انیمه شات: قسمت سوم

معرفی انیمه — (اشکان دولتی)

برای سومین قسمت از انیمه شات قصد داریم یک انیمه ورزشی را به شما معرفی کنیم. قبل از اینکه به سراغ معرفی انیمه بروم لازم است تا به صورت کلی درباره مزیت انیمه‌های ورزشی صحبت کنم. همیشه به سریال‌ها و فیلم‌ها ورزشی این ایراد گرفته می‌شود که در زمین بازی هیچ چیز طبیعی نیست و آن حس اشتیاق و استرس به بیننده دست داده نمی‌شود. انیمه ورزشی به خوبی از عنصر اغراق استفاده می‌کنند و به خاطر سبک کاری خودشان می‌توانند خوبی هیجان به مخاطب منتقل می‌شود. انیمه مورد نظر ما برای این هفته Slam Dunk نام دارد که حول ورزش بسکتبال جریان دارد و علاوه‌بر این، پر از لحظات کمدی و خنده‌دار است که می‌تواند آن را به یکی از خنده‌دارترین آثاری که تماشا کرده‌اید تبدیل کند. شخصیت اصلی داستان «ساکاروگی هانامیچی» (Hanamichi Sakuragi) نام دارد که فردی بسیار قدبلند و قدرتمند است که رفتار بسیار تندی دارد و در دوران راهنمایی پیشنهاد دوستی او از جانب ۵۰ دختر رد شده است. ساکوراگی که حالا به دبیرستان آمده قصد دارد آن دوران بد را فراموش کرده و به خاطر یک دختر وارد تیم بستکبال دبیرستان می‌شود ولی بعد از مدت کمی واقعا به این ورزش علاقه‌مند می‌شود. تیم بسکتبال دبیرستان شوهوکو یک هدف دارد و آن هم راهیابی به مسابقات ملی و مبارزه برای قهرمانی کشور است. انیمه Slam Dunk در سال ۱۹۹۳ و طی ۱۰۱ قسمت پخش شد ولی با این وجود کیفیت بصری مناسبی دارد و به هیچ وجه از آن زده نخواهید شد.

انیمه‌های ورزشی تاثیر زیادی بر روی جامعه ژاپن داشته و کودکان با تماشا آن به ورزش‌های مختلف علاقه پیدا می‌کردند. تقریبا همه در کشور ما با انیمه فوتبالیست‌ها آشنا هستند، این انیمه توانست در آن سال‌ها بسیاری از کودکان را به ورزش فوتبال علاقه‌مند کند و Slam Dunk دقیقا همین کار را با ورزش بسکتبال انجام داده است. از آنجایی که ساکوراگی با بسکتبال هیچگونه آشنایی ندارد، لازم است تا همه چیز از ابتدا با او درس داده شود و به همین دلیل خیلی از حرکات و قوانین بسکتبال در این انیمه به مخاطب آموزش داده می‌شود. شاید بگویید که این موضوع برای علاقه‌مند شد به ورزش کافی نیست و در این نقطه است که عنصر اغراق وارد عمل می‌شود. نوجوانان و جوانان این شخصیت‌ها را الگوی خود قرار می‌دهند و سعی می‌کنند همانند این شخصیت‌ها بازی کنند.

مانگاکای این اثر «تاکهیکو اینوئه» (Takehiko Inoue) نام دارد و مانگای آن توانسته تاکنون بیش از ۱۲۰ میلیون نسخه در ژاپن فروش داشته باشد. تاکهیکو اینوئه از موضوع بسکتبال در دو انیمه دیگر خود نیز استفاده کرده است که نشان دهنده علاقه بسیار او به این ورزش است. در شش سال کاری او بر روی مانگای Slam Dunk همیشه از جانب طرفداران برای او نامه‌های فرستاده می‌شد و به او می‌گفتند که به خاطر مانگای او به بسکتبال علاقه پیدا کرده‌اند. موضوع جالب اینجاست که خود اینوئه در ابتدا برای محبوب شدن میان دخترها به بسکتبال رو آورد ولی بعد از آن واقعا به این ورزش علاقه پیدا کرد و تمام زندگی خود را وقف آن کرد. او از همین موضوع ساده برای طراحی شدخصیت ساکوراگی استفاده کرد و همین موضوع شخصیت ساکوراگی قابل لمس می‌کند. در سال ۲۰۱۰ فدراسیون بسکتبال ژاپن از تاکهیکو اینوئه به خاطر تلاش‌هایش برای محبوب کردن این ورزش تقدیر می‌کند.

