انیمیشن Resident Evil: Vendetta قطعا بهانه خوبی برای طرفداران شخصیتهای خاطرهانگیز این سری محسوب میشود که در لا به لای انتخابهای روز مرهشان تصمیم به تماشایش بگیرند، اما آیا این ساخته توانسته است به هویت نامش وفادار بماند؟ بیایید در ادامه به بررسی این موضوع بپردازیم.
اینطور نیست که بگوییم مجموعه Resident Evil در سینما و انیمیشنهایش ارتباط کاملا مستقیمی با این نام محبوب در صنعت ویدئو گیم داشته و دارد. طبیعتا فیلمها و انیمیشنهای Resident Evil بیشتر از آن که بر جنبه وحشت و ترس تمرکز داشته باشند؛ اکشن و هیجانانگیزند. لذا اگر بخواهیم ساختههای سینمایی یا انیمیشنهای این سری را بررسی کنیم، قطعا نمیتوانیم ترسناک یا وحشتانگیز نبودنش را یک ضعف برای هویت اثر بدانیم. اما در کلیت همه چیز متفاوت است. همانطور که برای هر چه خوشمزهتر شدن یک غذای خانگی کمی شیطنت لازم است، برای موفقیت ساختهای مانند Resident Evil: Vendetta نیز خلاقیت و شیطنت لازم است. این طور نیست که داخل هر سکانس چند عدد زامبی بگنجانید و به آن چاشنی صحنههای اکشن بیفزایید و آخرش هم یک «Resident Evil» بزنید تنگش و خلاصه به خورد مخاطب بدهید. حضور شخصیتهای قدیمی این مجموعه، شاید تنها دلیلی باشد که مخاطبی مانند نگارنده به پای تماشای این ساخته عجیب و غریب بنشیند. ذاتا سری Resident Evil مجموعهای نبوده است که داستانی آبکی و بیآلایش هویتش را شکل داده باشد. Resident Evil: Vendetta از هر لحاظ میتوانست به ساختهای وفادارتر و قابل احترامتری تبدیل شود، اما به واسطه یک سری انتخابات نادرست اکنون مانند زبالهای به زبالهدان تاریخ انیمیشنها میپیوندد.
«لیان اسکات کندی» (Leon S. Kennedy) شخصیت معروف سری بازیهای Resident Evil اینبار با یک داستان جدید و از طریق یک انیمیشن غرق در پیکسل بازگشته است. انیمیشنی که آن را با نام Resident Evil: Vendetta میشناسیم و شاهد رونمایی آن در جریان یک نمایشگاه معرفی موتورسیکلت (!) بودیم. همان طور که پیشتر از موعد هم میتوانستیم پیشبینی کنیم به واسطه همین اتفاق، بخش اعظمی از نمایشهای این انیمیشن را جنبه تبلیغاتی آن تشکیل میدهد و شما به دفعات، لیان را که محبوبترین شخصیت اثر محسوب میشود بر روی این موتور سیکلت میبینید. موتور سیکلتی که حالا فهمیدهایم با آن میتوان وارد خانهای شد، از پلههایش بالا آمد و بدون آن که صدایی بدهد لشکری از زامبیها را با چند حرکت ساده نابود کرد. اما لیان به عنوان کاراکتر کلیدی داستان حضوری کاملا نامرئی دارد. کریس ردفیلد دومین مهره محبوبی است که او را پیشتر در سری بازیهای Resident Evil میشناختیم و حضورش در این انیمیشن به هر حال خبر خوشحال کننده محسوب میشد، تا جایی که متوجه میشوید کریس ردفیلد کنونی منهای چند عدد «اکشن فیگور» (!) هیچ ویژگی خاصی از آن کریس قدیمی را به ارث نبرده است. نویسنده به عنوان راننده خطوط روایی از ابتدا تا انتها پایش را روی گاز میگذارد و بی آن که فرصتی برای درک شخصیتها به مخاطب داده باشد پرونده را مختومه اعلام میکند.
