با سلام. به ششمین شماره از فیلمشات: تحلیل طنز اخبار و حواشی سینما رسیدیم. در این هفته سری میزنیم به دنیای رسانههای کاغذی و چند مجلهی معروف ایرانی را معرفی میکنیم، در مورد لزوم خشونت برای کودکان نیز صحبت خواهیم کرد. همچنین یک گفتگوی ویژه با یکی از منتقدان برتر آمریکایی در مورد فیلم جوخه انتحار (Suicide Squad) داریم و در انتها در بخش جدید «فیلم آزاری»؛ به آزار و اذیت فیلم «اینتراستلار» (Interstellar) اثر «کریستوفر نولان» (Christopher Nolan) خواهیم پرداخت. در ادامه با گیمشات همراه باشید.
در شعر این هفته، یک اثر نسبتأ متفاوت برای شما آماده کردهایم. شعری عجیب که در آن عشقولانگی، کامیک بوک و جوخه با یکدیگر تلفیق شدهاند. این شعر از زبان «جوکر» (Joker) به شکل یک نامه عاشقانه؛ برای عشق ابدیاش «هارلی کوئین» (Harley Quinn) نوشته شده است. در این اثر همچنین به اعضای تیم جوخه نیز اشاره شده (به این دلیل گفتیم که اگر آشنایی ندارید، بروید که ویکی پدیا در انتظار شماست). در ضمن نام شعر «مرثیهای..» از فیلم بینظیر «جرد لتو» (Jared Leto) و «دارن آرونوفسکی» (Darren Aronofsky) یعنی «مرثیهای برای یک رویا» (Requiem for a Dream) الهام گرفته شده است:
مرثیهای برای جوخه انتحار
دل افسرده نباش هارلی؛
جوخه انتحار آرمانی ما خواهد آمد
هنگامی که در بالای حومهی ناپیدای شهر؛
لبخندِ گرم ماه را در پنهان ببینیم
و دست در دست بیارامیم
تخمه بشکنیم، جوخه را تماشا کنیم
دل افسرده نباش هارلی؛ زماناش خواهد آمد
هنگامی که بیاساییم.
در انتهای روشنِ راهمان؛
با شمشیر کاتانا
با اسلیپ نات و آماندا
با چشمان غمگین ددشات
با ریک که همه را کرد ارشاد
با دستان نرم کیلر کراک
با سکوت دیابلو که رفت در لاک
با بومرنگ و باز کردن پپسی
با جون مون که ندارد حسی
تقاطع کوچکِ ما پایدار خواهد بود
به یاد جوکرت باش و دل افسرده نباش
ملکهی زیبای من… هارلی.
فیلمشات: تحلیل طنز اخبار و حواشی سینما
کوچولوی بابا، اون چاقو رو پرت کن به طرف خواهرت، حال کنیم!
در برنامه «هفت» این هفته، جناب علیرضا افخمی یک چیزی گفتند که اصلا مارا ساعتها به فکر فرو برد. او در مورد مسئله خشونت گفت: «اصلا این مسئلهی حساسیت نسبت به خشونت خیلی چیز عجیب و غریبی هست. من نمیدونم اینو از کجا آوردن. از کجای تربیت اسلامی برمیاد که ما باید نسبت به خشونت و نمایش خشونت حساس باشیم؟ بچههای ما مثلأ نباید خشونت تماشا کنند. ما اعتقاد داریم به دینی که جهاد جزو احکام اولیشه و آمادگی برای جنگ و جهاد جزو به اصطلاح تمرینهایی هست که تشویق میشه».
