«جیمز کامرون» (James Cameron) به تازگی مصاحبهای مفصل با Vanity Fair داشته و در آن به پایانبندی معروف داستان «جک» (Jack) در فیلم Titanic هم پرداخته است.
قبل از هرچیزی باید بگوییم که این متن دارای اسپویلهای بسیار مهمی است و اگر فیلم Titanic را ندیدهاید و به هر نحوی توانستهاید تا الان از اسپویلهای بیشماری که در رابطه با این فیلم وجود دارد، فرار کنید، این متن را نخوانید.
پس از گذشت تقریبا ۲۰ سال از اکران فیلم Titanic هنوز هم که هنوز است سوالات بسیاری در رابطه با صحنههای مختلف این فیلم و مخصوصا صحنه تاثیر گذار مرگ جک، از جیمز کامرون پرسیده میشود. او معمولا از جواب دادن به این سوالها طفره میرفت ولی بالاخره در مصاحبه مفصل خود با Vanity Fair پاسخ مهمترین سوال طرفداران فیلم تایتانیک را داد.
بیشترین و اصلیترین سوالی که از جیمز کامرون پرسیده میشد، در رابطه با نحوه مرگ جک بود. به عقیده برخی از بینندگان این فیلم، جک هم میتوانست به روی تکه چوبی که «رز» (Rose) روی آن قرار داشت برود و در نهایت زنده بماند. این تئوری انقدر در سرتاسر جهان صدا کرد که حتی برنامه Mythbusters هم که خوراکش این جور مسائل است (البته «بود» چون این سریال الان تمام شده و سریال White Rabbit Project که از Netflix پخش میشود جایگزین آن شده است)، به سراغ رمز گشایی از این تئوری رفت و به این نتیجه رسید که واقعا هم جک میتوانسته روی آن تکه چوب در کنار رز قرار بگیرد.
جیمز کامرون در رابطه با این مسئله معتقد است که اگر جک به روی آن تکه چوب میرفت، به احتمال زیاد هم او و هم رز در آب یخ میزدند و در نهایت میمردند. در ادامه بخشی از صحبتهای جیمز کامرون را مشاهده میکنید:
آن تکه چوب فقط گنجایش این را داشت که یک نفر به طور کامل روی آن قرار گیرد. من به مدت دو روز خودم شخصا وارد استخری که برای فیلم آماده کرده بودیم میشدم تا مطمئن شوم که فردی با جُثه «کیت وینسلت» (Kate Winslet) بتواند به طور کامل روی آن قرار بگیرد و هیچ تماسی با آب منفی ۲۸ درجهای که زیر او قرار دارد، نداشته باشد تا در نهایت پس از سه ساعت قرار گرفتن روی آن چوب، با سر رسیدن قایقهای نجات، نجات پیدا کند. اگر «لئوناردو دیکاپریو» (Leonardo DiCaprio) هم به او میپیوست، بخشهایی از بدن هر دو در آب قرار میگرفت و در نهایت به مرگ آنها منجر میشد. ضمن اینکه جک در آن لحظه نمیدانست که قرار است چند ساعت دیگر قایقهای نجات برسند و او احتمالا فکر میکرده که ساعتهای بسیار زیادی تا آمدن قایقهای نجات باقیست، تازه اگر قرار بود قایق نجاتی در کار باشد. به همین دلیل تصمیم گرفت به روی آن تکه چوب نرود تا اینگونه شانس رز را برای زنده ماندن بیشتر کند. شاید اگر میدانست که قرار است به زودی قایقهای نجات به سراغ آنها بیایند، تصمیم دیگری میگرفت.
اما جیمز کامرون معتقد است که نباید به چنین مسائلی از دید قوانین فیزیک نگاه کرد و نگاهی خشک و علمی به مقوله هنر داشت. به عقیده او مرگ جک یک پایان هنری بود که مفهوم اصلی فیلم را میساخت. او ادامه داد:
چرا جک مرد؟ جواب این سوال خیلی سادست. چون در صفحه ۱۴۷ فیلمنامه نوشته شده بود «جک میمیرد». اینکه ما بعد از ۲۰ سال هنوز داریم درباره نحوه مرگ جک صحبت میکنیم چیز زیاد جالبی نیست. البته این نشان میدهد که چقدر فیلم بر روی مخاطبش تاثیر گذاشته و چقدر مردم از کارکتر جک خوششان آمده که نمیتوانند به سادگی مرگ او را هضم کنند. ولی مرگ جک یک دلیل هنری داشت. تایتانیک درباره مرگ و جدایی بود. پس جک باید میمرد حالا یا با یخ زدن در آب و یا با افتادن یک شیء سنگین روی او. او باید میرفت تا مفهوم فیلم به طور کامل به بیننده منتقل میشد. فیلمها آثار هنری هستند. اتفاقاتی که در آثار هنری رخ میدهند برای انتقال مفهومی خاص و به دلایل هنری رخ میدهند نه به خاطر علیت و قوانین فیزیک.
شما را نمیدانم ولی من هم با بخش زیادی از صحبتهای جیمز کامرون موافقم. فیلم Titanic قرار نبود یک عاشقانه کلیشهای دیگر باشد این فیلم قرار بود یک عاشقانه تلخ باشد که مفهوم عمیقی در دل خود دارد. این فیلم قرار بود درباره دو فردی باشد که قهرمان داستان و در اصطلاح «آدم خوبه» هستند ولی باز هم به پایانی غمانگیز دچار میشوند. چون زندگی به این مسائل اهمیتی نمیدهد. مرگ و جدایی بخشی از زندگی هستند و هیچکس از آنها در امان نیست.
فیلم Titanic با فروش خارقالعاده ۲.۲ میلیارد دلاری آن هم در سال ۱۹۹۷، پس از دیگر ساخته جیمز کامرون یعنی فیلم Avatar (با ۲.۸ میلیارد دلار فروش در بازار جهانی)، پرفروشترین فیلم تاریخ سینماست و در کنار دو فیلم Ben-Hur و The Lord of the Rings: The Return of the King، با برنده شدن ۱۱ جایزه اسکار، رکورد بردن این جایزه معتبر را هم در دست دارد.