هیچ شکی نیست که سریال Game of Thrones طرفداران بیشماری در سر تا سر جهان دارد، افرادی که مدام در حال بررسی و خلق تئوریها مختلف برای پایان این مجموعه هستند.
سریال Game of Thrones از معروفترین سریالهاست و در همه مواقع به خصوص زمانی که قسمتهای جدیدی از آن پخش میشوند، مورد بحث بسیاری از مردم قرار میگیرد و آنها درباره نحوه غافلگیر شدنشان توسط این سریال سخن میگویند. این سریال که اقتباسی از مجموعه کامل نشده رمانهای نغمه آتش و یخ نوشته، جورج آر. آر. مارتین است، از داستان کتاب پیشی گرفته و بسیاری از حوادث آن را عوض کرده است، با توجه به کهولت سن مارتین مشخص نیست که آیا او میتواند این مجموعه را قبل از مرگ خود به پایان برساند یا خیر. حال با توجه به این که فصل هشتم فقط ۶ قسمت دارد، طرفدارن بیش از پیش سعی در پیشبینی پایان این سریال دارند. در ۶ فصل گذشته و حتی در چند قسمت اخیر اتفاقات غیر منتظره بسیاری رخ دادهاند، پس زمانی که پای وستروس وسط باشد باید انتظار هر چیزی را داشت، هیچ تضمینی مبنی بر وجود پایانی خوش برای سریال وجود ندارد. همراه ما باشید تا ۱۵ عدد از معروفترین تئوریها را بررسی کنیم.
۱۵. جان با تشکر از قیام بزرگ شمال به حکومت میرسد
این تئوری که بیشتر با نام قیام بزرگ شمال شناخته میشود، اظهار دارد، راب استارک بعد از شنیدن خبر مرگ دو برادرش در وینترفل (خبری جعلی که توسط تیون پخش شد) به فکر فرو رفت. این موضوع که او آخرین استارک زنده است او را به وحشت انداخت، زیرا در صورت مرگش ممکن بود با توجه به ازدواج سانسا و تیریون، لنیتسرها در وینترفل حکومت کنند، به همین دلیل او قبل از مرگ غیر منتظرهاش جان را در حضور نزدیکترین یارانش مشروع کرد. حتی با وجود این که راب به همراه بخش گستردهای از ارتش و مادرش در عروسی خونین به قتل رسیدند، تعدادی از یاران او که از مشروع شدن جان اطلاع داشتند، هنوز زنده هستند. این تئوری پا را فراتر میگذارد و اعلام میکند، اتفاقات پشت پردهی بسیاری جریان دارند و به زودی شمالیها هم درگیر جنگ برای تاج و تخت خواهند شد. اگر این تئوری درست باشد حتی خود جان هم از هیچ چیز خبر ندارد و به زودی از موقعیتی برخوردار خواهد شد که شاید حتی علاقهای به آن نداشته باشد، جان تا اینجای کار هیچ علاقهای برای حکم راندن بر وستروس از خود نشان نداده و بیشتر نگران ارتش مردگان است. حال اگر در این میان که جان تمام تلاش خود را برای ایجاد اتحاد میان تمام خاندانها میکند، عدهای از یاران او به ایجاد تفرقه فکر کنند، او مطمئنا خوشحال نخواهد شد.
۱۴. دنریس تخت آهنین را پس میگیرد
تئوری دیگری از پس گرفته شدن تخت آهنین توسط دنریس خبر میدهد. با توجه به این که او اکنون دو اژدها در جوار خود دارد، به نظر میرسد که بیشترین شانس را برای غلبه بر تمام رقبایش در راه رسیدن به تخت آهنین داشته باشد البته اگر تا پایان شب طولانی اژدهایان او نمرده باشند. با این وجود که او متحدان قوی مانند دورنیشها و تایرلها در وستروس داشت، به نظر میرسد سرسی کاملا توانایی مقابله با این تهدید جدید را دارد، حرکت استراتژیک او مبنی بر خالی کردن کسترلی راک و حمله به هایگاردن این موضوع را به وضوح نشان میدهد. دنریس که در ابتدا قصد فتح وستروس با کمترین خونریزی را داشت، اکنون بسیاری به پدرش، ایریس تارگرین ملقب به شاه دیوانه، شباهت پیدا کرده است؛ البته نمیتوان فداکاری دنریس برای نجات جان و افرادش را نادیده گرفت، ولی حال که دنریس برای به دست آوردن آن زامبی یکی از اژدهایان خود را از دست داده است او هر کس را که این فداکاریش را نادیده بگیرد، سخت مجازات خواهد کرد. هماکنون که از هویت دقیق پدر و مادر جان اطلاع داریم، مشتاقانه منتظر شکلگیری اتحادی قوی بین جان و دنریس هستیم، اگر هویت والدین او در سراسر وستروس پخش شود، بعید به نظر میرسد، دنریس جنگی علیه او به را اندازد. آیا او با جان همزیستی و حکمرانی خواهد کرد یا این که او را تهدیدی دیگر خواهید دید؟
۱۳. تمام اینها یک رویا است!
