فیلم Wonder Woman در مقایسه با دیگر آثار سینمای DC شرایطی اشرافی دارد و موفق میشود که این سینمای در حال مرگ را بار دیگر سرپا نگه دارد. در ادامه با بررسی فیلم Wonder Woman همراه گیمشات باشید.
فیلم Wonder Woman به عنوان آخرین دستاورد سینمای کمیکبوکی DC موفق میشود تجربهای شگفتانگیزتر از نامش را برای بیننده فراهم کند. آخرین باری که چنین تجربهای از دنیای کمیک بوکی DC حاصل شد، به بازه زمانی انتشار ساختههای نولان باز میگردد. قطعا چند سال گذشته برای طرفداران این دنیای پر از ابرقهرمان، روزهای بسیار دشواری بوده است. آن هم زمانی که ساختههای DC به شکل ناامید کنندهای در سرازیری ضعفهایی انکار ناپذیر گرفتار شده بودند و شاید تا همین چند وقت گذشته از Wonder Woman به عنوان تنها شانس برای زندگی مجدد این سینمای پرطرفدار یاد میکردند. Wonder Woman اما آنقدر پیشگامانه و کاردرست (!) عمل میکند که دیدگاه مخاطب عام نسبت به آینده این دنیا، علل الخصوص ساختههای آینده DC که تبدیل به یک یونیورز یا جهانی متحد از ابرقهرمانان این دنیا میشود، تغییر کرده و به شکل قابل توجهی امیدوارکننده ظاهر میشود. بدون هیچ گونه شکی، Wonder Woman پس از ساختههای نولان با اختلاف بسیار زیاد، در دسته بهترین ساختههای سینمایی این کمپانی قرار میگیرد. حالا و پس از تماشای این فیلم سینمایی بیشتر از هر موقعی تمایل دارم به پای تماشای دوباره فیلم Wonder Woman بنشینم. چون حالا احساس میکنم که قدرت فیلمنامه را پیش از تماشایش حسابی دست کم گرفته بودم. دیدگاه کارگردان فیلم و زوایای دیدش به دنیای Wonder Woman موجب شده است که این اثر لقب موفقترین ساخته DC پس از بتمنهای نولان را در تصاحب خود داشته باشد. بیایید در ادامه به بررسی فیلم Wonder Woman بپردازیم.
ساختار کلی این اثر در مقایسه با دیگر ساختههای کمیک بوکی، حتی در دنیای مارول و امثالش، کاملا تازگی دارد. اکوسیستمی که در Wonder Woman شاهدش هستیم، تقریبا یک چیز کاملا جدید است. Wonder Woman نامی آشنا برای طرفداران دنیای DC شمرده شده و پس از بتمن و سوپرمن، تقریبا به عنوان یکی از شناخته شدهترین و محبوبترین ابرقهرمانان DC محسوب میشود. داستان فیلم دقیقا مشابه همان چیزی است که در کمیک بوکها رقم میخورد. هویت شخصیت اصلی داستان، یعنی زن شگفت انگیز (دایانا) با اصالتش در کمیک بوکها بسیار نزدیک است. بر خلاف Dead Pool که داستانی ناشیانه را در قالبی از طنز به نمایش میگذاشت و همچنین بر خلاف طبیعت Logan، فیلم Wonder Woman در عین شادابی، هیجان و درام مختص به خود را دارد. درامی که اگر چه به چشم نمیآید، اما قطعا برای یک فیلم علمی تخیلی/کمیک بوکی کافی است. اولین حضور دایانا در دنیای سینمایی DC به فیلم Batman Vs Superman باز میگردد. جایی که زن شگفت انگیز حضور ناامیدکنندهای از خود به نمایش گذاشت و این «حضور ناامید کننده» صرفا به معنی سناریوی ضعیفی است که به او تعلق گرفته بود. حضور کارگردانی زن در پشت صحنه Wonder Woman این ساخته را با دیگر آثار کمیک بوکی متمایز کرده است. شاید به همین دلیل است که Wonder Woman به شکل غریبی با ظرافت، دقیق و غافلگیر کننده ظاهر میشود.
سناریوی اصلی بر خلاف دیگر آثار DC در بازه زمانی متفاوتی جریان دارد؛ جنگ جهانی! منهای سکانس ابتدایی و انتهایی داستان (که از قضا نشان میدهد دایانا و بروس وین از جهاتی همکار یکدیگر شدهاند) تمام سناریوی Wonder Woman در تاریخ احتمالی سال ۱۹۱۶ و جنگ جهانی مربوط به آن روایت میشود. Wonder Woman صرفا مراحل و مسیر تبدیل شدن دایانا به یک ابرقهرمان گردنکلفت (!) را به تصویر نمیکشد، بلکه نیم نگاهی به جنگ جهانی نیز میاندازد. و شاید همین عنصر کوچک، از این زن شگفت انگیز خام یک فرمول شیمیایی قدر میسازد. فیلمنامه در عین حال که کاملا کلیشهای به نظر میرسد، غافلگیر کننده نیز ظاهر میشود. شاید «هوشمندانه» تعریف درستتری نسبت به واژه «کلیشهای» باشد. زیرا Wonder Woman بیشتر از آن که بخواهد قابل پیشبینی و در ابعاد کلیشه قرار بگیرد، زیرکانه عمل میکند و در نهایت تبدیل به همان چیزی میشود که یک فیلم ابرقهرمانی باید باشد.