ما بسیار فکر کردیم و اکنون ضمن تأیید حرفهای جناب افخمی، از صدا و سیمای کشور یک سری درخواست داریم که امیدواریم عجابت شود تا کودکان ما بهتر با مسئلهی خشونت آشنا شوند:
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم تا خشونتبارترین انیمههای ژاپنی همانند «شیگورای» (Shigurui) و پَرِسایت (Parasyte) را برای کودکان ما پخش کنند تا این عزیزان ما که در این روزها کمی سرشان کلاه رفته، با خشونت و خون بیشتر رو در رو شده و آمادگی بهتری برای جنگ کسب کنند.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم تا مسائل زنانشویی را در کارتونهای تولیدی خود نشان دهند تا کودکان ما با مسئله ازدواج هم آشنایی مناسبی پیدا کنند.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم تعداد فحشهای تلویزیون را بیشتر کرده و همچنین در کارتونها استفاده شود، به شکلی که کودک با روشن کردن تلویزیون، این فحشها را شنیده و یاد بگیرد. از شما میخواهیم برنامههایی مخصوص آموزش فحش و توهین ساخته و برای کودکان پخش کنید.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم برنامههای تربیت فرزند برای پدران و مادران بسازند تا آنها یکوقت کودکان خود را بدون خشونت بزرگ نکنند، مهمترین مسئله میتواند دعواهای شدید بین پدر و مادر باشد که کودکان را «مَرد» به بار خواهد آورد.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم مسابقات کشتیکج و کونگفو با حضور کودکان سه ساله الی پنج ساله برگزار و پخش کند تا فرهنگسازی بهتری در زمینه خشونت مصنوعی نیز صورت گیرد.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم برنامههای آموزش موکشیدن، چنگ انداختن و گاز گرفتن را به صورت اختصاصی برای دختران کوچک این مرز و بوم تولید کنند تا این گلهای ایرانزمین نیز از خشونت بهرهمند شوند.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم تصاویر خشن را به صورت کلوزآپ و از نمای بسیار نزدیک نشان دهد. همچنین امیدواریم تصاویری که از فاصلهی دور هستند را با زوم جلو بیاورند تا کودک در اعماق خشونت قرار بگیرد.
ما از صدا و سیما درخواست میکنیم از قرار دادن علامت قرمز «منفی ۱۵» و این چیزها به طور کلی خودداری نموده و با احساسات کودکان بازی نکند.
نسخهی جدید دعوت به رستگاری با توهین و بی ادبی!
پیامبر اکرم (ص): بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ (آسمانها و زمین بر اساس عدالت استوار شده است).
یک هفته نامه با نام مقدسِ یالثارات که فکر میکند از کرام الکاتبین است و برای ملت نسخه میپیچد.
ثار به معنی «خونخواهی» است. کلمهای محترم که این روزها توسط آدمهای نامحترم استفاده میشود. ما همچنین شعاری داریم به نام «یالثارات الحسین» و طور کلی از ثار الله به عنوان لقب آقا حسین بن علی به کار میرود. ما هم کوچک و خاک پای امام حسین هستیم. ما تنها با مجله کار داریم و کار اشتباه و توهینی که انجام داده است. اگر میخواهند مشکلات جامعه و انسانها را حل کنند، اگر میخواهند قدم مثبتی برای ترویج اسلام و دین بردارند، قطعا با د*** خطاب کردن هنرمندان، کار به جایی نخواهند برد. باشد که توبه کنند و از هنرمندان حلالیت بطلبند تا شاید رستگار شدند.
ما برای تمامی مجلات دوزاری زرد که توسط یک سری جلبک دریایی، اسب آبی، مارماهی، افعی ماهی، دلقک ماهی، چسبنده ماهی، خرچنگ گوشه گیر، خوک دریایی خزدار، هشت پا، اسفنج و اردکهای ماهیخوار اداره میشود؛ ارزش زیادی قائل هستیم و بدانید ما همواره احترام همه را به جا میآوریم. شاید اکنون یکی فکر کند ما با گفتن کلمههای بالا به کسی توهین کردیم اما نخیر، اینها نام موجودات و آبزیان زیرِ دریایی و روی دریایی است؛ درنتیجه اگر کسی را ماهی صدا کنیم و ناراحت شود، ایشان قطعا خودش مشکل دارد. خوشبختانه هفته نامه یالثارات، نویسندگان فهیم و بزرگی دارد که در میان مجلات دوزاری زرد قرار نمیگیرد و ما از شوخی با این هفته نامه معذوریم.
اما یک چیزی را میگوییم امیدواریم باور کنید، نگارنده تا چند روز پیش حتی نمیدانست مجلهای به نام یالثارات وجود دارد. وقتی خبر رسید که این مجله، کوچکها و بزرگهای سینمای ایران را د*** خطاب کرده است، فکر کردیم شاید این یک مجلهی عربستانی یا محصول یک کشور دیگر است، اما وقتی فهمیدیم که ایرانی است، واقعا دو عدد شاخ بوفالو روی سرمان رشد کرد. ما به این مجله هیچ کاری نداریم، اما در ادامه به شما یک سری هفته نامه معرفی میکنیم تا همانند نگارنده دچار مشکل نشوید و مجلات «معتبر» ایرانی را بشناسید:
- هفته نامه السارات: این مجله ناماش را از کلمهی «اسارت» الهام گرفته است. منظورش از اسارت این است که ذهن شما را اسیر خودش میکند، طوری که نتوانید از آن خارج شوید! گیر میکنید و همان داخل خفه میشوید و میمیرید. همهی اینها به دلیل جذابیت فراوان مطالب هفتهنامهی نام برده است.