افردای وجود دارند که فکر میکنند تمام اتفاقات رخ داده در سریال همه و همه رویاهایی هستند که توسط برن دیده میشوند، تمام این رویاها از زمانی شروع شد که جیمی برن را از یکی از برجهای وینترفل به پایین پرت کرد. اینها همچنین میتواند نوعی الهام باشند که به برن اجازه میدهند از اتفاقات غمانگیزی که تا به حال رخ دادهاند، جلوگیری کند. با این حال ما مطمئن هستیم که دی. بی. وایس و دیوید بنیاف پایان سریال را این گونه رقم نخواهند زد، حتی اگر داستان اصلی نوشته شده توسط مارتین این چنین به پایان برسد.
۱۲. هیچکس حکومت نخواهد کرد و همه کشته خواهند شد
این احتمال وجود دارد که شخصیتهایی که به عقیدهمان شانسی برای نشستن بر تخت آهنین داشتند در یک نبرد نهایی گرد هم بیایند و همهشان در پایان داستان بمیرند. ما در نبرد حرامزادگان حرکات دیوانهوار جان را مشاهده کردهایم او که به دلیل مرگ برادرش بسیار خشمگین شده بود خود را در مقابل صفوف سوار نظام رمزی قرار داد که حرکتی دور از منطق بود. همچنین برای به دست آوردن یکی از سربازان نایت کینگ خود و افرادش را تا پای مرگ کشاند. به علاوه دنریس هم قبلا در مشکلات غرق شده بود، هرچند که توانست سوار بر اژدهای خود از مهلکه فرار کند. مطمئنا وقتی سخن از سلاح به دست گرفتن و جنگیدن به میان میآید شخصیتهایی ترسوتر وجود دارند، ولی در دنیای سریال Game of Thrones راههای زیادی برای شتافتن به دیار باقی وجود دارد! اگر حکومتهای سراسر هفت اقلیم فرو بپاشند به نظر نمیآید شهروندان نیازی به یک حکومت مرکزی داشته باشند، شاید آنهای بتوانند بدون یک حاکم و فرمانروا زندگی کنند، هر چند که این موضوع بعید به نظر میرسد در هر جامعهای، حتی در دنیای فانتزی، بدون وجود یک رهبر، پیشرفت و همزیستی غیر ممکن است.
۱۱. رویا نیست ولی یکی از دنیاهای مجازی دلوس است
برای فهم این تئوری باید قوهی تخیلی فراتر از حد معمول داشته باشید و این تئوری بیشتر یک ایده خیالی است ولی چه جالب میشد اگر سریال Westworld که در سال ۲۰۱۶ شروع شد، با پایان سریال Game of Thrones مرتبط باشد. این امکان وجود دارد که تمام شخصیتهای سریال Game of Thrones در یکی از دنیاهای مجازی سریال Westworld باشند، جایی که واقعیت مجازی از زندگی واقعی حقیقیتر به نظر میرسد، به عمق فکر افراد فرو رفته و آنها را مجبور به انجام کارهایی میکند که تصور انجام دادنشان در دنیای واقعی محال به نظر میرسد.در فصل اول سریال Westworld ما شاهد ورود شخصیتهای سریال به جهانی با تم وسترن یا غرب وحشی بودیم، به تصور ما دنیایی با تم قرون وسطایی چیز عجیبی برای سازمان دلوس نخواهد بود. اگر سرسی و جیمی و جان ودنریس از تجربه مجازی خود خارج شوند آیا قادر خواهند بود در دنیای واقعی تفاوتهای خود را کنار گذارند، یا این که در همین جا هم گلوی یکدیگر را پاره خواهند کرد؟ بیایید رو راست باشیم این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد ولی صحبت کردن درباره آن جالب بود.
