بازی My Friend Pedro به تازگی منتشر شده و یک عنوان جالب به نظر میرسد، به همین خاطر تصمیم گرفتیم که در این مطلب به بررسی این عنوان بپردازیم. در ادامه مطلب با گیمشات همراه باشید.
بهترین لحظه بازی My Friend Pedro آن وقتی است که به وسیله یک ماهیتابه دشمنان خود را به قتل میرسانید. این عنوان تمام تلاش خود را میکند تا شما احساس خاص بودن داشته باشید و هر دشمنی که میکشید باعث شود سر ذوق بیایید به خصوص اگر از ماهیتابه استفاده کنید. گلولهها در این بازی پس از برخورد به وسایلی خاص کمانه میکنند و با کمی دقت میتوانید زاویه مناسب برای به قتل رساندن تعداد زیادی از دشمنان خود را پیدا کنید؛ حال تصور کنید که این وسیله را که مخصوص آشپرخانه است درون یک اتاق پرتاب کردهاید و با شلیک به آن و تماشای کمانه کردن گلولهها تمامی حریفان خود را به قتل رساندهاید. هیچ حسی بهتر و جالبتر از این مورد نیست.
دقیقا در همین لحظات است که بازی My Friend Pedro بیشترین شباهت را به یک بازی زیبا و خشن پیدا میکند. مطمئنا بازی در تمامی مدت گیمپلی خود سرگرمکننده باقی میماند و بازی این مورد به روشهای کشتن خلاقانه خود مدیون است، گلولههای خود را از طریق یک ماهیتابه و یا تابلو آهنی کمانه بدهید و دشمنان را از راه دور بکشید و یا یک کپسول بزرگ را در صورت دشمن خود فرو کنید، این موارد همیشه سرگرمکننده هستند. اما مشکل اینجا است که بازی به غیر این ویژگی دیگر کمتر قابلیت جذابی دارد که بتواند باعث جذابیت آن پس از نیمه دوم بازی شود. اشتباه متوجه نشوید بازی اصلا تکراری نمیشود و در تمام مدت جذابیت خود را حفظ میکند، فقط مسئله اینجا است که پس از مدتی دیگر این شیوههای خلاقانه جذابیت اولیه خود را نخواهند داشت.
شخصیت اصلی بازی My Friend Pedro یک مرد ماسکزده است که هیچ اسمی ندارد و به همراه یک موز سخنگو به نام Pedro راهی ماجراجویی خشن خود شده است. نقش این موز ناطق هم به عنوان راوی است و هم به عنوان شخصی که کارهای درون بازی را به شما آموزش خواهد داد. مطمئنا همه شما حدس زدهاید که یک میوه سخنگو چیز عجیبی است و در طی داستان نیز خیلی سطحی به ریشههای وجودی Pedro اشاره میشود ولی در نهایت داستان و شخصیتپردازی در این عنوان از اهمیت بالایی برخوردار نیست، تنها اطلاعاتی که نیاز دارید این است که هر موجودی که دوپا است را به عالم دیگر بفرستید و این موز بامزه بیشتر حضور دارد تا به شما برای فرستادن دیگران به دیار باقی کمک کند و همچنین باعث شود بازی عجیبتر از چیزی که هست بشود.
در حالی که مراحل بازی My Friend Pedro را که شمار آنها به چهل میرسد را تکمیل میکنید این فرصت را دارید تا از در حین زیپلاین کردن تیراندازی کنید، از درون پنجرهها بپرید، سوار اسکیتبورد شوید و از روی بشکهها سر بخورید. یکی دیگر از قابلیتهای جالب بازی کند کردن زمان است که به شما این امکان را میدهد که با دقت تمام شلیک کنید و از سر راه تیرهای دشمن کنار بروید، قابلیتی تکراری ولی همچنان جذاب. یکی دیگر از خلاقیتهای سازندگان این است که میتوانید هر کدام از تفنگهای شخصیت اصلی را به صورت جداگانه کنترل کنید و هر لوله را به یک سمت نشانه بروید.
