شاید زمانی که صنعت بازیهای ویدئویی با کاراکترهایی همچون ماریو و سایر شخصیتهای پیکسلی کلید خورد، کمتر کسی فکرش را میکرد که روزی در نسل هشتم، دیگر تفاوتی بین واقعیت و یک بازی ویدئویی وجود نداشته باشد؛ البته تنها از نظر ظاهری! جلوههایی که بدور از سایر مکانیزمها، هرکدام شگفتیهای یک تمدن افسانهای را به نمایش میگذارد. شاید شما ندانید، اما در گذشته بازیهای بسیاری وجود داشتند که با طبیعت پیکسلی، بازیکنان را برای ساعتها به خود مشغول میکردند. اما هنوز هم در گوشه کنارهای این کره خاکی، سازندگانی وجود دارند که با جلوههای پیکسلی، تمدن عظیمی را خلق میکنند. درست است که به اندازه ماریوی آن زمان قرار نیست که ساختارشکن و جذاب باشند، اما همچنان کورسویی از امید را برای «گرافیک محض نبودن» باز گذاشته و ایدههایشان را در حداقلهای گرافیکی به نمایش میگذارند. پس با ما در ادامه همراه باشید تابه بررسی ۱۰ نسخه از برترین بازیهای پیکسلی و کلاسیک نسل هشتم بپردازیم.
برعکس آنچیزی که تصور میشود، با ورود به نسل هشتم روند طراحی و ساخت بازیهای کلاسیک متوقف نشده است؛ تنها تغییری که در این بازیها بوجود آمد، بزرگتر شدن وسعت و سهبعدی سازی آن بود. هنوز هم سازندگان مستقل زیادی هستند که با طراحی چنین بازیهایی، جدا از سبک سیاقی که دارند و بدور از تجملات، لحظات بسیار عمیق و گاها جذابی را برای مخاطبین خود رقم میزنند. از کوچکها گرفته تا عناوین بزرگی که با چنین قاعدهای ساخته میشوند، هرکدام حرفی برای گفتن دارند؛ گرچه بعضا این بازیهای پیکسلی و کلاسیک، مفهومی را منتقل میکنند که بسیاری از بازیها بزرگ در تصویرسازیاش ناتوان خواهند بود. لیست بسیار بزرگی از این بازیها در نسل هشتم وجود دارد، اما قصد داریم با گزینش چند نسخه از ساختارشکنترین عناوین پیکسلیِ نسل هشتم، شما را دعوت به انجام آن کنیم.
توجه: شمارهگذاری در لیست زیر به معنای ارزشگذاری بازیها نیست؛ لذا اگر عنوان مدنظر شما در لیست زیر حضور نداشت به آن معنی نیست که این بازی از نظر جنبههای مورد بحث مقاله ارزش پایینی دارد
۱-Stardew Valley
کیست که بازی خاطرهانگیز Harvest Moon را نشناسد؟ عنوانی که در عین سادگی، بسیاری از طرفداران سبک مزرعه داری و مدیریتی را در جایشان میخکوب میکرد. پس اگر از طرفداران چنین دنیایی هستید، باید بگویم که نسل هشتم شما را فراموش نکرده است؛ چرا که Stardew Valley بدون شک میتواند به همان اندازه خاطرهانگیز باشد. این بازی که در سبک مدیریتی و مزرعه داری است، در سال ۲۰۱۶ منتشر شده تا باری دیگر میزبان کاربران و مخاطبان خاص خود باشد. در Stardew Valley مزرعه داری و مدیریت آن به صورت شگفتانگیزی واقعگرایانه و جذاب طراحی شده است. زمانی که بازی آغاز میشود، از ظاهر شخصیت اصلی گرفته تا رنگ پوست و جنسیتش قابل شخصیسازی است. پس از ورود به دنیای بازی، شما یک مزرعه بزرگ در اختیار دارید که از توانایی رشد و پرورش هر نوع گیاهی برخوردار است. سیستم تغییر آب و هوا و همچنین تغییر فصل، یکی از موارد تعجببرانگیز در دنیای Stardew Valley بوده که بازی را تا حد بسیار زیادی واقعگرایانه کرده است. این یعنی شما در فصل زمستان ملزم به پرورش گیاه و دامهای مخصوص به این دوره هستید و علاوه بر آن، باید مقدار قابل توجهی از مواد لازم را از فصول قبلی ذخیره کرده باشید.
