انیمه One Piece را به طور قطع میتوان از جذابترین و محبوبترین انیمهها دانست. در این مقاله، به بررسی دلایل محبوبیت این اثر خواهیم پرداخت.
اگر از دنبال کنندگان انیمهها باشید و یا حداقل کنجکاوی کمی در مورد آنان در ذهنتان باشد، قطعاً اسم انیمه One Piece را شنیدهاید که به عنوان اثری بسیار بلند و پر جزئیات شناخته میشود و از سال ۱۹۹۹ در حال پخش بوده و هنوز نیز هفتهای یک قسمت از آن، ارائه میشود. قطعاً زمانی که عمر یک سریال و یا انیمه به ۱۸ سال برسد، سوالی برای مخاطب به وجود میآید که آیا خسته کننده نشده است؟ آیا این انیمه یا سریال، ارزش دنبال کردن و دیدن تمام قسمتها را دارد؟ اگر بله، دلیل آن چیست و چه عناصری است که سبب ماندگاری طولانی مدت آن و نیز محبوبیت بسیار آن میشود؛ زیرا قطعاً اگر اثری محبوب نباشد، ادامه پیدا کردنش آن هم به مدت ۱۸ سال، قطعاً عملی دور از ذهن است! قطعاً One Piece نیز دلایلی کاملاً معقول و قابل توجه برای محبوب بودن در این ۱۸ سال دارد. آثاری که طولانی هستند، بعضی اوقات احساس میشود که سازنده دست به کارهایی کاملاً ساده و کلیشهای برای طولانی کردن آن زده، نمیگوییم One Piece چنین نیست، ولی اگر چنین نیز باشد، بیننده با دیدن قسمتها و آشنایی با برخی شخصیتها حال چه خوب و چه بد، خود میفهمد که معرفی شدن آنها در آن موقعیت کاملاً درست بوده و قطعاً اگر زودتر معرفی میشدند، برخی اطلاعات حذف شده و بیننده شناخت درستی از شخصیت و یا رویداد به تصویر کشیده شده نمیداشت.
۱- دنیای بزرگ، با تاریخ، رویدادها و فرهنگی کاملاً مختص به خود
One Piece، بر خلاف اکثر انیمهها در دنیای ما جریان ندارد و دنیایی کاملاً جدید و مختص به انیمه را خلق کرده است. این دنیا نسبت به دنیای ما بسیار متفاوت است و بیشتر مناطق مسکونی آن را آب احاطه کرده و ما به جای کلان شهرهای بزرگ، شاهد روستاها و شهرهای کوچک هستیم که بر روی جزایری در سراسر این جهان واقع شدهاند. البته نکته خارقالعاده آن است که هر جزیره، آب و هوا، قهرمانها و فرهنگ مختص به خود را دارد! یعنی در انیمه One Piece هر جزیره را میتوان کشوری کامل حساب کرد که از هر نظری متمایز با دیگر جزایر هستند. البته نکته جذابتر انیمه One Piece این است که اکثر جزایر و مکانهایی که در انیمه شاهدشان هستیم، از روی دنیای واقعی ساخته شدهاند و حتی بعضی انقلابها، شورشها و دیگر رویدادها در آنان درست مطابق دنیای واقعی و یا حداقل نوع نگاه سازنده اثر به موضوعات ذکر شده است. این نسبت به آثار دیگر که مکانی از روی واقعیت انتخاب میکنند، قطعاً نقطه قوت بسیار بزرگی است و البته تلاش و کار فراوان نیز میخواهد. تمام جزایر، حال چه کوچک و چه بزرگ داستانهای زیاد و در بیشتر اوقات جذابی درون خود دارند که بعضاً به عنوان بخشی از داستان اصلی و یا فیلر (پر کننده بعضی جزئیات و یا روایتی غیر از خط اصلی داستانی انیمه) خود را نشان میدهند و بیننده قطعاً از دیدن این همه جزئیات شگفتزده خواهد شد زیرا کمتر اثری وجود دارد که دست به چنین نوآوری و کار سختی بزند.