۱۰. داستان از زبان سومل تارلی پیر که اکنون یک استاد است روایت میشود
این تئوری که در طول پخش فصل ۶ بر سر زبانها افتاد، سمول تارلی را نویسنده و روایتگر داستان سریال Game of Thrones معرفی میکند. در آخرین قسمت فصل ۶ سم به همراه گیلی وارد کتابخانه اولد تاون شد و همچنین در چند قسمت اخیر شاهد دستاوردهای چشمگیر او در درمان بیماری جوراه مورمنت و اطلاع دادن موقعیت قرارگیری معدنی از شیشه اژدها به جان بودیم. او در این مکان در جست و جوی دانش است و به تعداد بیشماری کتاب از تاریخ وستروس دسترسی دارد، او که به مطالعه علاقمند است، شاید باقی روزهای عمر خود را در همین مکان بگذراند و تاریخ دوره معاصر را از دید خود بنویسد، البته در قسمت قبل دیدیم که او سیتادل را برای انجام کارهای بزرگ ترک کرد ولی این احتمال وجود دارد که در صورت زنده ماندنش در پایان به اینجا بازگردد تا استاد شود.
۹. مشخص میشود که برن در واقع چند شخصیت متمایز است
در کتب تاریخی برندون معمار مردی بود که به دلیل ساختن دیوار و قلعه وینترفل به کمک جادو مورد تحسین بسیاری قرار گرفته است. همچنین شایعاتی وجود دارد که همان برن بود که به دوران چگونگی ساخت قلعه استورمز اند در سرزمینهای طوفان را آموزش داد. این شباهت اسمی عاملی است که نظریه پردازان را تشویق کرده است تا تئوری دیگری بیان کنند. حال که قدرتهای بیحد و مرز برن را دیدهایم و همچنین شاهد توانایی او در تاثیر گذاشتن بر گذشته بودهایم، میتوانیم چیزهای بسیاری را توجیه کنیم. بسیاری از طرفداران این تئوری فکر میکنند برن شخصیتهای مختلفی در طول تاریخ باشد، عدهای حتی به این نتیجه رسیدهاند که صدای او بود که ایریس تارگرین دوم را به دیوانگی کشاند. تمامی نکات گفته شده، سخنان دایه برندون را تاید میکند، البته بسیاری حرفهای او را خزعبلات یک پیرزن که به دلیل سن زیاد به زوال عقل دچار شده میدانند.
۸. دیوار فرو میریزد
خب تقریبا تمام طرفداران این تئوری را قبول دارند، اکنون فقط بحث بر سر این است که این دیوار یخی عظیم کی و چگونه فرو میریزد، بیایید به گذشته باز گردیم، کودکان جنگل که مسئول خلقت وایت واکرها بودند، آنها را ساختند تا متحد آنان در جنگ علیه انسانها باشند، ولی کنترل آنها از دستان کودکان خارج شد و وایت واکرها شروع به کشتن کودکان کردند. در این زمان بود که کودکان دست دوستی به سمت نژاد انسان دراز و به آنها کمک کردند تا دیواری جادویی برای دور نگه داشتن وایت واکرها از وستروس بسازند. حال از شما میخواهم که قسمت ششم فصل ششم را به یاد آورید، برندون در گذشته سفر کرد تا ارتش نایت کینگ را ببیند، در همین زمان بود که نایت کینگ دست برن را گرفت و علامت خود را روی او گذاشت (پس تا این جای کار فقط برن نیست که میتواند گذشته را ببیند و جادو را حس کند به علاوه در قسمت پنجم فصل هقتم وقتی برن از توانایی خود برای رفتن به جلد کلاغ استفاده کرد تا ارتش نایت کینگ را مشاهده کند آن موجود پلید یخی حضور او را تشخیص داد) به همین دلیل بود که ارتش مردگان توانست وارد غار کودکان شود و همه به خصوص هودور را سلاخی کند. خب پس حال که برن از دیوار رد شده است این امکان وجود دارد که نایت کینگ بتواند با اشارهای آن دیوار عظیم را خرد کند، که البته با توجه به قدرت عظیم آن موجود یخی این احتمال وقوع این اتفاق بسیار زیاد است.
