امروز سالروز تولد یکی از بهتری بازیگران سینما جهان است بازیگری که هنوز هم باور خبر فوتش، سخت است. با گیمشات همراه باشد که نگاهی کوتاه به زندگی هنری کری فیشر داشته باشیم.
فیشر در خانوادهای هنرمند بزرگ شد. مادر فیشر «دبی رینولدز» (Debbie Reynolds) هنرپیشه شناخته شده آمریکایی و پدرش «ادی فیشر» (Eddie Fisher) خواننده بود. رینولدز و فیشر پس از چهارسال از یک دیگر جدا شدند و ادی فیشر با «الیزابت تیلور» (Elizabeth Taylor) ازدواج کرد. کری فیشر تنها یک دختر از یک خانواده هالیوودی با داستانهای عجیب و غریب نبود. او فراتر از یک اسم شناخته شده بود. او شخصیت خود، مشکلات، دغدغهها و حقیقت خود را به نمایش گذاشت و تاثیری فراتر از اسم فامیلیاش برجای گذاشت.
کری فیشر نخستین بار در سال ۱۹۷۵ در فیلم «شامپو» (Shampoo) به کارگردانی «وارن بیتی» (Warren Beatty) بازی کرد و دو سال بعد با بازی در نقش «پرنسس لیا» در نخستین قسمت «جنگ ستارگان» (Star Wars)، ساخته «جورج لوکاس» (George Lucas) به شهرت رسید. او در چند قسمت دیگر جنگ ستارگان نیز نقش آفرینی کرد. آخرین فیلم او قسمت هشتم از همین مجموعه پرطرفدار بود که در زمان مرگش مراحل تدوین و صداگذاری را میگذراند.
کری فیشر یک هنرمند واقعی بود. او به معنای واقعی خودش بود و شاید همین مسئله باعث شد نتواند در فیلمهای بیشتری بازی کند. همه او را میشناختند و نقشها با اینکه روی او مینشستند ولی مردم تا چهره او را میدیدند تنها کری فیشر را میدیدند. هیچکس به اندازه فیشر نمیتوانست شخصیت افسانهای پرنسس لیا را اینطور به یاد ماندنی ایفا کند. کسی جز فیشر نمیتوانست در فیلم When Sally Met Harry در نقش دوست مجرد سلی که با کنایه حرفهایش را گوشزد میکند بدرخشد. مطمئنا این مسئله که کری فیشر نقشهای بیشتری بازی نکرد تاسف بار است اما با این وجود او توانست افسانهای شود.
شاید دلیل اینکه فیشر در نقش لیا درخشید، ویژگی بارز هر دو آنها باشد و آن هم جنگجو بودن است. فیشر یک مبارز بود. او در طول زندگی خود همواره با مسائل مختلف دست و پنجه نرم میکرد. فیشر با کلیشههای یک سلبریتی بودن و کلیشههای جنسیتی مبارزه میکرد. اما شاید بزرگترین مبارزه برای او مبارزه با خودش بود. فیشر همواره از مشکلات روحی و روانی رنج میبرد. او مبتلا به اختلال دوقطبی بود و برای آن کنترل آن از انواع داروها و همینطور مواد مخدر به ویژه کوکائین استفاده میکرد؛ اما او توانست بر مشکل اعتیادش غلبه کند.
فیشر بیشتر از هنرپیشه بودن یک نویسنده بود. او از زندگیاش نوشت، از رابطه بین خود و مادرش، از زمانی که اُوِردوز کرد و لبهی پرتگاه رسید. او از رابطههایش نوشت، از خودش و مشکلاتش. فیشر تا حد زیادی در شکستن تابوی صحبت راجع به بیماریهای روانی نقش داشت. او با صداقت و بیپروا راجع به این مسائل صحبت میکرد بدون اینکه خودش را فیلتر کند.
در سال ۱۹۸۷ کتابی براساس زندگی خودش (semi-autobiographical) منتشر کرد که سه سال بعد با فیلمنامهای که خودش نوشت تبدیل به یک فیلم سینمایی شد. فیلم «کارت پستالهایی از لبه پرتگاه» (Postcards from the Edge) را «مایک نیکولز» (Mike Nichols) کارگردانی کرد و در آن ستارگانی مثل «مریل استریپ» (Meryl Streep)، «شرلی مککلین» (Shirley MacLaine)، «دنیس کواید» (Dennis Quaid)، «جین هکمن» (Gene Hackman) و «آنت بنینگ» (Annette Bening) بازی کردند. مریل استریپ موفق شد برای بازی در این نقش و به نوعی بازی در نقش کری فیشر در رشتهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد دریافتِ جایزه اسکار شود. زمانی که از فیشر پرسیدند چرا خودش این نقش را بازی نکرد او پاسخ داد که او این نقش را قبلا بازی کردهاست.
اینکه کری فیشر تبدیل به یک شاهزاده هالیوودی که تنها تجملات این زندگی را به رخ دیگران میکشد، نشد خود نشانگر شخصیت قوی و دوست داشتنی او است. «هاردلی فریمن» (Hardley Freeman) در گاردین درمورد فیشر مینویسد:
او کسی بود که اگر به عروسی میرفتی دلت میخواست صندلیات کنار او باشد. او همه چیز را میدانست و داستانهای عروس و داماد را تعریف میکرد.
فیشر با حس شوخ طبعی ظریف و گاهی تاریک خود راجع به مشکلاتش صحبت میکرد و با این کار به کسانی که تجربیاتی نزدیک به تجربیات او را گذراندهاند یادآوری میکرد که تنها نیستند. هدیه او شاید همین یادآوری بود.
2 دیدگاه
سارا کشاف
پرنسس لیا ??? با تشکر از نوشتهتون
مثه همیشه عالی
S
فقط گند زد تو آخرین جنگ ستارگان