ممکن است در لابهلای جستجوهایی که انجام میدهید، به دفعاتی نام Yomawari Night Alone به گوشتان خورده باشد. با بررسی بازی Yomawari Night Alone همراه گیمشات باشید تا نگاهی بیندازیم به دنیای عروسکهای وحشی.
دقیقا زمانی که واژه «وحشت» در بازیهای ویدئویی به چند مکانیزم ساده ختم میشود، Yomawari Night Alone آمده است که قواعد را تغییر داده و از آن چیزی که هست یک بازی نسبتا ترسناک بسازد. عنوانی که المانهایش در تضاد با آن چیزی هستند که خود بازی قصد دارد به خورد مخاطب بدهد. Yomawari Night Alone یک بازی ماجراجویی و ترسناک است، اما نه کاراکترهای وحشتناکی دارد، نه محیط بازی پر از خون و تکههای گوشت است. حتی قرار نیست مدام در محیطهای تاریک قرار گرفته و صدایی در گوشتان زمزمه کند؛ تنها چیزی که در Yomawari Night Alone توجه شما را جلب خواهد کرد، سیستم گیمپلی بازی است که بازیکنان را به حد قابل توجهی ناتوان جلوه میدهد. همین «ناتوان» بودن بازیکنان در مقابل هیولاهای بازی بذر وحشت را در وجودشان میکارد و تمام مصیبتهای دنیای Yomawari Night Alone به همین سادگی کلید میخورد؛ وحشتی که شاید نتواند تا حد قابل قبولی جذاب و لذتبخش ظاهر شود.
بر خلاف بسیاری از بازیهای موجود در بازار که سعی دارند ترس را به گونهای تکراری و کلیشهای، آن هم در یک محیط خونآلود به نمایش بکشند، Yomawari Night Alone آمده است که قواعد ترسیدن را تغییر دهد و برخلاف ظاهر آراستهاش، واقعا شما را بترساند. اینکه تا چه اندازه توانسته این امر را تحقق بخشد به آن خواهیم پرداخت، اما جسارت و بلندپروازی سازندگان پیش از هرچیزی قابل تحسین است. در این بازی شما نقش یک دخترک خردسال را بازی خواهید کرد که تقریبا هیچ توانایی قابل توجهی ندارد. او زمانی به خودش میآید که شب شده و از قضا اتفاقاتِ بیرون از خانه برایش دور از انتظار است؛ حداقل برای بازیکنان که اینطور خواهد بود! چرا که در طول بازی اتفاقات عجیبی رخ میدهد و شما را به صورت ناگهانی شوکه خواهد کرد. ماجرا از جایی شروع میشود که شخصیت اصلی (یوماواری) با سگ کوچکش به بیرون آمدهاند و بدون آنکه چیزی از محیط اطرافشان بدانند، در محیط گشت میزنند. همینجور که مشغول زدن دکمههای مختلف هستید، ناگهان در گوشهای از پیادهرو شیء کوچکی نگاه شما را به خود جلب میکند. در همین لحظه بازی با استفاده از شگردهای شوکهکنندهاش که در طول بازی کم هم نیستند، ناگهان تصویر اتومبیلی را به نمایش میگذارد که به سگ یوماواری برخورد کرده و تمام ماجراها را با همین شروع ساده کلید میزند. حالا شما به خانه بازمیگردید تا اتفاقات امشبتان را برای خواهرتان شرح دهید، اما طولی نمیکشد که او نیز به شکل عجیبی خانه را ترک کرده و ناپدید میشود. حال شما برخلاف میل باطنی خود، مجبورید که در تاریکی شب پا به محیطی مرگبار بگذارید.
داستان بازی ساده و بیآلایش است، اما آن قدر هم بیاهمیت و جزئی قلمداد نمیشود که بدون ذرهای توجه قیدش را بزنید. در واقع تمامی موضوعات مربوط به روایت داستان به این مساله ختم میشوند که حالا یوماواری باید خانه را ترک کرده و به دنبال حل معماهای کودکانهاش بگردد؛ در این بین روایت داستان بخشهای مختلف بازی را به هم متصل میکند و به بازیکنان هدفی هرچند کوچک میدهد. یوماواری زمانی به خودش میآید که شهر در تصاحب ارواح و موجودات عجیب و غریب قرار گرفته است. از طرفی او آنقدر کوچک و ناتوان شمرده میشود که نمیتواند به مانند یک سوپرقهرمانِ کلیشهایِ موجود در سایر بازیهای ترسناک، آنها را با زور مشت و لگد از سر راه بردارد؛ چه بسا یک ضربه کوچک شخصیت اصلی را از قافیه حذف خواهد کرد. در واقع میتوان گفت که حس وحشت موجود در بازی نیز به سبب همین ناتوانیها شکل میگیرد؛ اینکه شما کوچکید و موجودات و دشمنان بازی بسیار بزرگ و قدرتمند هستند.