تاپ تن — (ماهان عاقل)

در تاپ تن این هفته به ۱۰ عدد از غمگین‌ترین مرگ‌های دنیای انیمه می‌پردازیم که با دیدن آن‌ها اشک در چشمانتان جمع خواهد شد. این لیست کاملا شخصی بوده و اگر با نظر بنده موافق یا مخالف هستید لطفا در قسمت نظرات، لیست خود را با ما در میان بگذارید.

۱۰. اسپایک اسپیگل

اسپایک اسپیگل شخصیت اصلی انیمه محبوب و معروف Cowboy Bebop است. او در سال ۲۰۴۴ در ماه بدنیا آمد و در خرابه‌ها بزرگ شد تا تبدیل به یک دزد شد و بعد مدتی به گروه Red Dragon ملحق شد و به خاطر توانایی‌هایش به یکی از بهترین مامورین آن‌ها تبدیل می‌شود. بعد از گذر سال‌ها اسپایک گروه Red Dragon را به دلایلی ترک کرد و به یک جایزه بگیر تبدیل می‌شود. توانایی‌های او در مبارزه تن به تن فوق‌العاده است و او همانند بروس لی از تکنیک مبارزه جیت کون دو استفاده می‌کند. پس از آنکه زن مورد علاقه‌‌اش توسط گروه Red Dragon به قتل رسید، اسپایک به قصد انتقام گرفتن و از بین بردن این گروه به مرکز آن‌ها می‌رود و در مبارزه با آن‌ها به شدت زخمی شد اما توانست رهبر این گروه را به قتل برساند . با این وجود انیمه با مرگ او به وسیله خونریزی شدید رقم می‌خورد. جالب است بدانید که «شیچیرو واتانابه» (Shinichiro Watanabe) سازنده این انیمه هنوز مرگ این شخصیت را تکذیب یا تایید نکرده است. در زیر می‌توانید یکی از بهترین دیالوگ‌های او را بخوانید:

من آنجا برای مردن نمی‌روم. من می‌روم تا بفهمم آیا واقعا زنده هستم.

۹. لولوش لامپرون

۹. لولوش لامپرون شخصیت اصلی انیمه Code Geass: Lelouch of the Rebellion و یکی از باهوش‌ترین شخصیت‌های انیمه‌ای است (در لیست باهوش‌ترین شخصیت‌های انیمه‌ای هم امکان حضورش وجود دارد). او قدرت فیزیکی بسیار کمی دارد ولی از دختری مرموز قدرت «گیس» (geass) را دریافت می‌کند که به او اجازه می‌دهد تنها یک بار به دیگران دستور دهد ولی دستور او حتما عملی می‌شود. لولوش در واقع یکی از شاهزاده‌های بریتانیا است، کشوری که کل دنیا را تحت سلطه خود درآورده و با خواهرش که قدرت بینایی و راه رفتن را از دست داده زندگی می‌کند. او هدفی بسیار پاک و معصومانه دارد و تنها می‌خواهد دنیایی بدون جنگ ایجاد کند تا خواهرش در آن زندگی کند. لولوش شخصیتی است که برای رسیدن به هدفش به هر کاری دست می‌زد، اما پس از مبارزات زیاد درک می‌کند که تنها یک راه برای رسیدن به هدفش وجود دارد، گذشتن از جان خودش. او با به دست گرفتن قدرت تمام دنیا را بر ضد خودش متحد و خشم آن‌ها را بر روی خود متمرکز می‌کند. وقتی تنفر دشمنان و مردمانش به بیشترین حد ممکن می‌رسد، خود را قربانی رسیدن به هدفش می‌کند تا دیگر دلیلی برای جنگ در این دنیای نفرین شده وجود نداشته باشد. در زیر می‌توانید یکی از بهترین دیالوگ‌های او را بخوانید:

من باید بیشتر خون بریزم تا خون‌های ریخته شده بیهوده نباشه.