انیمیشن Resident Evil: Vendetta یک انیمیشن ظاهرا ترسناک است که موقعیتهای (به اصطلاح) حساسش را با کمی چاشنی اکشن به نمایش میگذارد. این انیمیشن از هر دو نظر ضعفهای غیر قابل انکاری دارد. اگر چه از زامبیهای انیمیشن Resident Evil: Vendetta به عنوان عاملی بسیار خطرناک یاد میشود، اما چیزی که به وضوح توسط مخاطب احساس خواهد شد ضدضربه بودن کاراکترهای داستان است. تا جایی که در یک سوم انتهایی، لیان و کریس از تهدیدشان قدرتمندتر جلوه میکنند و همین موضوع ایستگاه پایانی را کاملا قابل پیشبینی جلوه داده است. انیمیشن Resident Evil: Vendetta دقیقا مصداق مسیری پر پیچ و خم است که لحظه به لحظه شما را به هدفش نزدیک میکند اما هیچگاه اوج نمیگیرد. داستان آبکی شروع میشود. به میانه مسیر که میرسد خودش را گم میکند و مانند سریهای قبلی به دنبال یک تهدید جدید میگردد. تهدید که پیدا میشود، داستان تقریبا به انتهای راهش میرسد و در اوج بلاتکلیفی و درست همانند یک فیلم مبارزهای (ترجیحا با حضور جکی چان!) و کمی با تقلب از سری بازیهای Devil May Cry به مخاطبش میگویید؛ مقصود زامبیکشی بود، Resident و تشکیلاتش بهانه است!
شخصیتهای محبوب سری بازیهای Resident Evil حالا بیمزهتر از هر زمانی جلوه میکنند. دو قهرمان محبوب سری چنان به فلاکت و بیمایگی کشیده شدهاند که فقدان ارتباط میان آنها و مخاطب احساس میشود. لیان به قول خودش در دوره تعطیلاتش به سر میبرد و ماجرای نیمه تمام انیمیشن قبلی حالا او را به نوعی گوشهنشین کرده است. کریس اما همان ابتدای کار در دل یک ماموریت کشنده پیدایش میشود. ماموریتی که با هدف دستگیری یکی از مخوفترین سردستههای فروش و قاچاق سلاح بیولوژیکی طراحی شده است. در همین حین که بیننده چانه مبارکش را چندباری میخاراند و از زمین و زمان بیخبر است، ناگهان تصویری از کاراکتر منفی داستان به نمایش گذاشته میشود. کاراکتری که از قضا گذشته بسیار ناراحت کنندهای داشته و حتی خودش هم نمیداند چرا و به چه دلیل در روز عروسیاش یک بمب از طرف ارتش کشور به سمتش روانه گشته (بیننده هم نمیداند و تا پایان هم نمیفهمد) و از تمام داراییهایش، فقط سه تن باقی میگذارد. بازماندگانی که تصمیم میگیرند پس از این فاجعه تبدیل به سه سلاح بیولوژیکی متحرک شوند و از فردای آن روز زمین را تبدیل به جهنمی از زامبیها کنند. زامبیهایی که حالا دیگر به مانند گذشته کله تو خالی نیستند و دوست و دشمن را تشخیص میدهند؛ چه بسا که با یک سری عملیاتهای ساده حالشان خوب هم میشود! فقط یک سوال باقی میماند؛ این زامبیهایی که پیشتر از اندام انسانهای عادی نوش جان کردهاند و معدههایشان از چشم و روده و گوشت آدمی پر شده، چگونه با پراکندن مادهای پودرمانند قرار است هویت قضیه تغییر کند و به حالت عادی بازگردند؟ این غذایی که زامبیهایمان نوش جان کردهاند فی البداهه هضم میشود و هیچ تاثیری هم نمیگذارد؟ شخصا ترجیح میدهم که ندانم مدتی قبل اعضای خانواده خود را نوش جان کردهام و همان بهتر که تا ابد زامبی بمانم. چون در غیر این صورت بار تراژدیک داستان بسیار سنگینتر از وضعیت کنونی جلوه میکند.
سفر لیان و کریس به همراه یک سری از دوستان به سمت نابودی شخصیت منفی کسل کننده دنبال میشود؛ با وجود آن که صحنههای اکشن ابتدا را به انتهای داستان متصل ساخته است. اساسا هویت Resident Evil: Vendetta ثابت میکند که سازندگان بخاطر پول دست به تولید چنین ساختهای زدهاند. حضور زامبیها به تنهایی نگاه قشر کثیری از اعضای جامعه را به خودش جلب میکند. حال به این زامبیها دو شخصیت فراموش نشدنی سری بازیهای Resident Evil را بیفزایید. سپس نام Resident Evil را بر روی اثر بگذارید و کلی هم از موتور سیکلت ماجرا تبلیغ کنید. حال من از شما سوال میپرسم؛ هدف از ساختن چنین انیمیشنی چه بوده است؟ بدون شک این دنباله به این نیت که مخاطبش را با بخشی از جهان Resident Evil و موجداتش آشنا کند ساخته نشده و چیزی جز دلایل مادی نمیتواند پشتوانه آن بوده باشد. Resident Evil: Vendetta با اختلاف زیاد، بدترین داستان در طول این سری را به نمایش میگذارد و مسافر همیشگی انیمیشنها، یعنی لیان اس کندی، کاملا تبدیل به شخصیتی توخالی و بدون حرف شده است که درست همانند نام «راجا» در سینمای هند، قصد دارد کمی روند کسل کننده داستان را اکشن جلوه دهد. چه بسا که لیان اس کندی ماجرا در اکشن بودن شباهتهای غیر قابل انکاری با شخصیت «دانته» (Dante) در سری بازیهای Devil May Cry دارد. یک تنه رو هوا پرواز میکند و بی آن که ضربهای ببینند و در همان آسمان (!) به سمت هیولای ماجرا نشانه میگیرد و شلیک میکند. این اکشن بیمایه، انیمیشن را تبدیل به ساختهای مسخره کرده است که در آن شخصیتهای محبوب سری به طور کلی هویتشان را از دست میدهند.