جدا از موارد گفته شده، خرید و فروش محصولات، عنصری حیاتی در دنیای Stardew Valley محسوب میشود. شاید این بازی در نگاه اول کاملا خطی بوده و داستان قابل توجهی را برای روایت کردن در اختیار نداشته باشد، اما تک تک واکنشها و پاسخهایی که به کاراکترهای بازی میدهید مستقیما بر گیمپلی تاثیر گذاشته و به گونهای روند آن را دگرگون میسازد. Stardew Valley هر آن چیزی که از یک بازی مزرعهداری میخواهید را به شما خواهد داد تا در یک دنیای کوچک، عمق یک بازی بزرگ را احساس کنید. ماهی گیری، پرورش گیاهان و میوهجات، مدیریت مزرعه، ساخت وسایل، پرورش دام، زندگی در کنار شخصیتهای غیر قابل پیشبینی و در نهایت خرید و فروش محصولات، همه و همه عضو خانوادهای به اسم Stardew Valley هستند. بدور از موضوعات گفته شده، Stardew Valley جلوههای پیکسلی و عاری از جزئیات را ارائه میدهد تا باری دیگر ثابت کند که لازمه موفقیت یک بازی، استفاده از حداکثرهای گرافیکی نبوده و تنها بخش کوچکی از یک بازی بزرگ را تشکیل میدهد؛ لذا اگر در عنوانی به مانند Stardew Valley شاهد جلوههای گرافیکی پرجزئیات نباشیم، این موضوع آنقدر از اهمیت پایینی بهره میبرد که هیچ تاثیری بر هسته اصلی بازی نخواهد گذاشت. Stardew Valley که نیمه دوم سال ۲۰۱۶ به بازار عرضه شد، از همان ابتدا لقب بزرگترین شگفتی سال را به خود نسبت داد.
۲- Nuclear Throne
همه ماها خاطرات وصفنشدنی بسیاری از شوترهای دوبُعدی و کلاسیک نسل ششم و پیش از آن داریم. بعضی از این بازیها آنقدر در رشته افکار و ذهن بازیکنان نفوذ میکردند که نمونه آن را خیلی کم میتوان در نسل هشتم بازیها یافت کرد. شاید جای خالی این بازیهای دو بُعدی و کلاسیک هیچگاه پر نشود، اما مطمئن باشید که در نسل هشتم سازندگان انگشتشماری حضور دارند که این حفره را پوشش دهند. Nuclear Throne یک شوتر مرحلهای بوده که توسط نرمافزار سادهای به اسم Game Maker طراحی شده است. برخلاف هرآنچیزی که تصور میکنید، Nuclear Throne به هیچ وجه یک بازی کوچک و مختصر نیست و چالشهای بسیار بزرگی را برای شما بوجود خواهد آورد. گیمپلی در Nuclear Throne به دو بخش «جاخالی دادن» و «شلیک کردن» خلاصه میشود و در هر مرحله باید چالشهای سختتری را از پیش رو بردارید. این بازی که از زیرمجموعههای سبک شوتر و تیراندازی است، گاها آنقدر درگیر کننده و چالش برانگیز میشود که بسیاری از بازیکنان حرفهای این صنعت را نیز تحت تاثیر جو خود قرار خواهد داد.
