در این مجوعه مقالات قصد داریم تا نوع روایت، عمق داستان و هدفهای ظاهرا ساده یک قصه را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. این مقالات چند بخشی، هیچ کاری با بازیهای شاخص و سه آ دار (!) (AAA) ندارد زیرا طی سنوات گذشته، اندازهای از آنها و کلیت تکراریشان صحبت شده که در حال حاضر پوچتر از قبل جلوه میکنند. در ادامه با قسمت نخست این مجموعه مقالات در کنار ما باشید تا در اولین قسمت، داستان بازی Fran Bow را از زوایایی متنوع و کلیدی بشکافیم و به کلیت آن بپردازیم.
بازیکنان و علاقهمندان به بازی، عموما سلایق و ذائقههای گوناگونی دارند. نمیتوان گلوی آن فرد هایپزده و هیجانی را به خاطر چسبیدن به بازیهای آبکی و تکراری فشرد یا روی رفتارهای شخصی که هیچگونه علایقی به هیچ نوع سبک از بازی ندارد، فیتالیتی زد (!) و او را مجاب به انجام کاری کرد. فقط باید با صحبت و آگاهی بخشیدن، برخی فرهنگها را جا انداخت وگرنه متوسل شدن به زور و فراری بودن از دلیل و منطق، اغلب نتیجه عکس خواهد داد. هر کس بازی را یک شکل میبیند و از زاویه دید خود به آن مینگرد. شاید خیلیها فقط به دلیل گذراندن وقت سراغ آثار مختلف بروند و بازی کردن را (که آنچنان بازی هم نمیکنند!) مرحمی روی بیحوصلگی و پریشانی خود بدانند؛ حتی بدون دانستن اهداف قصه و کلیت آن.
این عده کثیر که بکش برو جلو نامیده میشوند و در راه خدا باسفایت بر زمین میزنند، اغلب به داستان یک بازی کاری ندارند و اگر عنوانی را برایشان اجرا کنید و از قضا بازی در سبک ماجرایی کلاسیک هم باشد، دیالوگها را چنان با سرعت پشت سر هم رد میکنند که فقط زودتر بازی برسد به نقطه حرکت کردن شخصیت اصلی و تیتراژ پایانی. (درست مانند کسانی که سر میز غذا در مهمانی، فقط به قصد تمام شدن محتویات دیس دست بر کفگیر میشوند و نه برای سیری!) حال امید است که با وجود اینگونه مقالات، بتوانیم قدمی در بهبود شرایط برداریم و کمی آثار و عناصر ناشناختهتر را با گیمرها آشنا سازیم.
عناوین مستقل چندین سال از عمرشان میگذرد و اگر هنوز پیشکسوت محسوب نشوند، در ابتدای کسوت جای خواهند گرفت! پنج تا هفت سال گذشته، اوج انتشار و خلاقیت بازیهای مستقل و ظهور بازیسازانی خلاق و کاربلد محسوب میشود که در این دوران، با یک روایت قوی، شخصیتهای ماندگار، خلاقیت، پیکسل و هرچه در توان داشتند، توانستند کمی این موج «گرافیک؛ و دیگر هیچ» را آرام ساخته و عدهای را با مفاهیمی مهمتر از موشن کپچرینگ آشنا کنند.
بازی Fran Bow در سال ۲۰۱۵ توسط استودیو سوئدی «کیل ماندِی گیمز» (Kill Monday Games) برای پی سی ساخته و عرضه شد. این اثر از جهات مختلفی مورد ستایش منتقدین قرار گرفت و جوایز نسبتا خوبی را کسب نمود. بازی Fran Bow درباره زندگی و اتفاقات درونی و بیرونی شخصیتی با همین نام است. Fran دختر بچهای کوچک بوده که از وجود یک زندگی روی ریتم و آرام، همراه والدین خود لذت میبرد. حس آرامش در کنار عشق و علاقه خانوادگی، حریم امنی را برای او رقم زده است. آنها کنار یکدیگر پشت میزی با لبخند شام میخورند، جشن تولد برپا میکنند، Fran عرق در دنیای خودکانه خویش و والدین او به زندگی کردن میپردازند. آخرین دفعه، پدر و مادر دختر بچه کنجکاو و رویا پرداز قصه ما برایش هدیهای را تدارک دیدند. گربهای سیاهروی که با وجود چشمهایی براق و درخشان، اسم آقای نیمهشب را از صاحب خود دریافت کرد. قدرت روایی بازی کم کم شکل میگیرد و اتفاقات زیبا و آرام در ابتدا، رفته رفته روی دیگر خود را نشان خواهد داد.