- هفته نامه الشِعرات: این هفتهنامه همان طور که از ناماش پیداست، شعر میگوید. هرگونه شعری که فکر کنید در این هفتهنامه پیدا میشود. نوع نگاه این مجله به قدری وسیع است که برای هر سنی، یک شعری دارد و درست در لحظهای که فکر میکنید از اشعار آن خسته شدهاید، یک سری شعر جدید از درون بیژامهاش بیرون میکشد! حالا الان شعر نگو، کی بگو. اعضای تحریریه این مجله، در سراییدن اشعار فی البداهه هم سررشته و ذهنهای خلاقی دارند. گاهی اینقدر شعر میگویند که شما هم دلتان میخواهد شعر بگویید، اما شعر شما کجا و شعر آنها کجا…
- هفته نامه الخزعبلات: نام این هفته نامه از دو بخش الهام گرفته است. بخش اول «خز» است، مدیرمسئول این هفته نامه وقتی بچه بود، در حیاط خانهشان خزه وجود داشت و از همان زمان با خز ارتباط خاصی برقرار کرده بود، در نتیجه تصمیم گرفت نام هفته نامه را خز بگذارد تا به آن خزهها ادای دین داشته باشد. و اما دلیل انتخاب «بلات» به خاطر علاقه ایشان به بلاتینگ است. (توضیح بلاتینگ: به طور کلی در ژنتیک مولکولی به عمل انتقال مولکولهای تفکیک شده در الکتروفورز از ژل به روی یک غشاء ویژه، بلاتینگ یا بلات کردن گفته میشود. معنای واژهٔ انگلیسی بلاتینگ، لکهگذاری است).
- هفته نامه الات: اعضای این تحریریه کمی لات هستند. حوصله هم ندارند، یک چیز هم میگویند یا مینویسند باید بپذیرید. اگر قبول نکنید یا اعتراض کنید، میآیند بالای سرتان. پس برای حفظ جان خود و خانوادهی خود از انتقاد به این مجله بپرهیزید.
- هفته نامه الامات: اینها کلأ مات هستند. یعنی چگونه بگوییم، حیران و سرگردان هستند و مشوش و مضطرب. اینها یک بار با بروبچههای تحریریهی الات؛ شطرنج بازی کردند و مات شدند. این مات شدن آنقدر آنها را شوکه کرد که دیگر به کیش نرسیدند، در همان مرحلهی مات باقی ماندند.
- هفته نامه الزارت: این مجله آنقدر مطالب و نوشتههایش عمیق است که آنها را «زارت» بر سر مخاطب میکوباند. یعنی اصلا میخواهید یک مطلب مفید یا یک یادداشت حرفهای بخوانید، کافی است الزارت را باز کنید، چنان مطالب این هفته نامه خودشان را «زارت» میاندازند روی اعصابتان که اصلأ نفهمید چه اتفاقی افتاده است.
فبلم جوخه انتحار در شرف اکران است و توسط منتقدان نابود شده. بد یا خوب بودن فیلم را بهزودی توسط طرفداران خواهیم فهمید اما باید پذیرفت که برخورد بعضی از منتقدین با آن نامناسب بوده است. این را وقتی متوجه میشوید که در نقد یک منتقد میخوانید: «من میدانستم جوخه انتحار افتضاح است، اما با دیدناش فهمیدم که فراتر از افتضاح است». این منتقد نابغهی ما (که اتفاقأ سرشناس هم هست) از کجا میدانست که این فیلم افتضاح خواهد بود؟ علم غیب دارد؟ ایشان حتی قانون اول نقد را رعایت نکرده، یعنی «دیدن یک فیلم بدون پیشداوری». حال بر آن شدیم که با یکی از منتقدان نخبهی «انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا» گفتگویی در این مورد داشته باشیم. شما میتوانید این مصاحبه (ترجمه نسخه انگلیسی) را در زیر بخوانید.
