از زمانی که شرکت مارول (Marvel) اعلام کرد که قصد ساخت فیلمی با محوریت شخصیت دکتر استرنج (Doctor Strange) را دارد، گمانهزنیها و شور و شوق خاصی در بین خوانندگان داستانهای مصور و علاقهمندان به این شخصیت برپا شده است. چرا که «دکتر استرنج» نه تنها یک شخصیت مرموز با قدرتهای فرابشری است، بلکه دارای کارنامه درخشانی در سری داستانهای مصور مارول میباشد که در طی سالیان متمادی طرفداران بسیار زیادی را به خود اختصاص داده است و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که در شرف ساخت این فیلم، به بررسی و معرفی شخصیت دکتر استرنج بپردازیم. در ادامه با مقاله فیلم دکتر استرنج با گیم شات همراه باشید.
فیلم دکتر استرنج: هر آنچه که میدانیم
شخصیت «دکتر استرنج» توسط «استیو دیتکو» (Steve Ditko) در ماه جولای سال ۱۹۶۳ در شماره ۱۱۰ از سری کمیکهای «داستانهای عجیب» (Strange Tales) معرفی شد. همانطور که میدانید استدیوی مارول (Marvel Studios) مدتی پیش تصمیم به ساخت فیلم دکتر استرنج با بازی زیبای «بدیکت کامبربچ» (Benedict Cumberbatch) را گرفت و به زودی شاهد این اکران این اثر روی پرده خواهیم بود. حال، برای لمس وقایع و حوادثی که در زندگی «دکتر استرنج» اتفاق افتاده است و آشنایی بهتر با این شخصیت، لازم است ابتدا با ذکر مثالی به معرفی او بپردازیم، پس با ما همراه باشید.
“مجسمهسازی سرگرم تراشیدن قطعه سنگ بزرگی است. هر روز با چکش و قلم به جان سنگ بیشکل میافتد. یک روز کودکی میآید و میگوید: «چه میخواهی از سنگ درآوری؟» مجسمه ساز پاسخ میدهد: «صبرکن و ببین». چند روز بعد باز پسرک میآید، حال مجسمهساز یک اسب زیبا از سنگ تراشیده است. پسر حیرتزده به آن مینگرد، سپس رو به مجسمهساز میکند و میگوید: «ازکجا میدانستی اسب توی آن است؟»”
چندین سال پیش در یکی از کتب به جمله روبرو برخورد کردم: «تمام کائنات در نهاد آدمی است، برای تسلط به کائنات کافی است آدمی به دورن خود بنگرد.» شاید در نگاه اول جملهای محال به نظر آید اما، ما چه مقدار نسب به قدرت روح، قدرت ذهن، یا بهتر بگویم نسبت به «جوهر» خود آگاهی داریم و توانستهایم از آنها استفاده کنیم؟ به عنوان اشرف مخلوقات آیا توانستهایم حتی بر قدرت های روحی و ذهنی خود چیره شویم و تحت کنترل خود درآوریم تا این نعمتها دلیلی برای پیشرفت انسانیت و مهر تاییدی بر اشرف بودن ما در بین مخلوقات باشد؟ حق میدهم، سخنان غیرقابل لمس و هضمشان دشوار است! بگذارید با مثالی از فیلسوف بزرگ یونان، ارسطو موضوع را برایتان آسوده کنم. ارسطو در فلسفه خود همواره از دو معقوله «جوهر» و «صورت» صحبت میکند. در نظر او «جوهر» عنصر سازنده چیزها، و «صورت» ویژگیهای خاص آن چیز است. در چند پارگراف بالاتر مثالی زده شد، آیا با خود فکر کردید که مجسمهساز واقعا از کجا میدانست که اسب داخل آن سنگ است؟ به تعبیر دیگر مجسمهساز «صورت» اسب را که در همهی اسبها مشترک است، در آن سنگ دید، زیرا آن تختهسنگ قوهی شکلپذیری به «صورت» اسب را داشت. در واقع به عقیدهی ارسطو هر چیز در طبیعت استعداد آن را دارد که «صورت» خاصی را از قوه به فعل آورد.
«دکتر استیفن وینسنت استرنج» (Dr. Stephen Vincent Strange) که ما او را به نام «دکتر استرنج» میشناسیم، جراحی زبده در علم پزشکی و متخصص در بیماری مغزی، نمونه بارز از فردی است که سرنوشت، او را به سمت جادهای با فراز و نشیبهای فراوان سوق میدهد تا نمونهی کامل از فردی باشد که توانایی تبدیل قوه های درونی خویش را به فعل دارد.