اما Resident Evil: Vendetta از همه نظر یک اینیمیشن ناامید کننده نیست. چیزی که همواره تماشای چنین آثاری را برای بیننده جذاب میکند، پیشرفتهای چشمگیر جلوههای بصری و محیطهای انیمیشن است که به واقع تعداد پیکسلهایش در اعداد و ارقام نمیگنجد و توسط یک سیستم فوق پیشرفته طراحی شده است. طراحی تک تک سکانسها (با در نظر گرفتن این موضوع که Resident Evil: Vendetta یک انیمیشن است و نه یک فیلم سینمایی) به قدری در جزئیات دقیق هستند که باید اعتراف کرد در میان سایر انیمیشنهای موجود در بازار با یکی از واقعگرایانهترین انیمیشنها طرف خواهید بود و این جلوههای بصری فوق العاده قطعا شما را مجذوب خودش میکند. مهمترین نکته در رابطه با طراحی این انیمیشن، شرایط قابل لمس شخصیتها است؛ این که دیالوگهایشان تا چه اندازه با لبزدنهایشان دقیق شدهاند و انیمیشن Resident Evil: Vendetta تا چه مقدار میخواهد شبیه به یک فیلم باشد. جزئیات خیره کنندهای که در صورت وجود امکانات هوش از سرتان میبرد. از کوچکترین زخم روی صورت کاراکترها گرفته تا تک تک تارهای موی آنها وضوح فوق العادهای دارند.
در طول تماشای انیمیشن Resident Evil: Vendetta به ندرت سورپرایز خواهید شد (منهای جلوههای بصری که در نوع خودش واقعا خیره کنندهاند). به لطف موسیقیهای یکنواختی که در بطن Resident Evil: Vendetta گنجانده شده، صحنههای اکشن ممکن است در موثر واقع شدن ناکام ظاهر شوند. موضوعی که Resident Evil: Vendetta گاها روی آن زوم میکند شاید کمی بیش از حد نخ نما شده باشد. تبدیل برخی از مهرههای داستان به یک زامبی حالا باهوش، چیزی نیست که ما پیشتر در آثار مشابه زامبیمحور ندیده باشیم. این که حالا نزدیکانتان کنترلشان را از دست داده و کم کم به موجودی غیر قابل کنترل تبدیل میشوند؛ این کلیشه شاید در ابتدا جذاب بوده باشد، ولی در این نقطه از تاریخ سینما قطعا این گونه به نظر نمیرسد.
فاجعه اصلی اما زمانی رخ میدهد که شما متوجه میشوید علاوه بر فقدان منطق لازم در ذات شخصیت منفی داستان، پایان بندی خوبی هم انتظارتان را نمیکشد. نسخههای قبلی انیمیشنهای Resident Evil لااقل در جانسخت نشان دادن کاراکترها ضعفی از خود نشان نمیدادند. هیولاهای داستان حداقل به قدری قدرتمند بودند که لیان و همراهانش را در شرایط سختی قرار داده و پایان کار را به چالشی هیجان انگیز برای مخاطب تبدیل کنند. اما انیمیشن Resident Evil: Vendetta در همین موضوع هم شکست میخورد؛ چرا که دوست دارد تا واپسین لحظات داستانی هم صرفا زد و خوردهای میان کاراکترهای اصلی را نمایش دهد. کسی که پیشتر تصمیم داشته شهری را آلوده کند و این کار را به واسطه چند عدد کامیون حامل ویروس انجام میدهد، حالا در واپسین لحظات داستانی که بیننده منتظر است به جواب سوالهایش برسد و این همه اتفاق را صرفا یک سناریوی ضعیف نپندارد، کاملا متوجه میشود که از قضا هدف سازندگان پاسخ به سوالات بیننده نبوده است و شخصیت اصلی ماجرا هم با دلایلی غیر منطقی تصمیم به برپایی این جهنم گرفته است. اما این تنها بخشی از پایانبندی را شامل میشود. در یک اتفاق فوق العاده عجیب، سازندگان تدبیری برای بازگشت زامبیها به زندگی میاندیشند. کریس و لیان سوار بر یک سفینه که حامل درمان این ویروس است برای ساعاتی طولانی در آسمان شهر پرسه میزنند و درست مصداق پایانبندی فیلم «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» همگی به یکباره حالشان خوب میشود! و آن کسی که پیشتر از مردم عادی میل میکرده (زامبی بودن فقط به معنی تغییر چهره دادن نیست!)، حالا با بوییدن نوعی واکسن حال و روزش بهتر از وضعیت پیش از حادثه میشود. سوال این است که سازندگان واقعا از خود نپرسیدهاند زامبی بودن فقط و فقط به معنی سیاه شدن رگها نیست و ما پیشتر این ویروس کشنده را در چنین وضعیت احمقانهای ندیده بودیم؟ شاید بد نباشد یادآوری کنیم؛ زامبیها از گوشت آدم میخورند و درمانشان در تاریخ سینما و تلوزیون به احمقانگی پایان Resident Evil: Vendetta نبوده است.