۷. جان و دنریس با هم فرمانروایی خواهند کرد
در فصل قبل هویت واقعی والدین جان برملا شد و در قسمت پنجم فصل هفتم مشخص شد که او نه تنها یک حرامزاده نیست بلکه فرزند مشروع ریگار تارگرین و لیانا استارک است، این که بعد از مدتها حدس و گمان بالاخره شاهد اثبات شدن این تئوری بودیم بسیار جالب بود. حال که جان و دنریس از یک خون و از یک خاندان هستند ( البته هیچکس به جز برندون از این موضوع آگاهی ندارد) مشخص نیست که سرنوشت این دو چگونه رقم خواهد خورد. بعضی از طرفداران جان و دنریس را به نوعی به وایت واکرها مرتبط میدانند و عقیده دارند وایت واکرها چیزی بیشتر از یک مشت زامبی هستند؛ عدهای دیگر احتمال وقوع علاقه و ارتباط عاشقانه بین این دو شخصیت دوست داشتنی را میدهند، اگر چنین اتفاقی بیفتد احتمالا این زوج با هم بر هفت پادشاهی حکم خواهند راند با توجه به رابطه عمیقی که بین این دو شکل گرفت احتمال ازدواج این دو بسیار بالا است، البته در صورتی که بعد از شب طولانی زنده بمانند، ولی اگر چنین اتفاقی رخ ندهد مشخص نیست که آیا هویت جان توسط برن برملا خواهد شد یا خیر ولی تا این جای کار جان نشان داده است که ارتباط خوبی با اژدهایان دارد و این که یک تارگرین واقعی است، مطمئنا در فصل آینده شاهد اژدهاسواری او خواهیم بود.
۶. نغمه آتش و یخ در اصل نبرد اژدهایان با وایت واکرها است
خب قسمت پنجم شاهد نبرد آتش و یخ بودیم در لحظه آخر دنریس به همراه اژدهایان خود به کمک جان شتافت ولی غمانگیزترین صحنه این قسمت لحظه کشته شدن ویسریون، یکی از اژدهیان او بود، حال دنریس تنها دو اژدها دارد و نکته ترسناکتر این است که ارتش مردگان هم، اکنون یک اژدهای یخی دارند، تئوری تبدیل شدن یکی از اژدهایان دنریس به اژدهایی یخی توسط نایت کینگ از دیرباز بر سر زبانها بود ولی هیچکس انتظار آن را در قسمت شش فصل هفتم نداشت حال دو اژدهای دیگر دنریس بیشتر در خطر هستند زیرا علاوه بر نیزههای یخی نایت کینگ برادر یخی خودشان هم ممکن است این دو را بکشد، حتی اگر این اتفاق رخ ندهد ارتش مردگان نایت کینگ تعداد زیادی غول یخی دارد، اگر به یاد داشته باشید غولها بسیار قدرتمند هستند، در حمله وحشیها به دیوار آنها تیرهایی به طول چند متر را با کمانهای غولپیکر خود تا بالای دیوار پرتاب میکردند پس تعداد کثیری از آنان میتوانند اژدهایان دنریس را به راحتی شکار کنند، به علاوه در فصل ششم شاهد قدرت آخرین بازمانده زنده این موجودات در وینترفل بودیم، و دیدیم که یکی از آنها میتواند در یک قلعه را از جا بکند، پس اگر آنها موفق شوند اژدهایان دنریس را زخمی و زمینگیر کنند قدرت چند تن از این غولها برای تکه تکه کردن یک اژدها کافی است.
۵. دنریس به ملکهای دیوانه تبدیل خواهد شد
دنریس همواره ترس خود را از تبدیل شدن به یک فرد روانی نشان داده است، ولی شاید متوجه نباشد که بسیار به مرز جنون نزدیک است، او که در فصلهای اولیه بر نجات جان انسانها تاکید داشت، در قسمت پنجم فصل چهارم فصل هفت شاهد کشته شدن هزاران نفر به دست اژدهایان خود بود، او این مرگهای پیش آمده را برای رسیدن به تخت آهین اجباری میداند حتی در قسمت قبل شاهد کشته شدن رندیل تارلی و پسرش دیکان که به ترتیب پدر و برادر سم هستند، به دست دروگون بودیم؛ پس در همین زمان این هشدار را به طرفدارن دنریس میدهم که زمانی فرا خواهد رسید که حتی مشاوران و دوستان دنریس هم علیه او قیام کرده و مرگ او را آرزو میکنند، با توجه به روند جنون او میتوان گفت در آن لحظه حتی طرفدارانش هم از مرگ او ناراحت نخواهند شد. البته این روند به آرامی طی میشود و خود دنریس متوجه آن نیست و زمانی به خود میآید؛ می میبیند دستش به خون بیگناهان بسیاری آلوده است. البته شایان ذکر است رابطه عمیق دنریس با جان او را مهربانتر از همیشه کرده است و همین موضوع دنی کوچک ما را به وحشت انداخته ولی دیر یا زود روزی خواهد رسید که این دو دست در دست هم گذاشته و ازدواج خواهند کنند، شاید همین موضوع او را از تبدیل شدن به یک ملکه دیوانه باز دارد.