داستان «دکتر استرنج» از آنجا آغاز میگردد که مرگ خواهرش در جوانی او تبدیل به اهرمی برای ورود قاطعانه و جدی او به عرصه پزشکی شد تا این علم را به نحو احسنت فراگیرد. اما با گذشت زمان شهرت، ثروت، خوشگذرانی، او را تبدیل به یک موجود حریص و بی عاطفه کرد. «استیفن» به معنای واقعی کلمه به سنگی تبدیل شده بود که بیماران خود را تنها به چشم چک و اسکناسهای متحرکی میدید که باعث افزایش ثروت و شهرت او میشوند. اما قلم سرنوشت به نحوی دیگر آینده او را رقم زده بود. چندی بعد در سانحه رانندگی صدمهی جدی و جبران ناپذیری بر بدن و دستهایش وارد میگردد، به گونهای برای همیشه کنترل دستهای خود را از دست میدهد و یک جراح بدون آنکه بتواند تیغ جراحی در دست بگیرد، دیگر فایدهی چندانی در عمل پزشکی نخواهد داشت. این موضوع باعث رنجش خاطر این دکتر زبده شده بود، ولی او نمیتوانست این موضوع را قبول کند که باید با علم پزشکی خداحافظی کرده و یا ادامهی عمرش را به عنوان دستیار پزشک با دستانی معیوب سپری کند.
پس به امید پیدا کردن راه علاجی دست با دامان تمامی پزشکان از سراسر دنیا شد. او تمامی ثروت و دارایی خود را در این راه از دست داد تا شاید روزنهای برای شفای دستان خود بیابد، اما هیچ راه درمانی برای معالجهی او وجود نداشت. در حین این جستجو و ناامیدی و سرخوردگی، متوجه شد که فردی در تبت توانایی معالجه او را دارد. «استیفن» بدون کوچکترین چشم داشتی به سوی تبت حرکت تا فردی را که ادعای معالجهی او را دارد ملاقات نماید. اما در در برخورد اول با فردی که قرار بود طبیباش برای رهایی از این اوضاع باشد، متوجه شد که جادوگری اعظم است که از معالجهی او امتناع میکند. زیرا جادوگر اعظم بر این باور بود که تنها در صورتی میتوان زخمهای جسم را بهبود بخشید، که ابتدا زخمهای روح بهبود یافته باشد. در واقع او با این جمله به اصل یاد شده از «ارسطو» ارشاره دارد که با دستیابی و آگاهی از «جوهر» و «صورت» میتوان حتی از دل یک تکه سنگ بیجان و زخمت، اسبی زیبا بیرون کشید، اما برای اینکار نیاز به یک مجسمهساز زبده است که بتواند آن «صورت» را در آن سنگ بیروح و بیجان، پیدا کند. درست است، دکتر این داستان که پس از چیره شدن غرور و تکبر و شهرت و ثروت تبدیل به سنگی بیروح و بیعاطفه شده بود نیازمند مجسمهسازی قادر بود تا آن «جوهر» و «صورت» ناب را از دل این سنگ خارج کند. «استیفن» در ابتدا تمایلی به حضور در این جمع و آموزش جادوگری نداشت، اما با گذر زمان و مشاهده اتفاقات متفاوت در آن مکان تصمیم بر صبر میگیرد تا با تلاش و تمرین همانند علم پزشکی، این مسیر را تا انتهای راه بپیماید. بعد از گذشت سالیان متمدادی و با فراگیری علم جادوگری، موفق به معالجهی دستان خود شد و در عین حال تبدیل به «دکتر استرنج»، متخصص جادوگری و جادوگر اعظم میگردد. پس از سیقل و تراش سنگ وجودی «استیفن» به دست جادوگر اعظم، او تبدیل به فردی خیرخواه و مبارز بر علیه شیاطین و نیروهای شر میشود، که به این منظور به زادگاه خود بازگشته تا فردی مفید و سودمند برای مردم خود باشد.