گفتگوی اختصاصی با یکی از منتقدان برتر «انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا» جناب مایکل نقدیکلسون (Michael Naghdicholson)
– سلام جناب نقدیکلسون، بسیار خوشحالیم که گفتگو با ما را پذیرفتید.
بسم الله الرحمن الرحیم. من هم بسیار مفتخرم که در این گفتگو شرکت میکنم.
– جناب نقدیکلسون آیا میشود به منتقدان اعتماد کرد؟
چرا نمیشود؟ مثل این است که بگویید به یک سیاستمدار نمیشود اعتماد کرد.
– اما به یک سیاستمدار نمیشود اعتماد کرد.
این نوع نگاه شخصی شماست.
– 😐 صحیح. آیا میشود یک منتقد را خرید؟
چرا نمیشود؟
– یعنی من میتوانم به شما رشوه بدهم؟
چرا که نه، بعدأ صحبت میکنیم.
– الان قبول کردید که رشوه میگیرید؟
این مصاحبه در حال ضبط شدن است؟
– بله.
شوخی کردم دوست عزیزم. مزاح کردم. داداش این بخشو حذف کنیها
– 😐 صحیح. به نظر شما چرا منتقدین گاهی عجیب رفتار میکنند؟
دلشان میخواهد.
– برای مثال آیا فیلم جوخه انتحار سزاوار این امتیازات پایین و این برخورد تند بود؟
من خودم شخصا از فیلم خوشم آمد.
– اما شما در نقد خودتان، آن را نابود کردید!
دلم خواست!
– یعنی شما خوشتان آمد اما نقد منفی نوشتید؟
راستشو بگم آقا ما نقدمون مثبت بود، صبح پاشدیم رفتیم سایت متاکریتیک، دیدیم همه راجع به فیلم منفی نوشتن، خدایی ضایع بود نقد مثبت بنویسم. وقتی بقیه میگن فیلم بده. خب حتما یه چیزی میدونن. بعد فکر میکنن من بیسوادم، از سینما هیچی حالیم نمیشه.
– مگر شما تحت تاثیر دیگران هستید؟
نخیر. لطف کنید از حرفهای من اشتباه برداشت نکنید. در ضمن این مردم هستند که تحت تاثیر ما هستند.
– اما نقدهای شما به فیلمهای بسیاری ضرر زده.
من وظیفهام اطلاع رسانی است دوست عزیزم. مثلا وقتی کارگردان فیلم «زک اسنایدر» است، من باید به خاطر مردم فیلماش را بکوبم. همه میگویند «بدید نولان بسازه»، بعد من بیایم از اسنایدر تعریف کنم؟ مگر مغز گوسفند خوردهام؟
– نظر شما در مورد فیلمهای مارول چیست؟
طنز، خانوادگی و سرگرم کننده.
– همهی فیلمهایشان؟
بله همهی آثارشان. ببینید، دیزنی فیلم بد نمیسازد.
– یعنی چون دیزنی است نمره میدهید؟
وات ایز دیس؟ تئوری توطئه نسازید آقا. حق را به حقدار میدهیم.
– نظر شما در مورد فیلم «محافظین کهکشان ۲» چیست؟
فیلم بسیار خوبی خواهد بود.
– اگر در ابتدای فیلم، لوگوی شرکت دی سی را بزنند چه؟
فیلم بسیار بدی خواهد بود
– شما که گفتید فیلم خوبی است!؟
کی گفتم؟
– همین چند ثانیه پیش.
یادم نمیآید.
– ما اینها را ضبط کردیمها!
من تکذیب میکنم!
– چیزی است که شما تکذیب نکنید؟
جوخهی انتحار فیلم بدی است.
– به چه دلیل؟
چون منتقدان میگویند فیلم بدی است.
– آیا همین منتقدان نگفته بودند فیلم باشگاه مشتزنی (فایت کلاب) افتضاح است؟ آیا همین منتقدان نگفتند «درخشش» «استنلی کوبریک» فاجعه است و «کوبریک» نامزد تمشک طلایی (Golden Raspberry) بدترین کاگردانی سال شد؟ همین منتقدان فیلم «سرگیجه» «هیچکاک» را با خاک یکسان نکردند؟ طوری که «هیچکاک» از ناراحتی فیلم را از سینما بیرون کشید و آن را در خانهاش پنهان کرد؟ فیلم «جنگیر» چه؟ آن را هم که میگفتند به درد نخور. «اینک آخرالزمان» چه؟ «همشهری کین» چه؟ اکنون فکر میکنیم این فیلمها شاهکار هستند، اما در زمان خودشان، شما منتقدان؛ کارگردانانشان را کشتید و تکه تکه کردید. هر چه میخواستید گفتید و گفتید و گفتید.