۴. مشخص میشود تیریون یک تارگرین است
حال که از هویت جان مطمئن شدهایم فرصت پاسخدهی به یکی دیگر از تئوریهای مشهور هویتی میرسد! باریستان سلمی در مکالمهای اظهار داشت که ایریس تارگین دوم یا همان پادشاه دیوانه علاقه وافری به جوانا لنیستر، مادر تیریون داشته و حتی این امکان وجود دارد که او رابطه مخفیانهای با جوانا داشته است. به علاوه ما توانایی خارقالعاده تیریون در ارتباط بر قرار کردن با اژدهایان را مشاهده کردهایم و به یاد داریم که او چگونه به سرداب مرین که دو اژدهای دنریس که در آنجا زندانی بودند رفت و حتی بدون این که آسیب ببیند آنها را لمس کرد، درست مانند صحنهای که در قسمت پنجم فصل هفتم دیدیم، زمانی که جان دروگون را لمس و به نوعی او را رام کرد. همچنین با وجود این که تیرون و تایوین پدر و پسر هستند رابطهای همراه با انزجار بین آنها وجود داشت، تایوین در آخرین لحظات عمر خود به تیریون گفت تو پسر من نیستی، این امکان وجود دارد که تایوین این جمله را در معنای واقعیاش به کار برده و فقط قصد عصبانی کردن تیریون را نداشته است. مطمئنا همه شما تئوری سه سر اژدها را شنیدهاید، این تئوری بیان میکند که اژدها همواره سه سر دارد، درست مانند اژدهای سه سر پرچم خاندان تارگرین، خب جان و دنریس تا اینجای کار دو سر اژدها هستند ولی آیا این امکان وجود دارد که تیریون سر سوم اژدها باشد، اگر شواهد را بررسی کنید این احتمال چندان هم دور از ذهن نیست، اما حال تنها دو اژدها زنده هستند و مطمئنا یکی از آنها متعلق به جان خواهد بود و اژدهایی برای تیریون باقی نخواهد ماند. البته نظریه پردازان سریال Game of Thrones فکر میکنند زمانی که ریگال و ویسریون در سرداب میرین بودند، در آنجا تخم گذاشتهاند و ممکن است اژدهایان دیگری نیز زاده شوند، پس شاید تیریون هم به عنوان یک تارگرین سوار بر یکی از این موجودات آتشین شود.
۳. جیمی والونکار خواهد بود
وقتی سرسی لنیستر کودکی بیش نبود، او به ملاقات یک زن به نام مگی رفت و از او خواست که فالش را بگیرد و او را از آینده با خبر سازد. در همان جا بود که به سرسی گفته شد او به دستان والونکار کشته میشود، شخصیتی که هویتش تا به این جا مشخص نیست. از آن جا که کلمه والونکار معادل کلمه برادر کوچک در زبان والریایی کهن است، سرسی فکر میکند او تیریون باشد، البته این امکان وجود دارد که والونکار جیمی نیز باشد، زیرا با این حال که سرسی و جیمی دوقلو بودند، جیمی دقایقی بعد از سرسی به دنیا آمد. پیشگویی تا به اینجای کار کاملا درست بوده است، این که بعد از او ملکه زیباتری میآید که جای او را بگیرد که اشاره به مارجری دارد، به علاوه عنوان شده است که او سه بچه خواهد داشت که تاجهایی از طلا خواهند داشت، همچنینی کفنی طلایی بدن بیجان هر سه را خواهد پوشاند، او بیشتر از فرزندانش عمر میکند و مرگ هر سه را میبیند و در آخر والونکار دستانش را به دور گلوی سفیدش حلقه خواهد کرد و او را خواهد کشت. عدهای جیمی را از این لقب مستثنی میدانند زیرا عقیده دارند جیمی یک دست بیشتر ندارد ولی دست طلایی او به اندازه کافی برای خفه کردن سرسی کارآمد است. هنگامی که تیریون به کمک جیمی از زندان فرار کرد، به سراغ پدرش رفت و وقتی شی را در اتاق پدرش دید خشم آنچنان وجود او را فرا گرفت که او معشوق خود را با زنجیری که روی میز بود خفه کرد، این زنجیر یک نماد قدیمی و کهن است که به دست پادشاه اهدا میشود، حال آیا این امکان وجود دارد که جیمی از این زنجیر برای کشتن سرسی استفاده کند؟ البته بعید به نظر میرسد با توجه به علاقه شدیدی که جیمی به سرسی دارد شاهد چنین صحنهای باشیم، تنها کسی که در حال حاضر با وجود تمام شرایط پیش آمده ذرهای عشق به سرسی دارد همان جیمی است.