۸.ترسا

ترسا یکی از شخصیت‌های مهم انیمه Claymore و قوی‌ترین موجود در دنیای این انیمه است. او در کودکی به سازمانی مرموز فروخته و از همان سن تمرینات او برای تبدیل شدن به یک کلیمور (نیمه انسان نیمه یوکی) آغاز شد. بلافاصله پس از تبدیل شدن به یک کلیمور، از آنجایی که مهارت و قدرتش بسیار بالا بود به رتبه اول و قوی‌ترین کلیمور تبدیل شود و خیلی زود کارش را به عنوان یک شکارچی یوکی آغاز کرد. مرگ ترسا یکی از اعصاب خرد کننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌ای بود، چون او قوی‌ترین موجود در کل این انیمه محسوب می‌شود و هیچ‌کس قدرت شکست دادن او در یک مبارزه منصفانه را نداشت. او در مبارزه نهایی خود قدرت کاملش را آزاد نکرد و قصد ترحم به دشمنش را داشت، این دشمن از موقعیت ایجاد شده سوء استفاده کرد و با یک ضربه سر ترسا را از بدنش جدا نمود.  در زیر می‌توانید یکی از بهترین دیالوگ‌های او را بخوانید:

این دختر کوچک که حتی نصف اندازه من هم نیست، به من آموخت که حتی یک کلیمور هم می‌تواند اشک بریزد.

۷. نینا تاکر

نینا تاکر یکی از شخصیت‌های انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood است. پدر او «شو تاکر» (Shou Tucker) یک آلکمیست (کیمیاگر) بود (او جزء منفورترین شخصیت‌های انیمه‌ای هم شناخته می‌شود) و چندین سال که برای پیوند بین حیوان و انسان یا همان ساختن یک کایمیرا آزمایش می‌کرد، اما هیچوقت موفق نبود و دولت برای او پیام می‌فرستد که اگر کار جدیدی تحویل ندهد مدرک کیمیاگری خود را از دست خواهد داد. او از آنجایی که دیگر شخصی برای آزمایش بغیر از دختر و سگ و خانگی‌اش نداشت، از آن‌ها برای مقاصد شخصی خودش استفاده کرد و موفق به ساخت یک کایمیرا شد. دختر بچه بیچاره او که با یک سگ درآمیخته شده بود دیگر قادر به یک زندگی عادی نبود. یکی از شخصیت‌های انیمه به نام «اسکار» (Scar) دلش برای او سوخت و از روی ترجم جانش را از او گرفت. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

نگران نباش بابایی مشکلی نیست. اگه اون آقاها بهت گفتن نه، منو الکساندر براشون چشم غره میریم تا بگن اره.

۶. ایتاچی اوچیها

ایتاچی اوچیها یکی از بهترین و قوی‌ترین شخصیت‌های انیمه Naruto است. ایتاچی بسیار از خود گذشته است و برای روستای خود، کونوها، هر کاری می‌کند حتی کشتن تمام قبیله خود. وقتی توسط بالا مقام‌ها روستا این خبر به او رسید که قبیله اوچیها قصد کودتا در روستا دارند و به او ماموریت کشتن تمام اعضای قبیله خود، حتی اعضای خانواده‌اش را می‌دهند. او هم برای روستای خود این کار را انجام می‌دهد اما برادر خود را زنده می‌گذارد، اما کسی نمی‌داند که او در حال انجام وظیفه‌اش بود و در واقع بیشتر از هر کسی به روستا وفادار است ولی همه او را به چشم یک قاتل و تروریست می‌بینند. او بعد این کار، برای جاسوسی به یکی از گروه‌های تروریستی ملحق می‌شود و برای چندین سال جاسوسی آن‌ها را می‌کند. عشقی که ایتاچی نسبت به برادرش، ساسکه، داشت بسیار بیشتر از عشقش به روستای کونوها بود و برای همین برای نجات برادرش، توسط خود ساسکه کشته می‌شود. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

این روستا بدی‌ها و تاریکی‌های خودش را دارد، اما من هنوز ایتاچی اوچیهای روستای کونوها هستم.