😐
– 😐
حرفی ندارم. این مصاحبه تمام است.
– خسته نباشید.
همچنین
– واسه رشوه کی خدمت برسم؟
دستگاه ضبط رو خاموش کردی؟
– بله
ببین سقف داره. مثلا بروبچههای نیویورک تایمز بیشتر میگیرن. اما به طور کلی من یه نرخ ثابت میگیرم و چون نفوذ بالایی دارم، میتونم به سه چهار تا از رفقای منتقد هم بگم که بد بنویسن. در نتیجه تضمینیه کارم. شک نکن. واسه چه فیلمی نمرهی بد میخوای حالا؟
– واسه نمره کم دادن به دی سی چه قدر میگیری؟
خب زودتر بگو !!! واسه دی سی مجانی نمره نمیدیم.
– 😐 خدمتتون میرسم. راستی یک سوال.
بفرما.
– شما هیچ شناختی از کامیک بوک داری؟
کامیک بوک چیه دیگه؟
– کتاب کامیک. یه جور داستان مصور
از این نقاشیها و این جور چیزا؟
– تقریبا
مگه بچهم؟ اذیت میکنی؟ دیگه چه کار کنم؟ حتما فردا بیام انیمه هم نگاه کنم؟ از دست شما نوجوانان کوتهفکر.
– باشه ممنون
زنگ بزنا منتظرم. اگه جواب ندادم، تکست بده یا تلگرام پیام بذار.
– دمتون گرم.
فدای تو. فعلا
اما اکران فیلم جوخه انتحار نکات مختلفی را در مورد نقد آثار کامیک بوکی به ما یادآوری میکند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم، شما میتوانید آنها را تأیید یا تکذیب کنید. (میتوانید این بخش را نخوانید، زیرا طنز نیست):
۱ – در فیلمهای کامیک بوکی نباید به منتقد اعتماد کرد. زیرا حتی اگر یک «فیلم» را همیشه عنوان یک «فیلم» به حساب بیاوریم؛ بازهم یک اثر کامیک تفاوتهای خاص خودش را دارد. حتی آثار مارول که نقد مثبت دریافت میکنند، اکثر منتقدان هیچ شناختی از کامیکهای آنها ندارند. از سوی دیگر ژانر فانتزی؛ هرگز موردعلاقه اکثریت نبوده است. یک منتقد سی یا چهل ساله که مثلا فیلم «همشهری کین» یا «کازابلانکا» را دیده؛ قطعا نمیتواند با یک فیلم کامیک ارتباط برقرار کند، آنهم یک اثر به اصطلاح ساختارشکن (حداقل در ظاهر) همچون جوخه انتحار.
۲- منتقدان کامیک بوکباز بسیاری در یوتیوب هستند که نقدشان تفاوتهای بسیاری نسبت به منتقدان دیگر دارد. اما به آنها هم نمیشود اعتماد کرد، زیرا دانش و علم کافی یک منتقد سینمایی را ندارند. از سوی دیگر آنهایی که دانش و علم کافی سینمایی دارند، اکثریت هیچ ایدهای از دنیای کامیک بوک ندارند.
۳- وقتی بحث مارول و دی سی است؛ از کجا معلوم که خود منتقد جهتگیری قبلی نکرده باشد؟ مثلا یک منتقد جوان که با کامیکهای دی سی بزرگ شده؛ قطعا به یک فیلم مارولی روی خوش نشان نمیدهد؛ ضرر را تنها طرفداران میبینند.
۴- منتقدان گاهی با هم تلپاتی دارند تا یک فیلم را نابود کنند، چیزهایی که در فیلم دیگر میگفتند خوب؛ اینجا میگویند افتضاح است. یک مثالاش در فیلم «نیاز به سرعت» (Need For Speed) که بسیاری انتقاد کردند این فیلم نیست، بلکه تبلیغ کمپانی فورد است. همینها در فیلم آشپز (Chef) – که تبلیغ توئیتر بود از ابتدا تا انتهایش – چون یک فیلم کوچک مستقل بود، آن را مورد ستایش قرار دادند و بالاترین نمرات ممکن را برایش ثبت کردند. در نقدهای فیلم جوخه انتحار نکاتی منفیای ذکر شده که در فیلم ددپول (Deadpool) از آنها به عنوان نکته مثبت یاد میشد. مثال بارزش، بحث ریتم است. کم لطفی میکنیم اگر بگویم ریتم ددپول خوب بود، زیرا در فیلم؛ فلشبکهای بسیاری وجود داشت و همه میدانند که فلشبک به معنای واقعی کلمه «سرعتگیر» است. اما منتقدان این تغییر ریتم در ددپول را جزو مشکلات فیلم نمیدانستند یا میگفتند قابل چشم پوشی است. اما در فیلم جوخه انتحار نخیر، این مشکل بزرگ و غیرقابل بخشش است.
