در نوستالوژی این ماه به بررسی بازی Ninja Gaiden Black پرداختهایم. با گیمشات همراه باشید.
پروسه ورود عناوین قدیمی به دنیای سه بعدی با دشواریهای زیادی همراه بود. در این بین عناوین بسیاری شهرت خود را از دست دادند و در سمت مقابل برخی از آثار موفقیت خوبی کسب کردند. Ninja Gaiden در دوران درخشش عناوین آرکید، استانداردهای جدیدی در صنعت ویدیوگیم تعریف کرد و پایداری این محبوبیت تنها به حضور موفق این عنوان در دنیای سه بعدی وابسته بود. Ninja Gaiden شاید با شکوه به بعد سوم قدم گذاشت، اما مشکلات زیادی در گیمپلی خود جای داده بود.
بازی داستان شخصیت دوست داشتنی ریو هایابوسا را روایت میکند که در جستجوی انتقامگیری از Doku است، کسی که Dark Dragon Blade را به سرقت برده و توسط آن ریو را شکست میدهد. داستان Ninja Gaiden را نمیتوان همتراز با عناوین بزرگ این ژانر دانست و باورش کمی سخت است که نسخهای از این مجموعه از ضعف در روایت داستان رنج میبرد. Ninja Gaiden جزو اولین آثاری بود که داستان آن به واسطه میانپردهها جریان پیدا میکرد؛ عاملی که در نسل سوم تقریبا بیسابقه بود و سبب شد تا Ninja Gaiden به یکی از پایهگذاران ورود داستان به این صنعت شناخته شود. ریو هایابوسا، نینجای همیشگی سری، پس از چیزی حدود دو نسل به خانه دارندگان ایکسباکس بازگشت تا در کنار گرفتن انتقام، خلا یک هک اند اسلش بینقص را برای طرفداران مایکروسافت پر کند. عنوان نینجا به مزدوران مخفی دوره ژاپن فئودال اطلاق میشد و در افسانهها آمده که از نسل هیولاهایی هستند که نیمی انسان و نیم دیگر آنها کلاغ بوده است. به عنوان بازیکنی که برای آگاهی یافتن از خصوصیات نینجاها دقایق متمادی را به جستجو پرداخته همچنان درنیافتم که آیا کمحرف بودن از خصوصیات این مزدوران بوده یا خیر؟! بارها در طول داستان ریو را در شرایطی مییابید که کوچکترین کلمهای به زبان نمیآورد؛ او در بسیاری از مواقع قدرت تکلم خود را از دست داده و با یک تکه سنگ هیچ تفاوتی پیدا نمیکند! شخصیت پردازی کاراکترها سطحی است و روایت ضعیف داستان باعث شده تا نتوان به این بخش از بازی نمرهای قابل قبول داد. پیشزمینه داستانی بازی جذاب است، اما روایت آن گیرایی لازم را ندارد، در حالی که میانپردههای کارگردانی شده به همراه سکانسهای اکشن میتوانست لحظات نابی برای مخاطب پدید آورد.
تا پیش از عرضه عناوین God of War و Devil May Cry 3 Dante’s Awakening شاید هیچ اثری مانند Ninja Gaiden نتوانسته بود در سال ۲۰۰۴ جذابیت مبارزات را به بهترین شیوه ممکن به تصویر بکشد. بازی Ninja Gaiden Black که در این مقاله آن را زیر ذرهبین قرار دادهایم، نسخه ارتقا یافته Ninja Gaiden است که اضافه شدن دو درجه سختی جدید و مراحل چالشبرانگیز از مهمترین ویژگیهای آن به شمار میآید. جالب است بدانید که فرآیند ساخت بازی Ninja Gaiden از سال ۱۹۹۹ شروع شد و در ابتدا قرار بود تا این اثر برای Sega NAOMI انتشار یابد. اما این ایده تغییر یافت و دریمکست به عنوان پلتفرم مقصد بازی انتخاب شد. پس از توقف تولید این کنسول از سوی سگا، تیم نینجا تصمیم گرفت تا Ninja Gaiden را به یکی از عناوین لانچ پلیاستیشن ۲ در ایالات متحده تبدیل کند. اما پس از آن «ایتاگاکی» ایدهای متفاوت را عملی کرد که این امر باعث انتشار بازی بر روی ایکسباکس شد.
