بازی ماندگار آنتونی هاپکینز (Anthony Hopkins) در نقش هانیبال لکتر در فیلم سکوت بررهها (The Silence of the Lambs) سایهای خفه کننده روی سریال Prodigal Son میاندازد. سریالی که قصد دارد به روش سکوت بررهها جلو برود و از آن نکات بسیاری را قرض گرفته اما عنصر وحشت و خوف فیلم را از یاد برده و حتی موفق به تقلید آن نیز نشده است.
و این عمری بسیار غم انگیز است چرا که مایکل شین (Michael Sheen) (هنرپیشه تحسین شده که در فیلم Frost/Nixon و سریال Maters of S** خوش درخشید) در سریال Prodigal Son در نقش دکتر مارتین ویتلی هدر میرود. ویتلی – که سازندگان سریال تلاش کردند آن را بسیار لکتر گونه جلوه دهند- جراح قلب و همچنین قاتل سریالی است که با نام مستعار «جراح» شناخته میشود. او در سال ۱۹۹۸ دستگیر شد و دستکم متهم به قتل ۲۳ نفر است. در زمان حال، جراح وقت خود را در سلولی فاخر متشکل از کتابخانه، تلویزیون، میز تحریر و … در آسایشگاه روانی سپری میکند. جایی که او هنوز به کسانی که بتوانند هزینهاش را بپردازند به جراحی مشغول میشود در حالی که با زنجیری به دور کمر به دیوار متصل شدهاست. حال اگر موفق شدید با این بخش از سریال کنار بیایید به بخش دیگر آن میپردازیم.
در قسمت اول سریال Prodigal Son که در زمان حال جریان دارد ما با مالکم برایت، پسر آسیب دیده ویتلی روبه رو میشویم. تام پین (Tom Payne) ایفای این نقش را بر عهده دارد. مالکلم که مامور اداره تحقیقات فدرال و کسی است که زمانی که پسر بچه بود پدرش را لو داد. او پس از دیدن زیر زمین مرموز پدرش و صندوقی در آن جا که به تصور نه چندان قابل اعتماد مالکم زنی در آن بود پدرش را لو میدهد. برایت نام خانوادگیاش را تغییر داده و برای دولت مشغول به کار شده است با این امید که شاید بتواند از سایه خبیث او فرار کند. اما این کار کمک چندانی نکرده است. او داروهای گوناگون مصرف میکند و از اختلال هراس شبانه رنج میبرد به همین دلیل هر شب خودش را به تخت خوابش غل و زنجیر میکند و ماسکی به صورت میزند تا به کسی صدمه وارد نکند.
در همان قسمت اول مالکم پس از درگیری با کلانتری که سر خود دست به کشتن قاتلی میزند از اداره تحقیقات فدرال اخراج میشود. و در نهایت در بخش جنایی پلیس نیویورک شروع به کار میکند. کاراگاه گیل آررویو با بازی لو دایموند فیلیپس (Lou Diamond Phillips) مالکم را استخدام میکند. همان کسی که جراح را در سال ۱۹۹۸ دستگیر کرد و از همان شب به ارتباطش با مالکم ادامه داد. ده سال از آخرین دیدار مالکم با پدرش میگذرد اما هنوز هم کشش به پدر عزیزش را احساس میکند، کسی که بر این اعتقاد است میتواند به مالکم کمک کند تا وارد ذهن دیگر قاتلین شود و آنها را دستگیر کند. بسیار شبیه به صحبتهای کلاریس استرلینگ و هانیبال لکتر در سکوت بررهها.
این الگوی اصلی سریال Prodigal Son است با چند کاراکتر دیگر که به این جمع اضافه شدهاند مثل جسیکا ویتلی، مادر ثروتمند مالکم، با بازی بلامی یانگ (Bellamy Young)، هالستون سیج (Halston Sage) خواهر کوچکتر مالکم و خبرنگار تلویزیون به نام اینزلی که نسبت به مادر و برادرش تجربه کمتری را با جراح داشته است و اعضای تیم آررویو دنی پاول با بازی آرورا پرینو (Aurora Perrineau) و جی تی تارمل با بازی فرانک هارتس (Frank Harts).
Prodigal Son، سریالی کلیشهای است با فرمولی که بارها در دیگر برنامههای تلویزیونی مشاهده شده و در بعضی از آنها توانسته پس از مرور زمان شکل مختص خود را بگیرد اما این سریال جز این دسته نیست. انگار که داستان هرگز جایگاه خود را پیدا میکند و همیشه یک جای کار میلنگد. میتوان پتانسیل بالای کار را دید و برای هدر رفتن آن افسوس خورد مخصوصا با حضور شین. آن قدر که شایسته است شاهد حضور او در سریال نیستیم اما بهترین دیالوگها نصیب او میشود و او نیز به نحو احسنت آنها را به زبان میآورد. در جایی به مالکم میگوید: «ما جوری راجع به آدم کشی حرف میزنیم که اکثر مردم راجع به فوتبال با هم حرف میزنن.» در صحنهای دیگر به پسرش میگوید: «احساس میکنم داری قضاوتم میکنی.»
پین، بازیگر نقش مالکم هنوز آن طور که باید توانایی تسخیر بیننده را ندارد و در بسیاری از صحنهها بازی چندان قوی ارائه نمیدهد. البته در قسمتهای دیگر بهتر از قبل ظاهر میشود. در نهایت در جواب این سوال که آیا سریال ارزش دیدن را دارد میتوان گفت اگر شما علاقه مند به سایر سریالهای جنایی هستید از این الگو نیز خوشتان خواهد آمد اگر نه باید سراغ چیز دیگری بروید چرا که مایکل شین نیز برای سر پا نگه داشتن این سریال کافی نیست.
1 دیدگاه
کامران نوربخش
اتفاقا به نظر من سریال جالبی هست با این همه نقد و روز به روز بهتر میشه