فیلم دکتر استرنج قرار است به کارگردانی اسکات دریکسون (Scott Derrickson) و حضور بازیگرانی چون بندیکت کامبربچ، چیوتل اجیوفور (Chiwetel Ejiofor)، مدس میکلسون (Mads Mikkelsen)، تیلدا سوئینتون (Tilda Swinton)، اسکات ادکینز (Scott Adkins) و بندیکت وانگ (Benedict Wong) ساخته شود. با توجه به تریلرهای ارائه شده از فیلم در حال ساخت «دکتر استرنج»، خالی از لطف نیست که بررسی مختصری از شخصیتهای منفی و ویژگیهای شخصیت «دکتر استرنج» که در تریلرها معرفی شدهاند، به شما خوانندگان گرامی ارائه دهیم.
«کائسیلیوس» (Kaecilius) با بازی «مدس میکلسن»:
«Kaecilius» یکی از تبهکاران داستانهای مصور استدیو مارول با پیشینهی داستانی کوتاه است. او شاگرد یکی از دشمنان اصلی «دکتر استرنج»، به نام «بارون موردو» (Baron Mordo) است که معمولا به جاسوسی و پیامرسانی برای ارباب خود مشغول است. او تحت نظر «موردو» به آموزش سحر جادو پرداخته است و توانسته در این زمینه به جایگاه قابل توجهای دست یابد. اما از نظر درجه بندی قدرت، توانایی او نسبت به «موردو» و «دکتر استرنج» پایین تر و ضعیفتر است. نقش او را در فیلم دکتر استرنج جناب مدس میکلسن بازی میکند که او را بیشتر در نقش دکتر هانیبال لکتر از سریال هانیبال، میشناسیم.
«بارون موردو» (Baron Mordo) با بازی «چویتل اجیوفور»:
«موردو» یک متخصص در جادوی سیاه است که به عنوان یکی از دشمنان درجهی یک «دکتر استرنج» شناخته میشود. او از شاگردان قدیمی جادوگر اعظم است که حتی در یک بازه زمانی «دکتر استرنج» از شاگردان «موردو» بود که توسط او مورد تعلیم سحر و جادو قرار گرفت. اما پس از کسب قدرت و جایگاه مناسب، تصمیم به حذف جادوگر اعظم با به قتل رساندن او میگیرد. اما در همین حین «دکتر استرنج» از نقشه شوم و خبیث او آگاه شده و مانع او از انجام این سوقصد میشود. دخالت «دکتر استرنج» برای خنثی کردن نقشه «موردو» باعث ایجاد کینه و دشمنی بین این دو جادوگر قدرتمند میگردد. در انتها او برای افزایش قدرت و توانایی خویش جهت شکست دادن «دکتر استرنج» به «درمامو» (Dormammu) ملحق میشود.
«درمامو» (Dormammu):
«درمامو» به عنوان یک نماد اهریمنی و اصلی ترین دشمن «دکتر استرنج» شناخته میشود. او بسیار قدرتمند است و توانایی کنترل انرژی و تمامی بُعدها را دارد و تنها نقطه ضعف او، غرورش است. «درمامو» به نژاد بیگانه «فالتین» (Faltine) که به صورت انرژی خالص هستند، متعلق است. در قلمرو حکومت «درمامو» قوانین زمان و فیزیک دنیای ما ناکارآمد است. او و خواهرش «عمر» (Umar)، بعد از کشتن پدرشان «سینیفر» (Sinnifer)، از قلمرو خود تبعید شدند. لازم به ذکر است که آنها به دنیای فیزیکی که در آن حضور گونه «فالتین» (Faltine) منع شده است، بسیار علاقهمند هستند. هنگامی که «درمامو» شکل فیزیکی به خود گرفت، قدرتهای او از جنبههای مختلف، به سرعت افزایش یافت. به گونهای که او در بُعدی که از آن به عنوان «بُعد تاریکی» (dark dimension) یاد میشود، ورود پیدا کرد. «بُعد تاریکی» توسط گروهی از جادوگران تاریکی اداره میگشت که به سرعت توسط «درمامو»، آلوده و تصاحب شد. او خود را با انرژی آتش درآمید و به سان یک جنگسالار فاتح تمامی ابعاد رفتار میکند. لازم به ذکر است که یاد شود «درمامو» در هیچ کدام یک از تریلرهای پخش شده از فیلم دکتر استرنج حضور ندارد، اما بنابر داستانهای مصور «دکتر استرنج» و ارتباط «موردو» با «درمامو»، احتمال حضور این شخصیت که بزرگترین دشمن «دکتر استرنج» است، وجود دارد.