«پتی جکینز» (Patty Jenkins) به عنوان کارگردان فیلم Wonder Woman طعنه بزرگی به جمعیتی بزرگتر از ابرقهرمانان مرد و از آن مهمتر، کارگردانانشان میزند. با این حال همچنان یک سری از ایراداتی که در ساختههای پیشین سینمای DC دیده بودیم، در Wonder Woman نیز قابل مشاهده هستند. داستان همچنان گاها به مرز جدیت از نوع بیهودهاش تجاوز میکند. گاها شما را دعوت به تماشای سکانسهایی بیمعنی و لااقل کممعنی میکند و اگر چه ریتم بسیار تندی دارد، اما در نهایت دوربین همچنان حال و احوالی از لحظاتی میگیرد که برای بیننده حکم پیامهای بازرگانی را دارد و انگار آمده است که باشد. دیگر ضعف بزرگ Wonder Woman پشت نقاب فیلمنامه پنهان شده است. زن شگفت انگیز با شروعی ملایم، کمی تا حدودی غیر منطقی آغاز میشود. دایانا که تنها کودک حاضر در جزیره است، میخواهد روزی تبدیل به یک جنگجوی بزرگ شده و همانطور که تقدیر مقدر کرده، روزی به مبارزه علیه شر بپردازد. داستان به این بهانه کلید میخورد که سربازی پس از سرقت اطلاعاتی فوق محرمانه (که حالا نمیدانیم چرا انقد دم دست قرار گرفته بود!) سر از سواحل جزیرهای در میآورد که از قضا دایانا یکی از ساکنین آن جزیره است. با فاش شدن جریان جنگ جهانی (که یک اتفاق تاریخی است) دایانا تصور میکند دشمن دیرینه او و خانوادهاش که در اینجا «اریس» نام دارد باری دیگر علی خیر قیام کرده و میخواهد از آب گل آلود ماهی بگیرد. به همین دلیل او برای همیشه عازم زندگی انسانها میشود تا سناریو در نهایت به یک دوم انتهایی خود برسد! بزرگترین ضعف Wonder Woman نحوه شروع داستان است. به واقع یک ساخته سطح اول به همان اندازه که نیازمند یک پایانبندی مناسب است، به شروعی در خورد توجه نیازمند است. زن شگفت انگیز دست و پا شکسته شروع میکند، اما این داستان از اواسط بر روی بیلچر مینشیند و در نهایت پرواز هم میکند!
شخصیت دایانا با بازی «گال گدوت» (Gal Gadot) ویژگیهای خارق العادهای دارد. بگذارید با یک مثال ساده درک این مفهوم را برایتان سادهتر کنم. زمانی که در «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» شاهد حضور مرد عنکبوتی بودیم، کمتر کسی انتظار داشت در هویت این شخصیت چنین تحولی بوجود بیاید (منظور از تحول تغییر خلقیات این شخصیت فقط و فقط در «سینما»ی مارول است). پیتر پارکر بسیار شوخ طبع است، مدام کنجکاوی میکند و در بدترین شرایط ممکن هم از پرسیدن سوالات مسخرهاش دست نمیکشد و در نهایت تبدیل به شخصیتی پرحرف اما دوست داشتنی میشود. دایانا که حالا به عنوان زن شگفت انگیز شناخته میشود، یک چنین مدیومی برای خودش دارد. از خیلی چیزها سر در نمیآورد، بی آن که خودش بداند بانمک میشود و در مواقع لازم تبدیل به جنگجویی عصبانی میگردد. او از عشق چیزی نمیداند، اما رفته رفته شخصیتش شکل میگیرد و داستانی که ظاهرا قرار بود صرفا یک فیلم ابرقهرمانی باشد و در نهایت یک جنگ پر از پیکسل میان خودش و اریس را به خورد مخاطب دهد، کم کم تبدیل به درامی عاشقانه میگردد. Wonder Woman مسیر مشخصی را برای پرورش کاراکتر اصلیاش در نظر گرفته است. درست مانند پیتر پارکر و (تا حدودی) کاپیتان آمریکا، روایت فیلمنامه از کودکیاش شروع میشود. بیننده دایانا را از وقتی که یک کودک بازیگوش بوده است میشناسد تا زمانی که شخصیت او به طور کامل شکل میگیرد و او معنی بسیاری از مفاهیم سخت زندگی را درک میکند. فیلم Wonder Woman مطلقا در رابطه با زندگی دایانا و نحوه شکل گیری شخصیت اوست. شخصیتی که حالا شاید بتوان حضور چند دقیقهای او در Batman Vs Superman را کمی درک (بخوانید توجیه) کرد.