۲- شخصیت اصلی بینظیر
اگر بخواهیم در مورد شخصیت پردازی و یا ساخت یک شخصیت اصلی خوب سخن بگویم، به طور قطع انیمه One Piece کلاس درس کاملی برای تمام سازندگان انیمه است. به جرات میگویم تا به حال هیچ شخصیت اصلی به مانند لوفی نبوده و احتمالاً نخواهد بود! او شخصیتی کامل دارد و حتی گاهی اوقات برایتان دوست بهتری از هر انسان واقعی میشود! لوفی بر خلاف دیگر شخصیتهای اصلی، نه بسیار باهوش است که قصد نجات دنیا را داشته باشد و نه آن قدر قوی است که کسی حریفش نشود. در نگاه اول، ممکن است لوفی قدرتمند به نظر برسد ولی با پیشبرد داستان متوجه خواهید شد که در دنیای One Piece افراد بسیار قدرتمندتری وجود دارند و لوفی در مقابل آنها، حتی قوی نیز نیست. این حقیقت را خود لوفی نیز قبول دارد ولی مانع آن نمیشود که وی بترسد و از مراقبت از دوستانش و یا رسیدن به هدف نهایی خود دست بر دارد. با وجود تمام موانعی که بر سر راه او هست، لوفی کارهای غیرممکنی را انجام میدهد که در دنیای One Piece حتی قویترینها نیز اجازه انجامش را به خود ندادهاند. میتوان گفت شخصیت اصلی One Piece محدودیت نمیشناسد و از هر راهی که بتواند، چه سخت و چه آسان به هدفش میرسد و بر خلاف اکثر شخصیتها، هیچگاه از مرگ وحشتی ندارد. علاوه بر این همه نکته مثبت، او هیچگاه مغرور نبوده و مانند شخصیتهای دیگر انیمهها سعی ندارد خود را مغرور نشان دهد بلکه اکثر اوقات کارهایی انجام میدهد که دوستانش به شوخی میگویند او واقعاً لایق کاپیتان بودن نیست. البته لوفی متفاوتتر از هر دزد دریایی عمل میکند و با آن که کار اصلی وی دزدی است، ولی او همواره به افراد ضعیف و مردم عادی کمک میکند و برایش مهم نیست که حتی جانش را در این راه از دست دهد! به طور کلی میتوان گفت لوفی نسبت به دیگر شخصیتهای انیمهای، کاملاً متفاوت است و فردی کاملاً غیرقابل پیش بینی است؛ برای مثال در مواقعی چنان ایدههایی ارائه میدهد که متعجب میشوید و گاهی چنان چیزهای عجیبی میگوید که بیننده متوجه میشود او هنوز هم لوفی است. به قطع میتوان گفت اگر One Piece هیچکدام از دلایل موجود در این مقاله را نداشت، تنها وجود لوفی برای تماشای این انیمه تا آخرین قسمت منتشر شده، کافی بود!
۳- شخصیتهای فرعی هدفمند
نوآوریها و اقدامات بینظیر انیمه One Piece در ضمینه شخصیت پردازی به قدری زیاد است که مقالهای جداگانه بطلبد! اگر از شخصیتهای اصلی انیمه که تیم کلاه حصیریها باشند بگذریم، وارد دنیای شخصیتهای فرعی انیمه میشویم که هر کدام حال چه در جریان اصلی داستان و چه در قسمتهای فیلر بخشی را به خود اختصاص میدهند. البته شخصیتهایی که معرفی میشوند برخلاف دیگر انیمهها تنها چند قسمت شرح حال و حضور ندارند، بلکه ممکن است شخصیتی در قسمت اول انیمه باشد ولی ناگهان در قسمتهایی کاملاً جلوتر خود و اهمیت واقعی خود را نشان دهد! به طور قطع میتوان گفت در انیمه One Piece حتی کوچکترین و بیاهمیتترین شخصیت هدفی نهایی دارد و سعی برای انجام آن میکند، حال چه دشمن باشد و چه دوست. البته شخصیت پردازی بسیار ماهرانه انیمه این را تا مرزی پیش میبرد که بیننده شخصیت منفی و حتی اقدامات تعداد زیادی از آنان را درک کند و قبول داشته باشد! شخصیتهای فرعی One Piece حتی اگر در نگاه اول بیاهمیت جلوه کنند در جایی از انیمه قطعاً نقش اصلی خود را آشکار میکنند؛ این رویدادها در جریان انیمه به تعداد زیاد وجود داشته است. به طور کل، وجود این تعداد شخصیت منفی و این که تمامی آنان به مانند شخصیتهای اصلی اهداف و آرزوهایی داشته و در جهت رسیدن به آن تلاش میکنند، میتواند دلیلی کاملاً موجه برای تماشای این اثر باشد زیرا در اکثر انیمهها، ما شاهد یک یا چند شخصیت اصلی با اهدافی مشابه هستیم و به طور قطع میتوان گفت این همه شخصیت فرعی هدفمند و متنوع، تنها در One Piece دیده میشود.