Nuclear Throne در مجموع داستانی برای روایت کردن ندارد و تمام تمرکز خود را بر روی بخش گیمپلی بازی گذاشته است. برخلاف آنچیزی که تصور میشود؛ تعداد چالشهای موجود در Nuclear Throne نهتنها کم نیست، بلکه تنوع شگفتانگیزی هم دارد. طبیعت بازی نیز توسط جلوهها کاغذی و پیکسلی رنگآمیزی شده است و کم پیش میآید که در بازی با مناطر پرجزئیات رو به رو شویم. البته عدم ورود به جزئیات ظاهری بازی به این معنی نیست که از لذت انجام بازی کاسته میشود و باید گفت که Nuclear Throne در حداقلها، جزئیات بالایی دارد! تنوع در سلاحها نیز حال و هوایی خاصی به دنیای بازی بخشیده است و جذابیتهای خاص خود را دارد. لذا اگر به دنبای یک شوتر لذتبخش و چالشبرانگیز هستید و از آن سو، جلوههای بصری یک بازی برایتان اهمیت کمی دارد، لحظهای برای تجربه Nuclear Throne درنگ نکنید.
۳- Hotline Miami 2
تعداد عناوین کلاسیک و پیکسلی موجود در بازار که در آنها اسلحه به عنوان یک عنصر حیاتی یاد میشود، مخصوصا در نسل هشتم به هیچ وجه کم نیست. چه بسا عناوینی حضور دارند که علاوه بر شوتر بودن، رگههایی از سبک مخفیکاری را نیز در طبیعت خود جریان بخشیدهاند. حال چه چیزی از این بهتر که این بازیها قرار است جنبهها سرعتی و عکسالعمل بازیکنان را نیز به چالش بکشد. Hotline Miami 2 را کمتر کسی وجود دارد که اسمش را نشنیده باشد؛ ستایششدهای که توسط سازنده نامآشنای عناوین مستقل، یعنی Devolver طراحی و ساخته شده و پایش را فراتر از یک بازی معمولی گذاشته است. دنیای گنگسترهای Hotline Miami 2 پر است از چالشها بسیار درگیر کننده و روی اعصاب؛ چرا که میدانیم Devolver علاقه دارد که چالشهایش از هر نظر تنوع بالایی داشته باشند. Hotline Miami 2 پیش از هرچیزی یک بازیشوتر دوبُعدی است و کسی که پایش را در دنیای این بازی میگذارد، باید بداند که تصمیمگیریهای سریع و دقتِ عمل جنبه حیاتی و بسیار مهمی دارد. کافیست که برای لحظهای از اطرافتان غافل شوید؛ یک تیر که نثارتان شود در ابتدای ماجرا قرار میگیرید!
همانطور که پیش از این گفته شد، Hotline Miami 2 بر روی سرعت عمل بازیکنان نیز توجه خاصی دارد. اکثر دشمنان بازی واکنشهای بسیار سریعی به اعمال شما میدهند و یک صدای کوچک آنها را مشکوک میکند؛ لذا شما مجبور هستید که در لحظات سخت، تصمیمات سختتری بگیرید. گاها پیش آمده است که در یک میدان، سه سرباز حضور دارند؛ یکی با سلاح گرم، دیگری با سلاح سرد و آخرین گزینه نیز بدون سلاح ایستاده است. شما در ابتدای کار باید سعی کنید که توسط این اشخاص دیده نشوید؛ وقتی اینکار با موفقیت انجام شد، شما موظفید که با استفاده از روشهای موجود آنها را از پیش رو بردارید و در حین انجام تمامی این فعالیتها، باید از سرعت عملی بالایی برخوردار باشید. Hotline Miami 2 همانقدر که چالشبرانگیز و متنوع است، جلوههای معمولی نسیبتا خوبی را ارائه میدهد که اگر از طرفداران سری بازیهای ساخته شده توسط Devolver باشید، قطعا این حفره نیز به چشمتان نخواهد آمد. Hotline Miami 2 یعنی لذت واقعی یک بازی کلاسیک و پیکسلی.