یکی از ایرادات بازی My Friend Pedro این است که تنوع خاصی در دشمنان خود ندارد، درست است که با گذشت زمان ظاهر آنها تغییر میکند ولی حتی در نیمه دوم بازی هم که با قاتلهای حرفهای روبرو میشوید فقط شاهد رقبایی خواهید بود که جان بیشتری دارند و سختتر کشته میشوند. راه کشتن تمامی دشمنها نیز یکسان است و فقط کافی است تا لوله تفنگ شما با سر دشمن در یک جهت باشد، البته هوشمصنوعی از قدرت خوبی برخوردار است و به هیچوجه احساس نمیکنید بازی راحت است و حتی در درجات سختی پایین نیز باید دقت خود را حفظ کنید.
گاهی نیز باید از میدانهای مین رد شوید و یا با تیربارهای اتوماتیک مقابله کنید ولی نهایت لذت بازی هنگامی است که با دشمنانی از جنس گوشت و پوست مبارزه میکنید. صحنه آهسته میشود و در حالی که از امواج گلولههای سربی دشمن جاخالی میدهید هر کدام از یوزیهای خود را به یک سمت نشانه میروید و تک به تک رقیبان خود را از پای درمیآورید، مطمئنا هیچ بازی به اندازه My Friend Pedro نتوانسته است که اینگونه به فیلم Matrix ادای احترام کند. بازی چندتایی باسفایت نیز دارد که البته زیاد طولانی نیستند و بیشتر یک تنوع کوتاه هستند.
در اواخر بازی My Friend Pedro تعدادی مراحل پلتفرمینگ نیز به مخاطب معرفی میشوند که بیشتر برای تنوع بیشتر در بازی تعبیه شدهاند، مراحلی که آنقدرها هم سخت نیستند ولی اصلا با کنترل بازی جور درنمیآیند. کنترلهای بازی برای درگیر شدن با دشمنان و مبارزه کردن واقعا مناسب هستند ولی هنگامی که بحث از پلتفرمینگ میشود کاملا معلوم است که بازی در این جنبه میلنگد، این مورد به خصوص در مراحل آخر که از ویژگی بیشتر استفاده میکنند مشکلساز میشود.
لولدیزاین نیز خالی از مشکل نیست. با گذشت زمان این مورد در بازی My Friend Pedro دچار افت میشود، درست است که در تعدادی از مراحل انتهایی سازندگان به تعدادی از دشمنان سپر دادهاند که برای از بین بردن این محافظ نیاز به اجرای تعدادی مانور جالب دارید ولی در نهایت در اواخر کار لولدیزاین اصلا به سطح نقاط ابتدایی بازی نمیرسد. همچنین با نزدیک شدن به پایان بازی و آزاد شدن اسلحههای قدرتمندتر کمی از جذابیت بازی کاسته میشود، در این میان واقعا هنوز هم درک نکردهام که تفنگ تکتیرانداز در چنین بازی چه کاربردی دارد. بازی My Friend Pedro وقتی به نهایت جذابیت خود میرسد که بتوانید از فاصله نزدیک و در حالی که یک بشکه مواد منفجره جلوی صورت دشمنان منفجر کردهاید با دیگران درگیر شوید.
در آخر باید گفت که بازی My Friend Pedro دقیقا به همان اندازهای که باید جذاب و دیوانهوار است و به خوبی این احساس را به شما میدهد که یک قهرمان شکستناپذیر درون یک بازی هستید. درست است که بازی هنگامی که به انتهای خود نزدیک میشود جذابیت اولیه خود را از دست میدهد ولی ارزش تکرار پذیری بالایی دارد و به شخصه به محض تمام کردن بازی آن را دوباره و با یک درجه سختی بالاتر شروع کردم. در نهایت هرچه بیشتر ذهن خلاقی برای به قتل رساندن انسانها داشته باشید لدت بیشتری نیز از بازی My Friend Pedro خواهید برد.