از آنجایی که صنعت بازیهای ویدیویی یکی از پرسودترین رسانههای سرگرمی در دنیا به شمار میرود، هر روزه شاهد به وجود آمدن و کنسل شدن هزاران ایده هستیم که برخی از آنها مورد توجه قرار گرفته و برخی از این ایدهها اصلا به واقعیت تبدیل نمیشوند. شاید بخش زیادی از این ایدهها بتوانند در فرمهای محتلف به بازیها راه پیدا کنند، اما به خاطر برخی از مسائل و تصمیم گیریها، در این صنعت فرصتهای ناب زیادی کاملا از دست رفتهاند.
همانطور که احتمالا موافق هستید، بازیکنها (گیمرها) حافظه نسبتا قوی داشته و همیشه خواهان بهترین چیزها هستند، به این معنی که اگر احیانا مشکلی در یک بازی (پایان بد، داستان ناقص، فروش ضعیف و…) و یا یکی از شرکتهای بازیسازی به وجود بیاید، بازیکنها هیچ وقت آن را فراموش نکرده و همیشه از آن به عنوان یک ناامیدی یاد میکنند.
بیشتر بخوانید
در ادامه به قسمت دوم و آخر از ۱۲ فرصت از دست رفته در صنعت بازیهای ویدیویی که میتوانستند از پتانسیل خود به خوبی استفاده کرده و به شاهکاری در این صنعت تبدیل شوند، میپردازیم:
۶- بازی Tony Hawk’s Pro Skater 5
شاید با خود فکر کنید که تنها بازی Pokémon GO بازیکنان را وادار میکند تا از خانه خود بیرون بروند، اما در اصل این مجموعه بازیهای Tony Hawk’s بودند که برای اولین بار باعث شدند بازیکنهای زیادی به ورزش اسکیت علاقه مند شده، از خامه بیرون رفته و این ورزش را به همراه مسابقات آن، حالت کریر (career ) و… دنبال کنند و فرق بین حرکات kickflip را با Benihana متوجه شوند.
حتما موافق هستید که فروش زیاد هر عنوانی سازندگانش را مجاب میکند تا دنبالههای بیشتری از آن عنوان را منتشر کنند. این مجموعه در دوران اوج خود به چنان موفقیتی دست پیدا کرده بود که نام Mr. Hawk بر روی هر وسیله جانبی مربوط به ورزش اسکی به چشم میخورد. زمانی که اعلام شد قسمت جدیدی از این بازی قرار است به زودی منتشر شود، همه بازیکنان مطمئن بودند که این قسمت هم با استفاده از گیم پلی و فرمولهای قدیمیاش میتواند موفقیت قسمتهای قبل را تکرار کند، اما سخت در اشتباه بودند!
این بازی همزمان با بازیهای بزرگی از جمله Metal Gear Solid V و The Witcher 3 منتشر شد و در همان روزهای اولیه انتشار بود که متوجه شدیم همه چیز این عنوان بسیار از مد افتاده و قدیمی جلوه میکند. اگر بخواهیم به صورت خلاصه توضیح دهیم، بازی Tony Hawk’s Pro Skater 5 دقیقا به همان اندازه بازسازی فیلم Ghostbusters برای طرفدارانش فاجعه بود و در کمال تعجب به خوبی توانست با انتشارش همه خاطرات خوش گذشته را به کام بازیکنان تلخ کند!
۵- داستان بازی Metal Gear Solid V
اشتباه نکنید، گیم پلی بازی Metal Gear Solid V یک شاهکار در سبک خود قلمداد میشود که توانست سطح این دسته از بازیها را چند پله ارتقا بخشد و کمتر کسی میتواند این عنوان را از لحاظ گیم پلی و گرافیک (در زمان انتشار) زیر سوال ببرد، اما این داستان بازی است که جای بحث بسیاری دارد.
متاسفانه مشاجره بین کوجیما و کونامی به قدری شدت گرفته بود که باعث شد بازی Metal Gear Solid V زودتر از آنچه که تصور میشد، منتشر شود و شاید به همین خاطر است که پایان بازی گنگ و نامفهوم جلوه میکند و بسیاری از نکات داستانی در آن بیجواب باقی ماندهاند.