۴- Undertale
اوج هنر بازیسازی زمانی خودش را نشان میدهد که سازندگان تکلیفشان با خود مشخص باشد؛ برای موفقیت نه نیازی به جلوههای پرجزئیات است و نه محیطهای وسیع. آن چیزی که باعث موفقیت یک اثر، چه در زمینه هنری و چه محتوایی میشود، پرورش و تعالی یک ایده و پردازش درست آن است. Undertale در ظاهر هیچ چیزی برای ارائه کردن ندارد و ظاهرش به نقاشیهای کودکانهای شباهت دارد که در کودکی آنها تصور میکردیم؛ اما عمق ماجرا و هنر سازنده آنقدر وسیع و پرورش یافته است که به راحتی میتوان موجب موفقیت Undertale شود. این بازی موفق میشود، نه به آن دلیل که ساده و بیآلایش است، به این دلیل که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و داستانی را روایت میکند که در هیچ بازی بزرگی نخواهید شنید.
Undertale در معنای واقعی کلمه، یک بازی دو بُعدی و بدون جزئیات است. سیستم مبارزات و گیمپلی بازی تنها چهل درصد آن را تشکیل میدهد و عنصری که آن را موفق میکند، داستان و روایت بینقضش خواهد بود. Undertale در مجموب ۱۰۰ مگابایت حجم خواهد داشت(!) اما در محتوا به اندازه تمام هارد رایانه شما حرف برای گفتن دارد. Undertale در ظاهر به مانند یکی از صدها بازی ژاپنیِ موجود در بازار است و احتمال میدهید که حال و هوای حماسی، اما کودکانهای داشته باشد. ولی زمانی که وارد بازی میشوید، تمام فرضیههایتان نابود خواهد شد؛ چرا که این بازی به حدی جدی و مفهومی است که کمتر کسی میتواند از محیط و هدفش ایراد بگیرد. حتی روایت داستان که مهمترین عنصر موجود در بازی محسوب میشود نیز کوچکترین اشکالی ندارد و به راحتی میتواند حس کلاسیک بودن محیطش را به بازیکنان منتقل کند. اگر تا به الان موفق به تجربه این اثر مثالزدنی نشدید، پیشنهاد میکنم که ادامه مقاله را رها کرده و این شاهکار نسل هشتمی را تجربه کنید.
۵- Owlboy
بازیهای رایانهای پل زیبایی است برای سفر به رویاهای کودکیِمان. در این دنیا هیچ حد و مرزی وجود ندارد و هر کس به هر شیوهای که دلش بخواهد میتواند در آن زندگی کند. مدت زیادی از انتشار بازی Owlboy نگذشته است؛ عنوانی که سر و صدای بسیار زیادی را بپا کرد و حتی دست و بال منتقدان مطرح جهان را برای حفرهیابی بست و آنها را ناکام گذاشت. Owlboy روایتگر دنیایی است که شاید اکثر ماها تصور کوچکی از آن را در دوران کودکی خود داشته باشیم. جغدی (پسرِ جغدی!) که عازم یک سفر خطرناک میشود و در این بین اتفاقات جالبی برایش رقم میخورد. Owlboy ترکیب چند سبک مختلف بوده و با توجه به آن چیزی که قرار است باشد، شما را شگفت زده میکند. تیراندازی، حل معما، جستجو برای کشف حقایق دنیای بازی و از همه مهمتر، روایت داستان نسبتا جذاب بازی، هرکدام بخش کوچکی از بازی Owlboy را تشکیل میدهد.