ریو هایابوسا شاید از به کارگیری قدرت تکلم خود واهمه داشته باشد، اما در زمینه کشتن دشمنان به خونینترین شکل ممکن هیچ هراسی ندارد. حرکات ریو در طول مبارزات کاملا حساب شده است و تنها با فشردن پیاپی و بیهدف دکمهها نمیتوان زنجیرهای از ضربات مختلف ایجاد کرد و عامل متمایزکننده Ninja Gaiden با دیگر آثار سبک هک اند اسلش در این بخش نهفته است. هوش مصنوعی بازی فوقالعاده است و حتی اگر ثانیهای در مبارزات غفلت کنید شرایط برای پیشبرد نبردها سخت خواهد شد.
عموم دشمنان تحرک بالایی دارند و به طبع واکنش سریعی میطلبند، اما انجام عکسالعمل از سوی بازیکن تنها به معنای فشردن سریع دکمهها نیست و به این مورد خلاصه نخواهد شد. شاید استفاده از شیوه Button Smashing در مراحل ابتدایی بتواند ریو را از خطرات مصون نگه دارد، اما پس از مدتی کوتاه کارایی خود را از دست خواهد داد. بازی از هوش مصنوعی فوق پیشرفتهای برای دشمنان استفاده میکند که نمونه آن حتی در این نسل یافت نمیشود. استفاده مکرر از دکمههای X و Y نمیتواند شما را تا انتهای مراحل یاری کند و از این جهت باید استراتژی زیادی در مبارزات داشته باشید. در بازی Ninja Gaiden Black سیستم Button Smashing جای خود را به مبارزاتی عمیق داده و باید پس از شناسایی نقاط ضعف دشمنان، برای استفاده از X و Y برنامهریزی داشته باشید. در بازی کمتر دشمنی میتوان یافت که از شیوه مبارزه مخصوص به خود برخوردار نباشد و این مهم سبب شده تا رویارویی با هرکدام از آنها چالشی سخت برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
اکثر عناوین هک اند اسلش از یک شیوه برای پیشروی در نبردها استفاده میکنند: فشردن مکرر دکمهها و نابودی دشمنان یکی پس از دیگری؛ خصیصهای که در بیشتر آثار این ژانر وجود دارد و روند بازی را تا حدی ساده میکنند. بازی Ninja Gaiden Black اما در نقطه مقابل این عناوین قرار میگیرد و این موضوع را به اثبات میرساند که سادگی مبارزات از ویژگیهای این ژانر نیست. دشمنان قدرت مانور بالا و هوش مصنوعی ترسناکی دارند و وجود یکی از آنها در مقابل ریو کافی است تا عبارت Game Over در مانیتور نمایان شود.
هنگامی که سیستم مبارزات منحصر به فرد بازی با هوش مصنوعی آن ادغام میشود، قاعدتا باید سختی جذابی را در بخش اکشن شاهد باشیم؛ اما در بازی Ninja Gaiden Black خلاف این امر به اثبات میرسد. پس از عادت کردن به ایجاد کومبوهای متنوع هیچ عاملی نمیتواند مانع لذت بردن شما از گیمپلی شود؛ دشمنان با شیوهای مخصوص به خود مبارزه میکنند و تکنیکی بودن اکشن بازی چالشی جذاب برای مخاطب پدید میآورد، اما در این بخش مشکل بسیار بزرگی وجود دارد که بیشتر مرگهای ریو از آن نشات میگیرد. دوربین در عناوین هک اند اسلش از اهمیت بالایی برخوردار است و بسیاری از آثار این ژانر موفقیت خود را مدیون دوربین و کادربندی مناسب خود هستند. مبارزات بازی Ninja Gaiden Black هیجان بینظیری دارند و جذاب بودن آن بر هیچ کس پوشیده نیست، اما عاملی که ضربه بزرگی به آن وارد کرده عدم کارایی درست دوربین است که حتی میتواند مبارزه با یک دشمن را به عذاب تبدیل کند. کافی است در محیط جا به جا شده و به بخشی دیگر پای بگذارید تا یکی از دشمنان سرسخت از نقطهای کور در مقابل بازیکن ظاهر شده و در کسری از ثانیه او را به قتل برساند. یادآور شده بودیم که دشمنان هوش مصنوعی پیشرفتهای دارند و با چند ضربه ساده از بین نمیروند. حال کافی است این ویژگی را با دوربینی بدفرم ترکیب کنید تا سختی لذتبخش جای خود را به اکشنی عذابآور دهد و آرامش مخاطب را از او بگیرد.