جدای از فروش خوبی که این عنوان تجربه کرد، بازیکنان و طرفداران این مجموعه به شدت منتظر «پایان رییس بزرگ» که به شعار تبلیغاتی بازی تبدیل شد، بودند، اما این مورد در هیچ کجای قسمت پنجم این مجموعه گنجانده نشده بود و به عبارت دیگر، بازیکنان از همان اول نیز سر کار بودهاند.
در آخر باید خاطرنشان کنیم که هیچ یک از تغییرات بازی از عوض شدن صداگذار شخصیت اصلی گرفته تا اضافه شدن شخصیتهای جدیدی مانند کوایت، بازگشت بیدلیل سرهنگ ولگین و پایانبندی نامناسب این بازی نتوانستند اندکی داستان این عنوان را جذابتر و دلچسبتر از قبل کنند و اتقاقا همین تغییرات غیر ضروری سبب شدند تا بازی Metal Gear Solid V از لحاظ داستانی به یک وصله ناجور در میان دیگر قسمتهای این مجموعه تبدیل شود.
۴- Gotham By Gaslight
از بازی Gotham By Gaslight میتوان به عنوان یکی از جذابترین پروژههای کنسل شده در صنعت بازیهای ویدیویی یاد کرد. در این بازی که توسط استودیوی Day 1 در حال توسعه بود و حتی به مرحله آزمایشی نیز راه پیدا کرد، شاهد بتمن در اتمسفری کاملا کلاسیک و استیم پانک وار بودیم.
طبق گفتههای استودیوی سازنده این بازی بر اساس داستان اصلی نوشته شده توسط «برایان آگوستین» (Brian Augustyn) و «مایک میگنولا» (Mike Mignola) در حال ساخت بوده است و داستان از این قرار بود که بتمن و جک ریپر در مقابل یکدیگر قرار میگرفتند، متاسفانه این پروژه توسط شرکت برادران وارنر کنسل شد و آنها بازی بتمن ساخته شده توسط استودیوی Rocksteady را به Gotham By Gaslight ترجیح دادند (که اگر از حق نگذریم، مجموعه ساخته شده توسط استودیوی Rocksteady نیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد).
جالب است بدانید که استودیوی سازنده Gotham By Gaslight نیز قصد داشت همانند مجموعه آرخام، بتمنی تولید کند تا حس و حال تبدیل شدن به شوالیه تاریکی را در هر زمانی از بازی به مخاطب منتقل کند. در این بازی نیز صحنههای حرکت آهسته، مبارزات تن به تن با دشمنان، گجتهای مختلف و… وجود داشتند.
هرچند مجموعه آرخام به خوبی توانسته است بهترین بتمن ساخته شده در صنعت بازیهای ویدیویی لقب بگیرد، اما باز هم ساخته شدن بازی Gotham By Gaslight با اتمسفر خاصش خالی از لطف نبود و میتوانست طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کند.
۳- کنسول Nintendo PlayStation
ادغام شدن شرکتهای سونی و مایکروسافت با یکدیگر آنقدر دور از ذهن است که حتی در تصورات بازیکنها هم نمیگنجد، اما ادغام شدن پلی استیشن با نینتندو چطور؟ جالب است بدانید که قبل از اینکه آقای «کن کوتاراگی» (Ken Kutaragi) کنسول و برند پلی استیشن را در سونی به وجود بیاورد، در شرکت نینتندو در حال کار بر روی کنسول Nintendo PlayStation بوده است. بدون شک اگر ساخت این کنسول لغو نمیشد و به تکامل میرسید، پادشاه بلامنازع کنسولهای بازی تبدیل میشد.
متاسفانه شرکتهای سونی و نینتندو نتوانستند بر سر مسائل حقوقی به توافق برسند و این پروژه در نهایت به ورطه نابودی کشیده شد. جالب اینجاست که این کنسول دوگانه توانایی اجرای کارتریجهای نینتندو و دیسکهای شرکت سونی را به صورت همزمان دارا بود. تصور کنید که اگر این اتفاق به واقعیت تبدیل میشد، اکنون بازیکنان میتوانستند ماریو را در دنیای کرش باندیکوت (و یا بالعکس) بازی کنند.