در مجموع نه بازی قصد روایت یک داستان چندشاخه را دارد و نه اغلب بازیکنان چنین انتظاری از آن خواهند داشت. تعداد میانپردههای موجود در Yomawari Night Alone حتی دو رقمی هم نخواهد شد؛ لذا بدیهی است که سازندگان توجه ناچیزی به داستانسرایی و درونمایه بازی داشتهاند. با اینحال المانهای نسبتا جذابی در گیمپلی وجود دارد که بخواهد شما را برای انجام بازی ترغیب کند. اما همین ابتدای کار بگویم که اگر Yomawari Night Alone را بخاطر بخش داستانیاش میخواهید، قطعا نمیتواند در حد و اندازه عناوین مشابهِ موجود در بازار ظاهر شود. اینطور بگویم که روایت داستان در Yomawari Night Alone بیشتر جنبه بهانهتراشی برای انجام ماموریتهای مختلف را دارد.
شاید باورهای عمومی به این شکل باشد که یک بازی ترسناک یا قطعه سینمایی برای وحشتانگیز بودن نیازمند هیولاها و موجودات زشت و از هم پاشیدهای باشد، البته این موضوع تا حدودی در بازی Yomawari Night Alone هم صدق میکند، اما محیط بازی به قدری آراسته و زیبا طراحی شده است که شاید در نگاه اول «وحشتانگیز» بودنِ این بازی برایتان دور از ذهن باشد. متاسفانه باید بگویم که Yomawari Night Alone با نیت ساختارشکن بودن طراحی و ساخته شده است، اما همین موضوع واقعا از شدت «ترسناک بودنِ» بازی کم کرده است و شاید در اکثر موارد با شکست هم رو به رو شود. یعنی بازیکنان به جای آنکه نسبت به محیط اطراف خود احساس ترس داشته باشند، بیشتر به گیمپلی بازی وابسته خواهند شد.
بگذارید یک مثال ساده بیاورم. در بازیهای اکشن و ماجراجویی، اغلب بازیکنان تک تک محیطهای بازی را وجب به وجب شخم میزنند تا نکند که یک صحنه یا اتفاق مهم را از دست بدهند. این موضوع در بازیهای ترسناک اصلا صدق نمیکند! یعنی بازیکنان صرفا به جای آن که تمام محیط بازی را شخم بزنند، به دنبال یک راه فرار هستند تا از موقعیت ترسناکی که در آن گیر افتادهاند جان سالم به در برده و فرار کنند؛ در واقع میتوان گفت که ترسیدهاند! با کمال تعجب این موضوع در Yomawari Night Alone اصلا صدق نمیکند. این عنوان یک بازی ترسناک است، اما شما حاضرید وجب به وجب بازی را گشته و محیطهای مختلف آن را رصد کنید؛ در واقع اینطور بگویم که سازندگان بعضا در ترسناک جلوه دادن بازی ناکام ماندهاند و نمیتوان گفت که با یک بازی وحشتانگیز از اون اصیلش رو به رو هستیم. بازی به شکلی کاملا افراطی از صحنههای شوکهکننده و ناگهانی استفاده میکند و از آنجایی که محیط بازی با این موضوع در تضاد است؛ حاصلِ کار بعضا موجب ترسیدن بازیکنان خواهد شد، اما این موضوع کاملا مقطعی بوده و شاید Yomawari Night Alone از این منظر در ترساندن خیلیها ناکام بماند.