دوربین بازی بیش از آنکه به بخش اکشن ضربه وارد کند، سیستم پلتفرمینگ را با مشکلات زیادی روبه رو کرده است. حرکات ریو در بازی تنها محدود به پرش و یا گرفتن لبهها نیست و آزادی عمل زیادی در اختیار بازیکن قرار میدهد. ریو میتواند بر روی هر سطحی حرکت کرده و مانند شاهزاده محبوب یوبیسافت به بخشهای جدیدی از محیط دست یابد. پویایی بخش پلتفرمینگ قابل تحسین است، اما در برخی از بخشهای این عنوان مشکلات متعددی در چینش پلتفرمها وجود دارد که گذر از آنها را به کابوس تبدیل کرده است، کابوسی که با دوربین نامناسب به واقعیت بدل میشود. ریو توانایی حرکت بر روی تمامی سطوح را داراست و تنها فشردن دکمه پرش کافی است تا او به طور خودکار بر روی سطح مورد نظر حرکت کند. در این فاصله زمانی کوتاه که ریو در حال حرکت است و باید با پرش به پلتفرمی دیگر منتقل شد، دوربین در بدترین شرایط قرار میگیرد تا دید بازیکن در این نقاط محدود و نامناسب باشد. در این قسم از گیمپلی عمدتا دوربین کارایی خود را از دست داده و چینش نادرست موانع، سیستم پلتفرمینگ بازی را مختل میکند.
پلتفرمینگ بازی اما در بخش مبارزات خوش میدرخشد. از محیط میتوان به نفع خود استفاده کرد و درجه سختی بازی را تا حد قابل تحملی کاهش داد. مکانیکهای پلتفرمینگ به بخش اکشن بازی انعطاف زیادی میبخشد و به سیال بودن آن کمک زیادی میکند؛ آیا دشمنان زیادی شما را محاصره کردهاند و یارای مقابله با آنها را ندارید؟ کافی است با فشردن دکمه پرش بر روی شانه نزدیکترین فرد به پشت سر او انتقال یافته و با ضربهای قوی او را به قتل برسانید. تمایل دارید تا دشمن مقابل در سریعترین زمان ممکن نابود شود؟ حرکت بر روی دیوار و سپس انجام یک پرش و وارد کردن یک ضربه محکم راهگشای شماست. بازی Ninja Gaiden Black آزادی عمل بیمانندی به مخاطب هدیه میدهد که تجربه آن را در هیچ عنوان هک اند اسلش دیگری نمیتوان یافت. این سیستم جذاب باعث میشود تا مکانیکهای پلتفرمینگ بازی بیفایده نماند و بخش اکشن را با دستخوش تغییراتی روبه رو کند.
اکشن بازی تنوع بینظیری دارد و تعداد اسلحههای آن برای عنوانی هک اند اسلش در نسل ششم بیسابقه است. ریو در ابتدا شمشیر ساده Dragon Sword را در دست دارد، اما با کاوش در مراحل مختلف سلاحهای بیشتری کسب میکند. باید اشاره داشت که اسلحهها تنها با پیشروی در مسیر داستان به طور مستقیم در اختیار شخص مخاطب قرار نمیگیرد و جستجو در مراحل مختلف، تنها راه دستیابی به آنهاست. به شخصه کمتر عنوان هک اند اسلشی را تجربه کردهام که به کارگیری تمامی سلاحهای آن جذابیت خود را تا انتها حفظ کند؛ کافی است به تجربه عنوانی همچون خدای جنگ بپردازید تا پس از چندضرب زدن با شمشیرهای آشوب حاضر به استفاده از دیگر سلاحها نشوید. در بازی Ninja Gaiden Black اما به هیچ وجه متکی به استفاده از یک اسلحه مخصوص نیستید و برای انتخاب میان آنها دچار تردید خواهید شد. اره کردن دشمنان با سلاح Lunar، حرکات سریع ریو در استفاده از Nunchaku و نابودی دشمنان با War Hammer هیجان زیادی دارد و این مهم مبارزات بازی را اسیر حلقه تکرار نمیکند.
اسلحههای سنگین نیز در بازی گنجانده شده که انتخاب آنها گزینه مناسبی برای نبرد با باسها خواهد بود. باسهای بازی Ninja Gaiden Black را باید از قویترین، سرسختترین و طاقتفرساترین نمونههای موجود در تاریخ ویدیوگیم به شمار آورد. باسهای نفسگیری پیش روی مخاطب قرار میگیرد که نابودی آنها مستلزم به کارگیری تاکتیکهای مناسب در مبارزات است. همانطور که تاکید شد دوربین بازی از کاستیهای زیادی رنج میبرد و این نواقص در مبارزه با باسها بیشتر به تجربه شخص بازیکن لطمه وارد میکنند. دوربین بازی در محیطهای تنگ نیز به شدت بدقلق است و میتواند لذت اکشن بازی را کاهش دهد.