شخصیت دایانا به خودی خود کاراکتر بسیار خوبی است؛ در واقع میتوان گفت که دایانا تبدیل به همان ابرقهرمانی شده است که مردم کمیک بوکهایش را دوست داشتهاند. اما این موضوع کمی در رابطه با نقش افرینی گل گدوت به عنوان بازیگر نقش دایانا صدق نمیکند. در برخی از مواقع، حضور نامتعادل شخصیت دایانا خبر از سخت بودن شرایط فیلمبرداری سکانس مربوطه میدهد. تصور کنید که در سکانس پایانی بازیگر نقش دایانا میخواهد عصبانی باشد، درک شرایط برایش سخت باشد و در نهایت با ژستی ابرقهرمانانه به جنگ دشمن دیرینهاش برود. اما در قاب تصویر گاها به نظر میرسد که گل گدوت گزینه خوبی برای ایفای نقش شخصیت دایانا یا زن شگفت انگیز (حداقل در چنین سکانسهایی) نبوده است؛ چرا که لااقل از حیث نقش آفرینی با یک سری رفتارهای غیر معمول و کمی خام رو به رو هستیم. درست مانند همان کسی که تظاهر میکند به انجام فنون رزمی کنگفو وارد است، اما در اصل فقط دارد بالا و پایین میپرد! گل گدوت بدون شک بازیگر توانایی است و منهای بخشهای اکشن فیلم Wonder Woman، عملکرد بسیار خوبی از خود بجا میگذارد اما این موضوع که گاها احساس میشود این بازیگر برای نقش دایانا مناسب نبوده است، احتمالا توسط مخاطب احساس شود (البته موضوعات گفته شده در رابطه با ویژگیهای ظاهری شخصیت نیست؛ موضوع توانایی قرار گرفتن در قالب و ویژگیهای کاراکتر است).
تیم بازیگری فیلم Wonder Woman چنان چه پیشتر اشارهای کردیم، متشکل از گل گدوت (زن شگفت انگیز)، کریس پاین در نقش استیو (Chris Pine)، دیوید تیولیس در نقش سِر پاتریکس (David Thewlis) و النا آنایا در نقش دکتر پویزن (Elena Anaya) و جمعی دیگر از ستارگان سینما است. لقب بهترین عملکرد در این تیم پر ستاره هالیوودی هم به دیوید تیولیس تعلق میگیرد؛ کسی که تا به امروز عملکرد او به عنوان نقش منفی داستان دست کم گرفته شده بود. شخصیت اریس در ابتدا برای بیننده شکل و قالب خاصی ندارد، اما در پایان زمانی که این گره داستانی برای بیننده باز میشود متوجه خواهید شد که از هر نظر ویژگیهای دیوید (چه از نظر ظاهری و چه شخصیتی) با کاراکتر منفی داستان همخوانی دارد. Wonder Woman تجلی همان تصور دل نشینی است که اولین بار ماهیتش را در ساختههای نولان مشاهده کرده بودیم؛ بزرگترین تفاوتش را اما در ظرافت و نحوه روایت فیلمنامهاش پنهان کرده است. زن شگفت انگیز بی آن که خودش بداند تبدیل به ساختهای گاها بانمک، کاملا سر راست و وفادار به هویت کمیک بوک شده است. Wonder Woman سزاوارانه عمل میکند و با وجود آن که نقصها و ایراداتی دارد، اما قطعا برای سرسختترین طرفداران دنیای مارول هم تبدیل به اثری خوشساخت و تماشایی میشود؛ حتی آنهایی که سالها پیش با دنیای DC قهر کردهاند. فیلم Wonder Woman تبدیل به همان چیزی شده است که سینمای DC سالهای سال است برای موفقیت خود به آن نیاز دارد؛ اگر چه این نام تنها یک گام مثبت است و برای دستیابی به این شرایط کافی نیست.
این موضوع که بگوییم فیلم Wonder Woman بهترین ساخته سینمای DC محسوب میشود، درست مانند آن بوده که بگوییم فیلم آروارهها (ساخته اسپیلبرگ) بهترین فیلم مرتبط با دنیای کوسهها است. اصلا اهمیت ندارد که چه تصوری در رابطه با شخصیت زن شگفت انگیز دارید؛ به نظر میرسد که او هر چه نباشد نسبت به دیگر همگروهیهایش شرایطی اشرافی شامل حالش شده است. حضور تیمی از بازیگرانی پرستاره در فیلم Wonder Woman اگر چه مستحکمترین ستون این ساخته را تداعی نمیکنند، اما واقعا عملکرد بسیار خوبی از خود بجا میگذارند؛ منهای مواردی اندک که احتمالا از کمبود تجربه لازم نشأت میگیرد. بدون شک از هماکنون، زن شگفت انگیز در لیست محبوبترین کاراکترهای سینمای DC قرار میگیرد (فراموش نکنیم که این نام در دنیای کمیک بوک طرفداران بیشماری دارد). تماشای این فیلم برای علاقهمندان به دنیای ابرقهرمانی DC از نون شب واجبتر است!