در شبی آرام و هنگامی که صدایی جز جدال چاقو و چنگال با ظرف، Fran با Mr Midnight و خنده اعضای این خانواده شنیده نمیشود، مادر و پدر این دختر بازیگوش تصمیم میگیرند چند روزی به سفر بروند. روز جمعه این اتفاق میافتد و او همراه با گربه و عمه خود، لحظاتی شاد را کنار یکدیگر سپری میکنند. دوشنبه از راه میرسد؛ خانواده برگشتهاند، همه چیز مانند گذشته خوب دنبال میشود اما برای دقایقی، فرکانس خوشبختی سیگنال نداده، موجودی هیولا مانند ظاهر میشود و حسی بد وجود Fran را فرا میگیرد. همراه وی پیگیر این ماجرا شده و اجساد تکه تکه شده پدر و مادر را در اتاق، همراه با چاقویی خونین مشاهده خواهید کرد. والدین او به قتل رسیدهاند. به همین سادگی و هولناکی!
در واقع استارت کار از همین جا آغاز شده و چند ثانیه زندگی ساده و رویایی، توسط بایدهای قصه به بدترین شکل ممکن رنگ عوض کرده و قرمزی ماجرا میان انبوهی از سیاه و سفیدی میان پرده ابتدایی، خود را به طرز عجیبی پیدا میکند.
یکی از مهمترین بخشهای بازی از لحاظ قدرت داستان پردازی، مرحله نخست یعنی ورود به تیمارستان Oswald که متعلق به کودکان بدون سرپرست همراه با بیماریهای حاد روحی روانی است. اگر بازی را انجام داده باشید یا پس از خواندن این مقاله اقدام به نصب و انجام آن نمایید، متوجه صحبتهای بنده خواهید شد که بازی Fran Bow از همان ابتدا میخ محبوبیت خود را با فضایی هولناک و فانتزی کوبیده و پای خود را فراتر از یک عنوان معمولی میگذارد. پس از آن حادثه فردی ناشناس Fran را از محل واقعه دور میکند و پس از گذشت چندی، وی در تیمارستان چشم میگشاید. با توجه به سبک ماجرایی کلاسیک بازی، داستان به شکل خطی، صامت و با قرار دادن دیالوگهایی برای پاسخ به سوالات و یافتن چراییها روایت میشود.
میتوان از دکتر معالج چگونگی اتفاقات چند ساعت قبل را پرسید و تا حدودی بر حوادث پیش رو واقف شد اما نویسنده داستان، قدری با محیط و شخصیتها درگیرتان میکند که صحبتهای دکتر را فراموش کنید. Fran به تجویز پزشک، قرص ناشناختهای را میخورد و پس از بیدار شدن متوجه تغییراتی روانی در رفتار و شخصیت خود و دیگران خواهد شد. دختر بچه احساساتی و معصوم در پیش درآمد بازی، حال دچار نوعی توهم شدید گشته که رفتار وی را تحت تاثیر قرار داده و این کابوسهای توأم با ترس و وحشت، دست از سر او رها نمیکنند.
درگیری با بیماری درونی در حال و هوای تیمارستان، بسیار قدرتمند روایت میشود و Fran پس از هر مرتبه خوردن قرص، چیزهایی عجیب و خونبار همراه هیولاها و سایههایی دهشتناک را مشاهده میکند. خیلی از اتفاقات بازی و رموز داستان، پس از خوردن قرص و تغییرات لحظهای محیط خود را نشان خواهد داد.
اگر بخواهیم نوع روایت و شکل داستان پردازی بازی Fran bow را عمیقتر مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که قصه صرفا از یک روایت خطی ساده اشباع نشده است و بسیاری از طعنههای اجتماعی، مفاهیم انسانی و حالات مختلف رفتار موجودات در بازی به بهترین شکل به نمایش درمیآید. مانند بخش اول بازی درون تیمارستان که با سر زدن به قسمتهای مختلف و دیدار با سایر کودکان، وقایع عجیب و دلخراشی پدیدار میشود. پسر بچهای که سعی و تلاشی وافر در نمایش دادن کاغذهای نقاشیاش روی صفحه تلویزیون برفکی اتاق دارد، دختری که در عنفوان کودکی توسط فردی ناشناس و مجهولالهویه مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار گرفته و حال این روح نابود شده را، در نقاشیهای کودکانهاش میجوید! وجود نگهبان و منشی بخش که خود دچار بیماری گشته و کودکان را به چشم طعمه مینگرد. این اطلاعات و اشارههای نویسنده و طراح بازی، علاوهبر جذب مخاطب و پیگیر ساختن او برای کنکاش و جستجوی بیشتر در عمق قصه، کنایهها و اعتراضات آنان را به شرایط حاکم بر اجتماع، ذات و رفتارهای بشر و… شامل میشود که بسیار استادانه و موثر جلوه میکند.
شاید نوع روایت در بازی Fran Bow در نگاه نخست، مثل دیگر عناوین ماجرایی که رگههایی از ترس را در خود دارند باشد اما به جرعت میتوان گفت که بازی تمام قواعد نوشتهشده را به نوعی برهم زده و بالاتر از سن و سال خود میفهمد!
شاید با خود بگویید که محیط قصهگو یعنی چه؟ و اصلا چرا باید در یک بازی ماجرایی دیالوگ محور، محیط و اشیا نقش مهمتری را در تکمیل داستان و گود برداری ذهن کنجکاو مخاطب داشته باشند. به قدری طراح بازی یعنی ناتالیا فیگوئروا در کار خود خبره و صاحب ایده است که جای جای بازی را با جزئیات فراوان، شکل بخشیده و حدود دو پنجم از قصه را مدیون دیالوگها خواهیم بود.