نبردها جذابیت زیادی دارند و عامل اصلی هیجان آن جدای از کومبوهای جذاب، ضربآهنگ بالای موسیقی است که استرس ناشی از نبردها را شدیدا افزایش میدهد. موزیکها عمدتا ریتم تندی دارند و خشم شما را پرورش داده و تحریککننده حس خشونت بازیکن خواهند بود. در حالی که ضربآهنگ موسیقی بالا میرود، مبارزه با باسها دشوارتر شده و نفسگیر بودن این بخش به همراه بدفرم بودن دوربین، نبرد با آنها را به جنگ اعصاب تبدیل میکند. سختی بازی شاید در ابتدا جذاب باشد اما پس از مواجهه با دوربین نامناسب بازی، ابدا نمیتوان آن را جذاب دانست. در عنوانی که هوش مصنوعی آن بیرقیب است و هر کدام از دشمنان از حملاتی متفاوت در مبارزات استفاده میکنند، نامناسب بودن دوربین میتواند بسیار آزاردهنده باشد و متاسفانه این اتفاق برای بازی Ninja Gaiden Black رخ داده است. شاید در مقابله با دشمنان، گریز از آنها تصمیم مناسبی باشد اما باید متذکر شد که در این صورت نمیتوان با فنون ریو آشنایی پیدا کرد تا با تکیه بر آنها به نبرد با باسها پرداخت. در این که باسها به تنهایی طاقتفرسا هستند شکی نیست، اما تصور آنکه دوربینی بدفرم به بازی اضافه شود تا حدی جنونآمیز است. دوربین بازی بدون تردید بزرگترین باس بازی است که در تمامی مراحل همراه شما بوده و سختی مبارزات را به درجهای غیرمعقول میرساند.
در بازی Ninja Gaiden Black چیزی به نام چکپوینت وجود ندارد و پس از هر باخت به آخرین بخشی که بازی را ذخیره کردهاید برخواهید گشت. این موضوع در اکثر بخشهای بازی صادق است و حتی اگر یک باسفایت را پشت سر گذاشته و با ورود به مرحله جدید بازی را ذخیره نکرده باشید، در صورت کشته شدن، به آخرین ایستگاه سیو چپتر پیشین منتقل خواهید شد!
بازی Ninja Gaiden Black از ساختاری مشابه عناوین مترویدوانیا در گیمپلی استفاده میکند و کالکتیبلهای زیادی در مراحل آن وجود دارد و حتی شاهد وجود معماهایی هر چند ساده نیز هستیم. معماها عمدتا به جایگذاری یک آیتم در مکانی تعیین شده خلاصه میگردند و در زمینه ایجاد تنوع در گیمپلی نمیتوانند موفق ظاهر شوند. پس از بدست آوردن یک آیتم کلیدی باید بارها در محیط جا به جا شوید، عاملی که در کنار اسپاون شدن دوباره دشمنان میتواند روند بازی را کمی یکنواخت جلوه دهد. برای آگاهی یافتن از چگونگی فرم گیمپلی، بازی Castlevania Lament of Innocence شاید بهترین نمونه ممکن باشد. اما برای افرادی که Lament of Innocence را تجربه نکردهاند جا به جاییهای پرتکرار در محیطهای بازی خوشایند نخواهد بود، به خصوص اینکه در این میان موسیقی شدیدا رنگ تکرار به خود میگیرد و مخاطب را سردرگم میکند. سازندگان برای ایجاد تنوع در گیمپلی تلاش زیادی کردهاند و حتی در بخشهایی از بازی، مخاطب را به شنا در آب وادار میکنند، اما این تنوع، بازی را از ریتم سریع خود دور کرده و آن را خستهکننده میکند.
به جز اسلحههای متنوع، سلاحهای کوچکی همچون بمب دودزا در بازی قرار گرفته شده است که هیچ کدام به اندازه شوریکن و تیر و کمان پرکاربرد نیستند. برخی از معماهای بازی با استفاده از این تیر و کمان حل میشوند و میتوان آن را در دو حالت اول شخص و سوم شخص در دست گرفت. استفاده از این کمان در نبردها با مشکل بزرگی همراه است و به علت عدم وجود نشانهگر در حالت اول شخص، بسیاری از تیرهای ریو به هدف نمیخورند و بدتر اینکه دشمنان به خوبی میتوانند با کمان خود نشانه رفته و ریو را به کام مرگ بکشانند. دوربین بازی در زاویه اول شخص تا حدی آزاردهنده است و باعث شده تا تنها از روی حدس و گمان بتوان به اهداف شلیک کرد.