۵. سنکتسو

او یکی از شخصیت‌های انیمه دوست داشتنی Kill La Kill است. سنکتسو توسط ماتویی ایشین، پدر ریوکو (شخصیت اصلی این انیمه)، برای دخترش طراحی شده بود تا او راهی برای مقابله با فیبر‌های زندگی داشته باشد. ریوکو اوایل سنکتسو را با خجالت می‌پوشید و با او همانند یک موجود زنده رفتار نمی‌کرد، اما هرچه که بیشتر در کنار هم مبارزه کردند و با هم وقت گذراندند به یکدیگر نزدیکتر شدند. در مبارزه نهایی ریوکو و سنکتسو از اتمسفر زمین برای شکست دادن راگیو (مادر ریوکو) خارج شدند. پس از شکست دادن راگیو، برای آنکه ریوکو به راحتی به زمین بازگردد و صدمه‌ای نبیند، سنکستو خودش را قربانی می‌کند . در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

روزی خواهد رسید که یک دختر به یونیفرمش بی‌نیاز می‌شود.

۴. هیده

هیده یکی از شخصیت‌های مکمل انیمه Tokyo Ghoul و بهترین دوست شخصیت اصلی این انیمه (کانکی کن) است. او خیلی به دوست خود، کانکی، علاقه دارد و از کودکی همیشه مراقب او بود و هوای او را داشت. حتی زمانی که متوجه شد کانکی تبدیل به یک گول شده است برای CCG (سازمانی که گول‌ها را شکار می‌کنند) شروع به کار کرد تا از کانکی خبر بگیرد و بتواند از او مراقبت کند. زمانی که درگیری بزرگی بین گول‌ها که کانکی در میان آن‌ها بود و سازمان CCG شکل گرفت، هیده بدون در نظر گرفتن خطراتی که ممکن بود جانش را به خطر بی‌اندازد، برای مراقبت از کانکی وارد درگیری می‌شود و در میان اسیب زیادی به او وارد می‌شودبسیار و در اثر خونریزی شدید جانش را از دست داد. کانکی در آخر او را در آغوش گرفت و به پیش ماموران CCG برد تا متوجه شوند که نتیجه این درگیری‌ها از دست رفتن جان انسان‌ها و گول‌های بیگناه است. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

شخصیت اصلی زندگی خودت باش.

۳. گویینگ مری

کشتی گویینگ مری یکی از شخصیت‌ها و اعضای مهم دزدان دریایی کلاه حصیری در انیمه One Piece است. با آنکه گویینگ مری یک کشتی است، اما روح دارد و همیشه از اعضا و کاپیتان گروهش محافظت می‌کرد. حتی یک بار وقتی این کشتی خیلی صدمه دیده بود و اعضای دیگر گروه قادر به ترمیم کردن آن نبودند، شب وقتی بقیه خواب بودند مری یک بدن برای خود ساخت و تا جایی که توان داشت کشتی را ترمیم کرد. در آخر وقتی اعضای کلاه حصیری درگیر با دولت بودند و جانشان در خطر بود، مری با آنکه از این خبر داشت که اگر یک بار دیگر به دریا بزند نابود می‌شود، جان خودش را فدای دوستان یا بهتر بگویم خانواده‌اش کرد. در لحظات آخر زندگی‌اش مری با دوستانش حرف زد و از آن‌ها برای اینکه با او گردش کردند و با او همانند یک موجود زنده و خانواده خود رفتار کردند تشکر کرد. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

ببخشید، دوست داشتم شما را جلوتر ببرم. ببخشید، می‌خواستم که با هم به ماجراجویی‌های بیشتری برویم. اما من خوشحال بودم. شما همیشه با من خوب رفتار کردید. ممنونم من همیشه به خاطر بودن در کنار شما خوشحال بودم.

