با عرضه بازی Wolfenstein: Youngblood کمی به بازار تابستان امسال کمی جان گرفته است و خیلیها چشم انتظار این عنوان بودن تا یک تجربه هیجان انگیز داشته باشند. با گیمشات در نقد و بررسی بازی همراه باشید.
بازی Wolfenstein: Youngblood نیز به مانند عناوین قبلی این سری درباره کشتن سربازان منفور نازی و ساقط کردن آنها از هستی است. البته این بار روش کشتن شما با گذشته تفاوت دارد، اینبار این دشمنان شما نیز خط سلامتی مخصوص به خود را دارند و صرفا یک شلیک دقیق به سر و یا یک ضربه محکم با تبر کار را تمام نخواهد کرد. شما و شخصیت دیگر بازی که یا یکی از دوستان شما است و یا هوشمصنوعی درون بازی، باید سطح خود را افزایش بدهید تا بهتر از قبل بتوانید دشمنان خود را از سر راه بردارید و سریعتر خط سلامتی آنها را خالی کنید.
در طی مدت زمانی که مشغول تجربه بازی Wolfenstein: Youngblood متوجه شدم که گاهی اوقات نه به محیط بازی و نه خشونت آن اهمیتی میدهم، بلکه تمام چیزی که توجه من را به خود جلب کرده بود همان خط سلامتی دشمنان بود. Wolfenstein: Youngblood عنوانی خوشساخت و پر از خشونت است که داستان جالبی را نیز تعریف میکند اما گاهی اوقات بازیکن را مجبور میکند به جزئیاتی اهمیت بدهد که باعث میشوند لذت بازی از بین برود. کشتن نازیها به مانند گذشته پر از اغراق اما لذتبخش است، البته این سرگرمی با وجود سیستم سطحبندی و آهسته شدن نسبی بازی در بعضی مواقع دچار اختلال میشود.
بازی Wolfenstein: Youngblood یک عنوان متمرکز بر CO-OP است که کاملا با دو عنوان قبلی این سری که از روندی خطی پیروی میکردند فرق دارد. اینبار جهان بازی در سه منطقه مختلف پاریس که در سال ۱۹۸۰ توسط نازیها تسخیر شده است قرار دارد، و برخلاف دو عنوان قبلی این مجموعه New Colossus و The New Order شما آزادی بیشتری برای گشت و گذار در نقشه بازی دارید. شما و همراهتان که میتواند هوشمصنوعی یا یک گیمر دیگر باشد در نقش دخترهای نوجوان شخصیت اصلی این مجموعه B.J. Blazkowicz’s ایفای نقش خواهید کرد. هنگامی که قهرمان قدیمی این سری بدون هیچ خبری ناگهان راهی پاریس میشود این دوقلوهای افسانهای تصمیم میگیرند که با سرقت یک هلیکوپتر به دنبال پدر خود بروند و در همین حین برای نازیها نیز تا میتوانند مزاحمت ایجاد کنند. کمتر از این هم از دختران مردی که آدولف هیتلر را به قتل رسانده انتظار نمیرود.
متاسفانه در این عنوان به مانند گذشته شاهد حضور کارکترهای بیریا نسخههای قبلی نیستیم که با کارهای جالب خودشان به فضای داستان حال و هوای دیگری میدادند. البته این موارد حضور کوتاهی در داستان بازی دارند اما به قدری کوتاه هستند که در میان درگیریهای متعدد بازی و صدای جیغ رادیوی این دو خواهر خیلی زود گم میشوند. البته داستان بازی Wolfenstein: Youngblood به قدری خوب است که بتواند این عنوان را سرپا نگه دارد و در نهایت یک پایان جالب و سورئال را به مخاطب نشان بدهد.
جدای از داستان بازی، باید گفت که بهترین بخش این عنوان لولدیزاین آن است. استودیو Arkane که در گذشته بر روی عناوینی همچون Prey و Dishonored کار کرده است به کمک استدیو سازنده آمده است تا یک پاریس دهه هشتادی را که توسط نازیها کنترل میشود را به بهترین شکل ممکن نشان بدهد. تمامی مناطق بازی به صورت کامل باز هستند و اگر حضور نازیهای لول بالا شما را اذیت نمیکند میتوانید به راحتی در تمام آنها بچرخید. اتمسفر بازی Wolfenstein: Youngblood حرف ندارد، یک آپارتمان دلگیر، کپه فست و فود آشغال که در یک کوچه و حتی مغازه اجاره نوار ویدئو و تلوزیون که فیلمهای ترسناک آبکی را تبلیغ میکند همگی ارجاعی به فرهنگ دهه هشتاد هستند که به خوبی با فضای یک کشور که توسط نازیها تسخیر شده است ترکیب شدهاند.