۴- قدرت شخصیتها در طول انیمه افزایش پیدا میکند
اگر نگاهی به انیمههای هم سبک بیاندازید، با شخصیتی قدر قدرت روبرو میشوید که توان نابودی همه چیز را دارد و صرفاً انیمه نگاهی به مبارزات وی با دشمنانش است. در One Piece چنین قاعدهای هیچگاه وجود نداشته بلکه به جای آن، بیننده شاهد مراحل قدرتمند شدن شخصیتهای اصلی و حتی در بعضی موارد شخصیتهای فرعی نیز خواهد بود! این نوآوری، قطعاً سوال این که قدرتهای شخصیت اصلی از کجا آمدهاند را کاملاً جواب میدهد و دیگر چنین چیزی ذهن بیننده را در طول تماشای اثر آزار نمیدهد. البته قطعاً اثری که شخصیتها در آن به مرور رشد کرده و قویتر و با تجربهتر از قبل شوند چیزی بسیار استثنایی است و انیمه را به مرز رئال بودن نزدیک میگرداند. در بعضی از قسمتها، درست است که شاهد قدرتهای غیر انسانی در تعدادی از شخصیتها هستیم ولی حتی این نیز به طور کامل توجیه شده و بیننده برایش سوالی پیش نمیآید زیرا این وضع، یا زمینه در کودکی شخصیت داشته و یا در هدفی که دارد، نهفته است. این ویژگی، باعث میشود بیننده حتی بهتر شخصیتها را درک کند و گامی مهم در پیشرفت شخصیت پردازی برداشته شود، زیرا زمانی که از نزدیک شاهد درد کشیدن و سختیهایی باشیم که شخصیتی میکشد، قطعاً زمانی که به قدرتی دست یافت، ما نیز مانند خود شخصیت هیجان زده میشویم! این ویژگی نیز در خدمت شخصیت پردازی بینظیر انیمه One Piece قرار گرفته که تماشای انیمه را بیش از پیش واجب میکند.
همانطور که از دلایل نیز میشود برداشت کرد، One Piece جزئیات را سر رشته توجه خود قرار داده و چیزهایی که ممکن است در نگاه اول ساده به نظر بیایند را آن قدر گسترش داده که به دلایل برتریاش تبدیل شده است. جزئیات کوچک، چیزی است که اکثر انیمهها از آن میگذرند زیرا سازندگان آن به دنبال اهدافی دیگر هستند و توجه خود را معطوف عناصر دیگری میکنند ولی One Piece غیر از توجهی که به المانهای اصلی یک انیمه داشته، سعی کرده به قدری به جزئیات بپردازد که به نقطه قوت و تفاوتش تبدیل شود و البته دلایلی برای دیدن آن. امید است خوانندگان عزیز با مطالعه دلایل بالا ارزش تماشای One Piece را درک کرده باشند و به طور دقیقتر، بدانند که ۸۰۰ قسمت برای چیست و چه چیزی در لابه لای آن رخ میدهد.