این بازی نیز به مانند تمامی عناوین موجود در لیست، جلوههای پیکسلی و جالبی را ارائه میدهد که برخلاف سایر عناوینِ این فهرست، با حال و هوای دنیای بازی نیز کاملا همخوانی دارد. Owlboy یک بازی اکشن ماجراجویی است و توسط D-Pad Studio ساخته و پرداخته شده است؛ استودیویی که پیشتر نیز با چنین عناوینی بین بازیکنان شناخته شد. Otus نام شخصیت اصلی بازی قلمداد میشود و همانطور که از اسم بازی پیداست، تمام اتفاقات این بازی، اعم از موجودات و شخصیتهای بازی، در آسمان جریان دارد. هدف اصلی بازی کشف معمایی است که تا به حال کسی قادر به درک آن نبوده و Otus به عنوان اولین فرد حاضر در دنیای Owlboy تصمیم میگیرد که بار و بندیلش را جمع کرده و وارد یک تورنومنت خطرناک شود. اگرچه این معما صرفا جنبه داستانی دارد، اما راز و رمزهای زیادی در طول بازی انتظارتان را میکشد و بعضی از آنها مستقیما در گیمپلی بازی گنجانده شده است و از بخش داستانی جدا خواهد بود. در مجموع بازی Owlboy که چندی پیش روانه بازار شد، میتواند حس نوستالوژیک بازیهای قدیمی را به بازیکنان منتقل کرده و لحظات خوبی را برایشان رقم بزند.
5 دیدگاه
سید ایمان احمدیان
مثل همیشه عالی و گیرا بود سجاد جان خسته نباشی. امیدوارم این دست عناوین ادامه پیدا کنن تا ثابت شه عنصری به اسم هنر تو بازیا از بین نرفته.. منتظر قسمتهای بعدی هستم.
سجاد محمدیپور
سلام ایمان جان
مرسی از توجه و لطف همیشگیت.
متاسفانه در نسل هشتم، جلوه های ظاهری و گرافیکی تبدیل شده به سرپوشی برای مشکلات بازی ها! مخصوصا این اواخر که اکثر بازی ها از محتوای بسیار کمی بهره میبرن. برعکس بازی ها و استودیوهای بزرگ، سازنده های مستقل همچنان با ایده هاشون یک تکونی به نسل هشتم میدن و در اکثر مواقع، موفق تر از سازندگان بزرگ ظاهر میشن. بازهم ممنون بابت نظر ایمان جان
ahmad
سجاد جان ممنون بابت مقاله.
چرا بازی ساز های ما از همین بازی های پیکسلی شروع نمیکنن؟ این بازیا که سرمایه آنچنانی نمیخواد!
سجاد محمدیپور
سلام احمد جان و مرسی از لطفت.
راستش بحثی که مطرح کردی اونقدر حرف توشه که خیلی چیزا میشه در موردش گفت و دلایل بسیار زیادی داره! متاسفانه در داخل ایران هرکسی که چهارتا کد برنامه نویسی و کار با یونیتی رو یاد میگیره، سیل انتشار بازی هاش رو روانه مارکت های مثل بازار می کنه. ما همیشه میگیم که سازنده های داخلی، افراد بسیار خلاقی هستن، اما همیشه دو موضوع مانع تحقق این حقیقت میشه. اول اینکه ۹۹% سازنده ها بدون دانش بازیسازی وارد این صنعت میشن و بازی هاشون رو انتشار میدن و دومین گروهم اون دسته از سازنده هایی هستن که توانایی ساخت بازی های خوب رو دارن، اما شرایطتش موجود نیست! در نتیجه معمولا هیچ یک از دسته های بالا به موفقیت نمیرسه و سرانجامش همون چیزی میشه که امروز داره اتفاق میفته؛ کپی & پیست هایی که هر روز تعدادشون تو مارکت ها داره بیشتر میشه و نمونه بارزش کپی های داخلی بازی کلش آف کلنزه! به هرحال امیدوارم این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشه احمد جان. مرسی بابت نظر
Roham
سلام سجاد جان ممنون میخواستم بگم اگه لطف کنی و بازی های شبیه crashlans و Dont starve پیدا کردی تو سایت بزار ازت ممنون میشم