مطمئنا محتوای زیادی برای سرگرم کردن مخاطب در بازی Wolfenstein: Youngblood وجود دارد. از لولآپ شدن گرفته تا مراحل فرعی که به شکل تصادفی ظاهر میشوند. درست است که محیط بازی تنوع بازی Dishonored را ندارد اما این تاریخ جایگزین به قدری زیبا و ترسناک طراحی شده است که دوست داشتم سانت به سانت آن را بچرخم و نقاط مخفی آن را کشف کنم. کاش دو عنوان قبلی این مجموعه نیز به همین شکل به گیمر فرصت برای گشت و گذار در محیط را میدادند و روندی کمتر خطی داشتند.
هر منطقه از پاریس در بازی Wolfenstein: Youngblood دارای یک دژ مستحکم است که از بین بردن آنها بخشی از یک ماموریت بزرگتر است. شما میتوانید از همان ابتدای بازی به این اماکن به شدت محافظت شده حمله کنید ولی اگر مراحل فرعی را طی کنید میتوانید راههای امنتری برای نفوذ و وسایل بهتری برای از بین بردن این دژها به دست بیاورید. پس تنها در صورتی به این نقاط حمله کنید که یا در مخفیکاری مهارت زیادی دارید و یا بیشتر تفنگها و قابلیتهای خود را ارتقا دادهاید.
در یکی از این مراحل با تمام کردن یک مرحله فرعی توانستم به باطری دست پیدا کنم که یک لیزر قدرتمند را روش میکرد. به وسیله این سلاح مخرب توانستم یک حفره درون یکی از دیوارهای این دژ دست کنم و پس از نفوذ کردن از طریق آن وارد فاضلابی بشوم که در آن سگهایی با جلیقه انتحاری به سمت من حملهور میشدند. بعد از اینکه در نهایت وارد بخش اصلی دژ شدم از برج بلندی بالا رفتم. از آن بالا نمای پاریس دودزده که خفگان بر آن حاکم بود آشکار بود. از آن ارتفاع ارتشی از نازیها را دیدم که به سمت من هجوم میآوردند، هیچ بازی دیگری به زیبایی این مجموعه تاریخ جایگزین را به نمایش نمیگذارد. آیندهای تاریک، ترسناک که با کمی چاشنی حماقت همراه است.
به مانند قسمتهای گذشته مخفیکاری در این عنوان هم تنها تا زمانی جواب میدهد که دیده نشوید. به صورت کلی این روش بیشتر برای از بین بردن تعدادی از دشمنان قبل از یک شروع طوفانی کاربرد دارد. یکی از قابلیتهای جالب بازی توانایی به نام Pep signals است که به کمک آن میتوانید به همتیمی خود کمک کنید، یاری کردنهایی همچون Revive کردن از راه دور یا شارژ کردن زره همتیمیتان. شاید چنین کاری آنقدرها هم بزرگ و خاص نباشد اما بودنش به بازیکنان یادآوری میکند که این عنوان مبتنی بر کار تیمی است.
البته هوشمصنوعی هم میتواند یار خوبی برای شما باشد. من نصف کمپین بازی Wolfenstein: Youngblood را به کمک هوشمصنوعی پیش بردم و هیچوقت به مشکل برنخوردم، مطمئن باشید که حتی در مخفیکاری نیز به مشکل برنخواهید خورد. به مانند همیشه نیز تفنگهای این بازی طراحیهایی با سبک و سیاق قدیمی دارند که تقریبا تمامی آنها لگدهایی شدیدا سنگین دارند.
در آخر باید گفت که بخش CO-OP بازی خوب از آب درآمده است و روند ارتقا دادن تفنگها و دیگر قابلیتها نیز تقریبا مشابه و به خوبی قسمتهای قبلی این سری است. بازی Wolfenstein: Youngblood یک تجربه عالی است به خصوص اگر با یک دوست آن را تمام کنید، تجربه هیجانانگیز و جالبی که البته به خاطر وجود سیستم سطحبندی میان دشمنان و کمی آهسته شدن روند بازی گاهی اوقات اعصاب شما را به هم خواهد ریخت.
امتیاز نهایی: ۸