آیا یکی دیگر از «سنگ های ابدیت» (Infinity Stone) در اختیار «دکتر استرنج» است؟
محور قدرت و سحر و جادوی ابرقهرمانان مارول در سینما، حول محور «سنگ های ابدیت» چرخش دارد. لازم است در ابتدا نگاهی کوتاه به این «سنگ های ابدیت» انداخته شود. «سنگ های ابدیت» شامل سنگهای: ذهن (Mind)، روح (Soul)، قدرت (Power)، فضا (Space)، زمان (Time) و سنگ واقعیت (Reality)، میشود. در فیلمهایی که تاکنون از مارول ارائه شده، به معرفی چهار سنگ ابدیت پرداخته شده است که شخصیت «ثانوس» (Thanos)، در تلاش جمعآوری تمامی سنگهای ابدیت به منظور تبدیل شدن به قدرت مطلق و حکمفرامایی بر کل کهکشان است.
- «سنگ فضا / تسراکت» (Space Stone / Tesseract): این سنگ در ابتدا در فیلم ثور (Thor) که در سکانس بعد از لیست پایانی سازندگان به نمایش در آمد. این سنگ توسط جمجه سرخ (Red Skull) و ارتش هایدرا (HYDRA) در طی جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت که هم اکنون این سنگ در اختیار آزگارد (Asgard) است.
- «سنگ ذهن / عصای سلطنتی» (Mind Stone / Scepter): این سنگ اولینبار در فیلم «انتقام جویان» (The Avengers) به نمایش درآمد که توسط «ثانوس» در اختیار «لوکی» (Loki) قرار گرفت اما هماکنون تحت کنترل «ویژن» (Vision) است.
- «سنگ واقعیت / ایثر» (Reality Stone / Aether): این سنگ اولین بار در نسخه دوم فیلم «ثور» معرفی شد. این سنگ بدن «جین فاستر» (Jane Foster) را تصاحب و الوده کرده بود که توسط «مالکیث» (Malekith) از بدن او خارج و به تصاحب در آمد. اما در آخر مالکیث توسط ثور شکست خورده و سرانجام این سنگ به «کلکسیونر» (The Collector) داده شد تا پنهان گردد.
- «سنگ قدرت / گوی» (Power Stone / Orb): این سنگ برای اولین بار در فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) معرفی شد. این سنگ توسط «استار لرُد» (Star-Lord) پیدا شد، اما در ادامه به تصاحب «رونان» (Ronan) درآمده و مورد استفاده قرار گرفت. او به دست نگهبانان کهکشان شکست خورد و سنگ در حال حاضر در اختیار «سپاه نوا» (Nova Corps) قرار گرفته است.
با توجه به توضیحاتی که در بالا ارائه شد، در طی تصاویر ارائه شده از فیلم دکتر استرنج ،چه چیزی در داخل گردنآویز «دکتر استرنج» است؟
همان طور که در تصور بالا ملاحظه میکنید یک سنگ سبز رنگ در داخل «چشم آگاماتو» (Eye of Agamotto) وجود دارد که به احتمال بسیار زیاد یکی از سنگهای ابدیت است. «چشم آگاماتو» یکی از ابزار قدرتمند جادوگری است در اختیار جادوگر اعظم قرار میگیرد. اما کدام یک از دو سنگ باقی مانده است؟ سنگ روح یا سنگ زمان؟
در داستانهای مصور اصلی مارول سنگ روح به رنگ سبز است. به نظر منطقی میرسد که سنگی که در تصور مشاهده میشود سنگ روح باشد، زیرا بر اساس داستان مصور «دکتر استرنج»، او نگهبان این سنگ است. اما «کوین فیگ» (Kevin Feige)، رئیس استدیو فیلمسازی مارول، درکنفرانس استودیو فیلمسازی مارول به نکتهای تأمل برانگیزی در ارتباط با چشم اگاماتو اشاره کرد. او بازگو کرد که «در فیلم دکتر استرنج چشم آگاماتو یکی از ابزارهای مهم و قدرتمند است که اگر از آن اشتباه استفاده شود میتواند بسیار خطرناک باشد. زیرا این گردنآویز، توانایی انجام کارهای بسیار زیادی را دارد که از مهمترین آنها دستکاری احتمالات یا به بیان دیگر دستکاری زمان است که در بخشی از داستان را شامل میشود»و با توجه به نکتهای که جناب «کوین فیگ» از آن به عنوان «دستکاری زمان» یاد کرده است، حضور سنگ زمان را در گردنآویز آگاماتو محتملتر میکند. اما موضوعی که مهر تاییدی بر این نظریه میزند تریلری است که از فیلم دکتر استرنج ارائه شد. به تصویر زیر توجه کنید:
در این تریلر فیلم دکتر استرنج مشاهده میشود که «استیفن» در حال انجام تمرین است که ناگهان دریچهای باز شده و خود را مشاهده میکند که گردنآویز آگاماتو را بر گردن دارد و در همان مکان و در همان وضعیت در حال انجام جادو است. این موضوع اگر در کنار گفتهی «کوین فیگ» که از آن به عنوان دستکاری زمان یاد کرده است، قرار داده شود، متوجه خواهیم شد که سنگ ابدیت بعدی در اختیار «دکتر استرنج» است. اما این موضوع باعث توقف ذهن کنجکاو خوانندگان داستانهای مصور نشد و گمانهزنیهای بیشتری در ارتباط سنگهای ابدیت ارائه گردید. یکی از جالبترین این نظریات براساس فیلمهایی که تاکنون از استدیوی مارول به نمایش درآمده است، مخفف نام تمامی سنگهای ابدیت است که اگر درکنار یکدیگر قرار گیرند به طور عجیبی نام شخصیت «ثانوس» که در حال جمعآوری سنگهای ابدیت است، مشاهده میشود.