موجودات بازی از آنجایی که توسط سازندگان «ارواح» و «شیاطین» خطاب میشوند، اکثرا در شرایط عادی قابل رویت نیستند و در طول بازی ممکن است که بارها از کنارشان عبور کنید و حتی متوجه حضورشان هم نشوید. سازندگان برای توجیه این مساله، یک نوار قلب برای شخصیت اصلی در نظر گرفتهاند که به صورت صوتی بازیکنان را از وجود این شیاطین آگاه خواهد کرد. اگر به یکی از آنها نزدیک شوید، ضربان قلبتان سریع خواهد شد تا جایی که یک خطای کوچک جان شخصیتتان را بگیرد؛ برعکس این قضیه نیز صدق میکند! بدین معنی که در شرایط عادی ضربان قلب شخصیت اصلی به گوشتان نمیرسد و این یعنی شما از شر این موجودات در امان هستید.
تنوع دشمنان بازی به عنوان بزرگترین چالش موجود در Yomawari Night Alone قلمداد میشود. هر یک از موجودات بازی علیرغم آن که با یک ضربه ساده شما را به دیار باقی متصل میکند، عملکرد و نقطه ضعف خاص خود را دارد. یکی از مهمترین دلایلی که شما وارد Yomawari Night Alone میشوید نیز مربوط به همین موضوع خواهد بود. آنقدر کلنجار رفتن با این موجودات عجیب و غریب لذت بخش است که نمیتوانید قید چالشهای موجود را بزنید و بیخیالش شوید. اگر چه لذت ناشی از این تنوع و چالشها معمولا بخاطر وحشتانگیز بودنشان نیست، تنها به دلیل تجربه خاص و متفاوتی است که ارائه میدهند. متاسفانه با وجود ناتوان بودن شخصیت اصلی و ناکارآمد بودنش، اصلا نمیتوانید با قرار دادن این شخصیت در کنار محیط بازی، ارتباط خوبی بین آنها برقرار کنید و آن طور که انتظار میرود از این ویژگی لذت ببرید. در واقع این طور بگویم که ناتوان بودن شخصیت اصلی نهتنها بازی را وحشتانگیز نکرده، بلکه کاملا برعکس است و چیزی به ترسِ موجود در بازی اضافه نخواهد کرد.
جدا از موارد گفته شده، یوماواری یک کاراکتر بسیار کوچک است و در مقابل، معمولا موجودات عظیم الجثهای سد راهتان میشود. طبیعت بازی تشکیل شده از بافتهای کارتونی و کاغذی است. متاسفانه یکی دیگر از مشکلات بازی Yomawari Night Alone دکوری بودن اکثر بخشهای محیط خواهد بود که صرفا جنبه نمایشی دارد. اکثر خانهها، درختان، اشیا و سایر موارد موجود در نقشه قابل دسترسی نبوده و در خدمت گیمپلی بازی نیستند. در اصل اینگونه میتوان گفت که بازی Yomawari Night Alone از یوماواری و سایر موجودات بازی تشکیل شده است و چیزی به اسم محیط نمیتواند هدف اصلی بازی را به نمایش بگذارد.
همانطور که گفته شد، یوماواری شخصیت بسیار کوچک و ناتوانی است. لذا برای دویدن در محیط بازی یک نوار عجیب و غریب طراحی شده است که میزان دوندگی او را تعیین میکند و پس از اتمام این میزان شخصیت اصلی قادر به دویدن در بازی نخواهد بود. از این ضعف در اواسط بازی برای بارها و بارها بر علیه بازیکنان استفاده میشود و شرایط را برایتان سخت خواهد کرد. البته همیشه فرار کردن تنها راه موجود نیست؛ در بخشهای مختلف بازی، یک سری مکانها و کمینگاههای نسبتا کوچک در نظر گرفته شده است که یوماواری میتواند پشت آنها پنهان شود و برای لحظاتی از دیدِ مهاجمین در امان بماند.
سطح دشواری بازی آن قدر خوب و دقیق طراحی شده است که گهگاهی برای ذخیرهسازی بازی نیز دچار مشکل میشوید! در Yomawari Night Alone برای ذخیره کردن مراحل نیازمندِ سکههای موجود در نقشه هستید. بارها و بارها ممکن است که از وضعیتهای نامناسبی جان سالم بهدر ببرید، اما کمبود سکه مانع از ذخیرهسازی بازیتان شود. لذا مجبورید که وجب به وجب نقشه را گشت زده و یک سکه برای ذخیره سازی بازی پیدا کنید. نقشه اصلی بازی نیز جزئیات زیادی را به نمایش نمیگذارد و صرفا برای راهنمایی کردن بازیکنان طراحی شده است؛ اگر چه در اواسط بازی، این نقشه واقعا ناکارآمد جلوه میکند! چرا که تعداد هیولاهای موجود در نقشه و سطح دشواری آنها هر لحظه بیشتر میشود و ممکن نیست که فرصتی برای نگاه کردن به نقشه برایتان فراهم شود.