۲. وایت واکرها آدم خوبهای داستان هستند!
نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که وایت واکرها تا به حال فقط در شمال دیوار مرتکب قتل شدهاند، آیا این بدان معنی است که آنها دارند از سرزمین خود دفاع میکنند؟ اگر چنین باشد برن تنها کسی است که میتواند هدف اصلی آنها را متوجه شود و سعی در برقراری ارتباط با آنها کند. تاکنون که وایت واکرها نشان دادهاند که تهدید بزرگی در میدان نبرد هستند، شاید آنها قصد رساندن پیامی دارند. اگر ما هم در دنیای سریال Game of Thrones حضور داشتیم تمام تلاش خود را میکردیم تا از خانهمان دفاع کنیم. آیا این امکان وجود دارد که وایت واکرها به دیوار برسند سلاحهایشان را بیندازند و پیام صلح بفرستند! بعید است که این طور شود. اخیرا شاهد ظهور فیلمها وسریالهایی بودهایم که بر خلاف گذشته علت به وجود آمده شخصیتهای منفی را بیان میکنند و به آن تاکید دارند، به عنوان مثال فیلم Maleficent که در سال ۲۰۱۴ اکران شد علت بد شدن و تبدیل شدن شخصیت اصلی فیلم به یک فرد شرور و پلید را به تصویر میکشد و بر خلاف گذشته شاهد درستکار شدن این شخصیت میشویم، پس شاید این پایانی است که مارتین برای سریال خود تصور کرده است، وایت واکرها که در اصل به عنوان سلاحی برای کشتار بشر خلق شده بودند، شاید اکنون که کودکان جنگل از بین رفتهاند سعی در برقراری صلح با زندگان باشند، که البته یکی از دلخوشیها طرفداران است، زیرا وایت واکرها تنها سلاحی برای کشتار هستند و شما نمیتوانید از آنها انتظار دیگری داشته باشید، البته ابهامات زیادی درباره آنها وجود دارد و مشخص نیست که آیا تا پایان سریال شاهد برطرف شدن آنها خواهیم بود یا خیر به عنوان مثال قدرت عظیم نایت کینگ از چه چیزی سرچشمه میگیرد و این که وایت واکرها موجوداتی هوشمند و متفکر هستند یا این که تنها مردگانی متحرک هستند و شخص دیگری آنها را هدایت میکند.
۱. آزورآهای دوباره ظهور خواهد کرد
شخصیتهای زیادی وجود دارند که امکان دارد آزورآهای باشند ولی اکثر طرفداران و همچنین تئوریها جان را آزورآهای و شاهزاده وعده داده شده میدانند، ولی با توجه به اهمیتی که این پیشگویی دارد، به نظر میآید برای مشخص شدن هویت آزورآهای باید تا پایان سریال صبر کنیم. از ویژگیهای آزورآهای این است که تولدی از میان دود و نمک در حالی که ستارهای خونین در آسمان میدرخشد داشته است و قهرمانی بوده که در گذشته هزاران سال زندگی کرده و اکنون بازگشته است تا در حوادث زمستان نقشی داشته باشد. گفته شده که آزورآهای شمشیری آتشین به نام لایتبرینگر حمل میکند، اگر به یاد داشته باشید ملیساند شمشیری آتشین به استنیس داد و ادعا کرد که همان لایتبرینگر است. به علاوه گفته شده که آزورآهای شمشیر خود را با فدا کردن همسرش ساخته است، پس یکی دیگر از ویژگیهای آزورآهای فدا کردن معشوق است. خب تا به این جای کار جان و دنریس تمام ویژگیها را دارند، هر دو دوباره متولد شدهاند و معشوقهایشان را فدای هدف خود کردند، همچنین دنریس دو اژدهای آتشین دارد که میتواند تعبیری از لایتبرینگر باشد، همان سلاح سرخ و آتشین قهرمانان.
نظر شما درباره پایان سریال Game of Thrones چیست؟ آیا شما هم مشتاقانه منتظر قسمت پایانی فصل هفتم سریال هستید؟