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، حرف H به شخصیت «هایمدال» (Heimdall) نگهبان آزگارد و «پل بایفراست» (Bivrost) اختصاص داده شده است. بر اساس فیلم ثور هایمدال، توانایی دیدن تمامی ارواح و جسمها را در تمامی کهکشان دارد. در عین حال چشمان او به رنگ نارنجی و یک سنگ تراشیده شده به همان رنگ بر قفسه سینه او قرار دارد. همچنین در فیلم «انتقامجویان: عصر اولتران» (The Avengers: Age of Ultron)، «ثور» رؤیایی مبتنی بر سنگهای ابدیت مشاهده میکند که در آن «هایمدال» حضور داشته و به «ثور» هشداری در ارتباط با نابودی و کشته شدن تمامی افراد میدهد. این توضیحات در کنار یکدیگر، جایگاه تمامی سنگهای ابدیت را در فیلمهایی که قرار است در آیندهای نزدیک از سوی استدیوی مارول ارائه شود، مشخص میکند.
اما تمامی این توضیحات تنها نظریاتی است که هواداران و خوانندگان داستانهای مصور با توجه به تریلرها و فیلمهای موجود ارائه دادهاند و برای قطعی شدن درست یا غلط بودن این نظریات باید تا اکران فیلم دکتر استرنج و دیگر آثار منتظر ماند.
لازم به ذکر است که سازندگان فیلم دکتر استرنج تمامی تلاش خود را کردهاند با حفظ اصالت تا جایی که ممکن است از انیمیشین ارائه شده از «دکتر استرنج» در سال ۲۰۰۷ الگو برداری کنند. از این نظر میتوان به طراحی لباس، چشم آگاموتو، تمرینها و جادوهای مورد استفاده و خط داستان اصلی «دکتر استرنج» اشاره کرد. با اینکه اطلاعات اندکی مبنی بر الگو گرفتن از این انیمیشن در اختیار است، باید تا اکران فیلم منتظر ماند تا قضاوتهای درستی مبنی بر تلاش سازندگان و حفظ اصالت این اثر صورت گیرد. با این اوصاف و با توجه به اطلاعات ارائه شده از فیلم، نشان داده شده که سازندگان بر حفظ اصالت «دکتر استرنج» و داستان اصلی آن پایبند بودهاند و در همین ابتدای امر موجب رضایت بسیاری از خوانندگان و جامع بزرگ داستانهای مصور شدهاند. فیلم دکتر استرنج در روز «۴ نوامبر ۲۰۱۶» برابر با «۱۴ آبان ۱۳۹۵» در سینماهای آمریکا روی پرده میرود.
3 دیدگاه
Agent_of_Chaos
عالی مثل همیشه، در ضمن اگر نمیتونید کامیک های دکتر استرنج را دانلود کنید، بهتره انیمیشنش رو فعلا ببینید تا وقتی که فیلم رو دیدید همهچی براتون گنگ نباشه، که البته اگر این متن رو خونده باشید عمرا اگر گنگ باشه.
V
فیلم بسیار عالی هست یکی از بهترین فیلم های مفهومی هست که دیدم
با تشکر از خودم
مهان
این کجاش “مفهومیه” اخه؟! :))))))))