از نقشه بازی گرفته تا محیط و شخصیت اصلی آن، همه و همه جلوههای کارتونی و سادهای را ارائه میدهند. موضوعی که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم مربوط به تضادِ موجود در بازی بوده که اصلا و ابدا به نفع آن تمام نشده است. جزئیات گرافیکی نسبتا خوبی در بازی وجود دارد و از این حیث محال است که کسی ابراز نارضایتی کند؛ اما بحث مربوط به زیبایی کار با آن چیزی که قرار است باشد کاملا تفاوت دارد. بگذارید سادهتر بگویم؛ در Yomawari Night Alone ممکن است که جلوههای خوبی را ببینید، اما اغلب این تصاویر معمولا نمیتواند به ترسناک بودن بازی کمک کرده و بازیکنان را در شرایط بدی قرار دهد.
نورپردازی شرایط بهتری دارد. با اینکه در طول بازی با المانهای درخشان و نورپردازیهای وسیعی رو به رو نخواهیم بود، اما همچنان نمیتوان طراحی خوب این بخش را نادیده گرفت. چراغ قوهای که در بازی طراحی شده است، همراهِ همیشگی یوماواری خواهد بود. لذا انتظار میرود که از تنها قابلیت موجود در بازی بهترین استفادهِ ممکن صورت گیرد و همین اتفاق نیز میافتد. شخصیت اصلی بازی که یک کودک خردسال است، برعکس سایر موارد گفته شده تضاد نسبتا خوبی را بین «وحشت انگیز بودن» و «کودکانه بودن» ایجاد کرده و رفتارهای نسبتا قابل درک و جذابی از خود بروز میدهد؛ اگر چه چیزی به اسم شخصیتپردازی در Yomawari Night Alone معنا ندارد و خبری هم از این موضوع نخواهد بود.
میتوان گفت که بازی Yomawari Night Alone در بخشهای مختلف اتکای زیادی روی صداها و موسیقی بازی کرده است. کیست که با دیدن یک روح کارتونی و بچهگانه احساس ترس کند؟ در این بازی شما خواهید ترسید؛ چرا که معمولا صداهای دلخراش زیادی با هم ترکیب میشود تا شما به صورت ناخودآگاه کنترل شرایط را از دست داده و دلهره عجیبی وجودتان را فرا بگیرد. حال موسیقی شنیدنی و جذاب بازی را نیز به این صداهای متنوع و جذابتر اضافه کنید تا حاصل کار قند در دلتان آب کند. با تمامی این اوصاف همچنان نمیتوان کار گروه سازنده در بخش موسیقی و صداگذاری را بیعیب و نقص قلمداد کرد؛ چرا که در این زمینه نیز بازی Yomawari Night Alone همچنان قابل ترقی و پیشرفت محسوب میشود.
در مجموع باید گفت که این بازی با اهداف بلندپروازانهای مراحل تولیدش را سپری کرده و به دست مخاطبین رسیده است؛ اگر چه در بسیاری از موارد گفته شده Yomawari Night Alone، هم بازیکنان و هم خودش را ناکام میگذارد تا باری دیگر با یک شاهکار «وحشت و بقا» رو به رو نباشیم. با این حال مشکلات ذکر شده نمیتواند از ارزشهای این بازی کم کرده و آن را شکست خورده بنامد که اصلا هم این طور نیست. این گونه بگویم که پس از تجربه Yomawari Night Alone وحشت و ترس را به شیوهای مدرنتر و منحصر به فرد تجربه خواهید کرد. لذا اجرای این بازی با وجود آن که ممکن است شما را ناامید کند، قطعا در پایان تجربههای لذتبخشی را به شما اضافه خواهد. در مجموع اینجانب میتوانم Yomawari Night Alone را یک بازی سرگرمکننده و نسبتا جذاب بنامم.