جادوهای بازی که در این عنوان Ninpo نامیده میشوند بخش دیگری از گیمپلی Ninja Gaiden Black را در بر میگیرد که استفاده از آنها تنها در شرایط حساس و بحرانی توصیه میشود. متاسفانه برای انتخاب جادو و یا سلاحهای دیگر باید به منوی بازی منتقل شد و سوییچ کردن میان آنها در جریان گیمپلی وجود ندارد. سازندگان میتوانستند امکان جا به جایی میان اسلحه و یا جادوها را با D-Pad میسر کنند، اما در بازی نه تنها شاهد چنین موضوعی نیستیم بلکه درمییابیم که D-Pad هیچ نقشی در گیمپلی ایفا نمیکند.
سیستم ارتقای سلاحها کارایی موثری در طول گیمپلی دارد و توسط آن میتوان کومبوهای جدیدی را مورد استفاده قرار داد. همچنین قابلیت خرید آیتمهای مختلف در بازی امکانپذیر است و از جالب توجهترین آنها میتوان به بازوبندها (Armlet) اشاره کرد. بازوبندهای زیادی در بازی قابل انتخاب هستند که به واسطه آنها میتوان تواناییهای ریو را در انجام مبارزات بهبود بخشید. هر کدام از Armletها قدرت جدیدی به ریو هدیه میدهند که تقویت شدت ضربات و افزایش قدرت دفاعی از مهمترین آنها هستند.
بازی Ninja Gaiden Black اثری انحصاری است و از نظر گرافیک بینقص عمل کرده و بیراه نیست اگر بگوییم گوی سبقت را از Halo 2 نیز ربوده است. بافتها کیفیت بالایی دارند و در مقایسه با آثار اولیه نسل هفتم هیچ ضعفی در آنها مشاهده نمیشود. Ninja Gaiden Black از نظر جلوههای بصری عملکرد بسیار خوبی از خود بر جای گذاشته و سختافزار ایکسباکس را به چالش میکشد. رزولوشن بالای بازی در نمایشگرهای بزرگ کاهش پیدا نمیکند و کیفیت تصویر را در بهترین حالت خود نگه میدارد تا یکی از چشمنوازترین گرافیکهای نسل ششم تنها در کنسول مایکروسافت قابل رویت باشد.
بازی از نظر فنی کاملا بهینه است و در صورت محاصره شدن توسط دشمنان متعدد، هیچ افت فریمی رخ نخواهد داد. جزئیات شخصیتها و محیطهای بازی در خور توجه است که این خود یکی از زیباترین عناوین نسل ششم را شکل داده است. بازی Ninja Gaiden Black قدرت واقعی ایکسباکس را به نمایش میگذارد و گرافیک آن را میتوان معادل با آثار ابتدایی نسل هفتم قرار داد. افکتهای خون از ویژگیهای اصلی این عنوان است که به واسطه قدرت فنی بازی در آن پیادهسازی شده و به زیبایی گرافیک آن کمک بیشتری کرده است تا به جزئیات گرافیکی این عنوان نتوان خرده گرفت.
بازی Ninja Gaiden Black مبارزات لذتبخشی دارد و تنوع زیاد اسلحههای آن مبارزات جذابی را شکل داده است. خلق کردن زنجیرهای از ضربات، حسی متفاوت در تاریخ این ژانر دارد و این امر، اثر «تومونوبو ایتاگاکی» را به عنوانی منحصر به فرد تبدیل کرده است. در کنار نبردهای جذاب اما دوربین بدفرمی گریبان بازی را گرفته که نه تنها به بخش اکشن ضربه زده بلکه سیستم پلتفرمینگ را غیرقابل تحمل میکند. نسل هشتم فرصت مناسبی برای بازگرداندن Ninja Gaiden به دنیای ویدیوگیم است و با عملکرد موفق تیم نینجا در ساخت Nioh میتوان به آینده این مجموعه امیدوار شد، مخصوصا اینکه در سال گذشته مطلع شدیم که این مجموعه در فرصتی مناسب به دنیای گیم بازخواهد گشت.