قصه در پنج قسمت بازی کاملا به شکل پیوسته و زنجیر واری اتصال را برقرار ساخته و هیچگاه بیربطی و گنگی در آن نخواهید دید. از هنگام گمشدن در تیمارستان و جستجو برای یافتن گربه دوستداشتنی گرفته تا غرق شدن در توهمی رویایی زیبا و گاهی خشونتوار، همگی ریتم را بسیار خوب رعایت کرده و این عمق داستان و قدرت روایی تا آخرین ثانیه ادامه دارد.
بازی Fran Bow طوری ساخته شده که دوست خواهید داشت چندین و چند بار آنرا بخاطر قصه قوی و پر ملاتش تجربه کنید. هرچند تمام موارد مانند گیمپلی، گرافیک هنری و… تاثیر گذار هستند اما این جسارت داستان پردازی، کمی کمنظیر جلوه مینماید.
اهمیت دادن طراح و نویسنده بازی به مفاهیم انسانی و فانتزی درونِ لایههایی از وهم و خیالی شیرین و گاها نامأنوس، شاید در نگاه اول با اکثر مخاطبین ارتباط جالبی را برقرار نسازد اما در حقیقیت این روند کمک شایانی به ابعاد هنری بازی که بدون غلوهایی مصنوعی، این نوع هنر مینیمالی اما پخته را پدیدار میسازد میکند. Fran در جنگلی گمشده و یا داخل تیمارستانی غریب، مدام مابین مشتی دوراهی قرار میگیرد. مباحث اعتماد به ذات انسانها و موجودات زنده دیگر شاید الکن به نظر رسد اما در واقع جزو پیچشهای شخصیتی و داستان محسوب میگردد. اعتماد در بازی مقوله سختی خواهد بود و هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر
خواستههای دو خواهر دوقلو و روانپریش را قبول کنم، گربه زندانی شدهام را پس گرفته و جان سالمی بهدر ببریم. قرار نیست راه خودم را بروم و قصه کاملا خطی دنبال شود و میان پیشنهادات افراد برای جلب اعتماد، قورباغهای سخنور (!) با رنگ سبز خود مقابل مسیرم سبز نشود و آنها را خبیث ننامد. اینها سوالات و چراییهایی هستند که بلاخره پس از تجربه این شاهکار هنری، جایی از خود خواهید پرسید.
اگر بخواهیم نوعی جمعبندی از قسمت اول این مقاله داشته باشیم، باید گفت که بازی Fran Bow از تمام جهات یک عنوان زیبا، تاثیر گذار و تحسین شده است که البته در این مجموعه مقالات ما با سایر جهات، هرچند تحسین شده کار خاصی نداریم و فقط بر روی یک عنصر مهم یعنی داستان پردازی و قدرت روایی متمرکز خواهیم شد.
داستان برای کسانی که بازی را با همه چیزش بخواهند و بدون وجنات شبه روشنفکری (!) وجوه هنری یک اثر را رکنی اساسی بدانند، بخشی مهم و کلیدی است که میتواند چند ساعت، چندین روز و حتی ماهها این افراد را از لذت سیراب سازد و گاها حتی به فکر فرو برد که ایده و فکر باز، قدرت عجیبی دارد و مجددا به این جمله ایمان آورد که حرفها و اتفاقاتی در بازیها رخ میدهند که هیچ مدیومی توانایی روایت کردن آنها را نخواهد داشت!
بازی Fran Bow را میتوانید برای پلتفرمهای مختلف دانلود نمایید و از عمیق بودن آن لذت فراوانی ببرید.
3 دیدگاه
صدرا
این بازی عالی من تمومش کردم خیلی لذت بخش و معمایی پیشنهاد میکنم دانلود کنید
علی
نفد قشنگ و در خوری بود، بازی از لحاظ داستانی و فضا سازی غنی است، با وجود درد شدید احساسی که نسبت به کاراکتر بازی، که در بازی حس میشود ولی نوعی آرامش به همراه دارد که فرار از حال و هوای مرگبار بازی های اکشن، استراتژیک و … هست، این بازی مانند یک کتاب، فیلم و تفکر است.
داستان مهمترین عامل گیم است که کلا انگار فراموش شده.
بازی Warcraft 3 رو هیچ کس به خاطر داستانش بازی نکرده بلکه فقط صرفا یک دوئل بی محتوا بوده است در حالی که داستان آن توسط نویسنده ارباب حلقه نوشته شده و پس از مرگش همچنان ادامه دارد، بیش از 125 مورد کتاب، رمان، داستان کوتاه، کمیک، مانگا و … ولی کسی به دنبال داستان نیست.
Fran Bow برای گیمرهایی است که به دنبال هنر هستند نه پر کردن وقت.
علیرضا
مرسی از سایت خوبتون