Resident Evil: Vendetta مجموعهای از اشتباهات بزرگ است. اشتباهاتی که نهتنها لکه ننگی بر نام Resident Evil میچسباند، بلکه باعث میشود شخصی مانند نگارنده تا ابد دیگر به پای تماشای این دسته از انیمیشنها ننشیند. انیمیشنی که بار تبلیغاتی و درآمدزاییاش توهینی به مخاطب است و تماشایش شما را از نقطه صفر تکان نمیدهد. انیمیشن Resident Evil: Vendetta به همان اندازه که ناامید کننده ظاهر میشود، شما را خشمگین میکند. اگر چه جلوههای بصریاش به واسطه برخی از تکنولوژیهای پیشرفته در سطح بسیار بالایی به سر میبرد. در مجموع تماشای انیمیشن Resident Evil: Vendetta در شرایط کنونی به مخاطب ایرانی پیشنهاد نمیشود. باید منتظر ماند و دید که آیا ساختههای زامبیمحور میتوانند هویت این موجود پرطرفدار را به شکلی درست و منطقی نمایش دهند یا خیر؛ در حال حاضر نه تنها این گونه نیست، بلکه Resident Evil: Vendetta به عنوان قدمی رو به عقب برای مخاطب تلقی میشود. به هر حال اگر دلتان برای دنیای Resident Evil تنگ شده و میخواهید برای دقایقی خودتان را غرق در دنیای بلاتکلیفش کنید، پیشنهاد من تماشای نسخههای قبلی این سری است. در حال حاضر Resident Evil: Vendetta واقعا ارزش وقت شما را ندارد. در شرایطی که مردگان دنیای Resident Evil سینهخیر راه میروند، آخرین قطرات این دستمال چرکین درحال چِرانده شدن است؛ Resident Evil: Vendetta ثابت میکند که برخی از نامها بهتر است همین حالا تبدیل به خاطره شوند.
4 دیدگاه
امید
کاملا زدین کوبیدین این انیمیشین رو با این نقد و بررسیتون.شاید بیشتر نا مفهومی های انیمیشین در نسخه بعدیش اشکار بشه .پس لازم نیست اینقدر جنبه های منفی کارو بگیم!
علیرضا
منم موافقم این سری یکم نا مفهوم بود اما نمیشه از صحنه های اکشنش گذشت ولی خوب بیشتر اکشن بود تا ترسناک با این حال من عاشق انمیشن ه و فیلم ه در باره زامبی ها هستم
مهدیه
به نظرم درباره نکات منفی این انیمیشن یکم زیادی اغراق کردین. درسته که این انیمیشن بخش های مبهم زیادی داشت مثل دلیل بمب انداختن دولت در عروسی شخصیت منفی و دلیلش برای پخش ویروس در شهر و یا اوضاع مردم و چگونگی بهبودیشون با یه گاز درحالی که هر زامبی حداقل از گوشت و خون یک انسان تغذیه کرده، ولی با توجه به اخر این انیمیشن که نشون میده یکی از اون سه شخصیت منفی هنوز زنده مونده و نگاه اخر اون به صورت واضح تصمیمش برای انتقام رو نشون میده، یعنی ممکنه این انیمیشن دارای یک قسمت دیگر هم باشه که شاید به زودی شاهد اکران شدنش باشیم. ولی درکل، به نظرم این انیمیشن اونقدر بد نیست که تماشای اون به هیچکس پیشنهاد نشه و یا باعث بد شدن رزیدنت ایول بشه.
حنانه
خیلی من بازی رزیدنت اویل رو دوست دارم