فراموش نکنیم که رقابت بین شرکتهای نینتندو، سونی و مایکروسافت باعث شده است شاهد تا خلق موقعیتها و تجربههای بکر زیادی باشیم و رقابت این غولهای بازیهای ویدیویی باعث پیشرفت هرچه بیشتر این صنعت میشود چراکه هر یک از این شرکتها قصد دارند با شگفت زده کردن بازیکنان، آنها را به سمت خود جذب کنند. شاید این کنسول میتوانست عملکرد بسیار عالی از خود نشان دهد و عرصه را برای رقبای دیگر بسیار تنگ میکرد، اما حداقل خوشحال هستیم که اکنون بازار بازیهای ویدیویی حالت تک قطبی به خود نگرفته و شاهد رقابت هیجان انگیزی میان غولهای این صنعت هستیم.
۳- بازی P.T
اگر خاطرتان باشد، P.T. به عنوان یک دموی تکنیکی از بازی Silent Hills در نمایشگاه E3 معرفی شد و توانست بازیکنان بسیار زیادی را غافل گیر کند. این دموی تکنیکی به لطف فضاسازی، ترسهای نوآورانه و وحشتناک و غیره در همان چند ساعت اولیه انتشار خود توانست از نظر بازیکنان در میان بهترین عناوین ترسناک در صنعت بازیهای ویدیویی قرار بگیرد و به یک افسانه تبدیل شود.
جالب است بدانید که همه چیز برای خلق یک شاهکار مهیا شده بود. از «هیدئو کوجیما» (Hideo Kojima) گرفته تا «گلیرمو دل تورو» (Guillermo del Toro) به عنوان سازندگان بازی که همه ایدههای عجیب خود را در قالب هیولاها و فضاسازی بازی پیاده کرده بودند و بازی کردن «نورمن ریدس» (Norman Reedus)، بازیگر محبوب سریال مردگان متحرک، در نقش شخصیت اصلی… همه و همه نوید بخش یک عنوان ترسناک عالی بودند.
متاسفانه بدبختیها از جایی آغاز شد که شرکت کونامی در یک اقدام ناباورانه تصمیم گرفت تا ساخت بازی Silent Hills را لغو کند. حتی دموی قابل بازی P.T. نیز در نهایت از استور پلی استیشن حذف شد و حتی بازیکنانی که این دمو را در هارد خود ذخیره داشتند هم نمیتوانستند آن را بازی کنند.
شاید در آینده باز هم شاهد همکاری بین کونامی و دل تورو در ساهت یک بازی ویدیویی باشیم، اما مطمئن هستیم که آن عنوان هرگز با نام Silent Hill منتشر نخواهد شد.
۱- کنسول وی یو
اشتباه نکنید، خود کنسول وی یو یک سیستم بسیار عالی بوده که به بازیکنان اجازه میدهد حتی بدون روشن کردن تلویزیون، بتوانند اکثر بازیهای مورد علاقه خود را بر روی کاناپه بازی کنند چرا که کنترلر این کنسول به گونهای طراحی شده است که میتواند مانند یک تبلت اکثر بازیهای وی یو را بر روی صفحه نمایش خود نشان دهد. جدای از این، بازیهای کلاسیک و قدیمی شرکت نینتندو نیز در این کنسول قابل بازی هستند و نمیتوان از بازسازیهای بسیار باکیفیت عناوین قدیمی (به عنوان مثال بازسازی The Legend of Zelda: Wind Waker) بر روی وی یو چشم پوشی کرد.
اما مشکل اصلی اینجاست که شرکت نینتندو تقریبا به هیچ کدام از این ویژگیهای عالی اجازه رشد و گسترش نداد و کمبود بازیهای جدید هم باعث شدند که کنسول وی یو به جای یک سیستم بازی جدید، به یک افزونه یا وسیله جانبی برای کنسول وی (Wii) تبدیل شود. فاصله بسیار زیاد بین انتشار عناوین انحصاری این کنسول هم مزید بر علت شد تا وی یو نتواند از لحاظ تجاری به کنسول موفقی تبدیل شود.
البته جای شکرش باقی است که با خرید وی یو، بازیکنان میتوانند یک گنجینه ارزشمند از تمامی عنواین قدیمی شرکت نینتندو به صورت یک جا داشته باشند.
به نظر شما موفقیت کدام یک از موارد اشاره شده میتوانست تاثیر شگرفی در صنعت بازیهای ویدیویی بگذارد؟ آیا فرصتهای از دست رفته دیگری سراغ دارید که در این مقاله ذکر نشدهاند؟