 ۲. کاناده تاچیبانا

کاناده تاچیبانا یکی از شخصیت‌های اصلی انیمه Angel Beats! است. او و چند شخص دیگر پس از مرگشان در مدرسه افترلایف که می‌توان گفت یک دوزخ است قرار می‌گیرند. کاناده در این مدرسه مقام رئیس شورای دانشجویی را دارد، وظیفه او این است که بقیه دانشجو‌های زنده را وادار کند تا به آرامش برسند. شخصیت اصلی این انیمه، اوتوناشی، در زندگی واقعی قبل از آنکه جانش را از دست بدهد در برگه‌ای نوشت که در صورت مرگش اعضای بدنش را به دیگران پیوند بزنند. در قسمت آخر انیمه وقتی که همه به غیر از اوتوناشی و کاناده به آرامش رسیده‌اند، متوجه می‌شویم که کاناده قبل از مرگش (که دلیلش هنوز مشخص نشده است) دارنده قلب اوتوناشی بوده و به او می‌گوید که تنها دلیلی که او به اینجا آمده است، تشکر کردن از شخصی است که جانش را نجات داده و به او زمان بیشتری برای زندگی داده است. در آخر کاناده به آرامش می‌رسد و ما را با چشمان خیس ترک می‌کند. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

 لطفا بگذار به تمام چیزهایی که باور داشتی، باور داشته باشم. بگذار باور کنم که زندگی عالی است.

۱. کاوری میازونو

کاوری میازونو یکی از شخصیت‌های اصلی انیمه بسیار زیبا Shigatsu wa Kimi no Uso یا Your Lie in April است. وقتی کاوری فقط ۵ سال سن داشت، اجرای زنده کوسِی (شخصیت اصلی انیمه) را دید و از همان لحظه عاشق موزیک و حسی که به انسان‌ها انتقال می‌دهد شد و در این میان علاقه زیادی به خود کوسِی نیز پیدا کرد. او از کودکی ضعیف و چندین جراحی مختلف بر روی او انجام شده بود. یک شب مادرش را در حال گریه کردن دید و متوجه شد که زمان خیلی کمی برای زندگی کردن باقی دارد. با آنکه زمان کمی برای زندگی داشت، از تک تک لحظه‌های آن استفاده کرد و با مهارت و استعدادش در ویولون زنی، لبخند بر لب مردم آورد. با آنکه دکترها برای نجات جان بسیار تلاش کردند اما او در سن ۱۴ سالگی در اتاق عمل در گذشت. او قبل از مرگش نامه‌ای برای کوسِی نوشت که در مراسم تدفینش به دست او رسید. به شخصه وقتی نامه را خواندم به شدت گریه کردم. مرگ او یکی از غمگین‌ترین مرگ‌ها در دنیای انیمه است و حتی الان هم فکر کردن به آن قلبم را به درد می‌آورد. در زیر می‌توانید قسمت‌هایی از نامه او به کوسِی را بخوانید:

آریما کوسِی عزیز، خیلی عجیبه برای کسی نامه بنوسی که همین چند دقیقه پیش کنارش بودی. تو بدترینی، بی‌عرضه، زود باور و احمق. اگر منو فراموش کنی، برمی‌گردم و … نه، دوست ندارم دوباره از اول شروع کنم. خواهش می‌کنم فراموشم نکن. قول بده که فراموشم نمی‌کنی. خوشحالم که ملاقاتت کردم. امیدوارم که این نامه به دستانت برسد. دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم. ببخشید که دیگر قادر به خوردن Canelé (نوعی دسر) در کنارت نیستم. ببخشید که آنقدر می‌زدمت. ببخشید که آنقدر خودخواه بودم. خیلی خیلی متاسفم. ازت ممنونم برای همه چیز. از طرف میازونو کاوری.

در انتها باید از قرار نگرفتن بخش بیوگرافی عذر خواهی کنیم و قبل از پایان این قسمت از انیمه شات برای شما آهنگ Unravel از انیمه توگیو گول را قرار داده‌ایم. این آهنگ سه نسخه مختلف دارد و هر سه نسخه آن به یک اندازه زیبا هستند.