۵- منتقدان با مارول همیشه مهربان نبودهاند اما در نقدهای بد هم، رسم این است که نکات مثبت فیلم گفته شود یا حداقل وقتی از آنها نام برده میشود، در امتیازدهی لحاظ شوند. متاسفانه در نقدهای فیلم بتمن/سوپرمن و همین جوخه انتحار شاهد این مسئله هستیم که نکات مثبت فیلم به شکل ملموس گفته نشده و تمرکز ویژهای روی نکات منفی وجود دارد.
و در مورد دی سی؛ باید به «زک اسنایدر» هم اشاره کنیم. تا وقتی «اسنایدر» در دنیای دی سی حضور دارد چه عنوان کارگردان چه به عنوان تهیه کننده یا نویسنده، شاهکار هم ساخته شود؛ بازهم توسط عدهای کوبیده خواهد شد.
اینکه فیلم جوخه انتحار بد است یا خیر. به زودی مشخص میشود، اما یک چیز را قطعی میدانیم و آن این مسئله است که همگی فیلم را خواهند دید. (کمی جدی میشویم حوصلهتان سر میرود؟ سرحال باشید که در بخش بعدی قصد داریم با فیلم استاد نولان شوخی کنیم!)
فیلم آزاری – شماره اول
«اینترنیستلار» (Internistellar) به کارگردانی کریستوفر نولان (Christopher Nolan)
در مورد فیلم آزاری:
۱- شوخی ما با یک فیلم به معنی بد بودن آن نیست، اتفاقا چون فیلم خوبی است، با آن شوخی میکنیم.
۲- شوخی ما با یک فیلم به معنی خوب بودن آن نیست، اتفاقا چون فیلم بدی است، با آن شوخی میکنیم.
۳- منظورمان از مورد دوم، فیلم «میانستارهای» اثر «نولان» نیست.
۴- شاید هم هست. چه کسی میداند؟
۵- در مورد چهارم، شوخی کردیم.
۶- شاید هم نکردیم؟
۷- کل فیلم اسپویل شده است
۸- موارد دیگری هم وجود داشت اما فراموشمان شد.
«میانستارهای» فیلمی است که ثابت میکند که:
۱- رفتن به فضا چندان هم سخت نیست، کمی هم در شهر قدم بزنید شاید به یک جایی رسیدید و رفتید داخل و گفتند قرار است به فضا بروی. بعد هم سریع میروید هوا! آمادگی و این گونه چیزها هم لازم نیست. شما همان پوکمون گوی خودتان را بازی کنید، شاید به یکی از این مکانها رسیدید. البته با استفاده از مواد مخدر هم شاید به این درجه برسید، اما توصیه نمیشود.
۲- ذرت را نباید دست کم گرفت. شما هم مانند نگارنده بهتر است در باغچهی خانهتان ذرت بکارید. ذرت نه تنها از غلات مهم است و برای جلوگیری از سرطان، جلوگیری از پوسیدگی دندان، پایین آوردن کلسترل خون استفاده میشود بلکه همچنین میتواند به عنوان یک سوژهی درجه یک در سینما نیز کارآمد باشد. انشالله در «میانستارهای ۲» ، کرهی زمین با «تربچه» نجات پیدا میکند.
۳- «توفر گریس» (Topher Grace) خودش گاهی ذرت است. یعنی نقش مهمی که توفر گریس و شخصیتاش (گِتی) در فیلم دارند، ستودنیست. اصلا اگر او در فیلم حضور نداشت، فیلم ناقص میشد و به این درجه از محبوبیت نمیرسید.
۴- «کریستوفر نولان» هرچیزی که بسازد، باید در میان ۲۵۰ فیلم برتر سایت IMDB قرار بگیرد. این یک قانون است! البته یک دلیل واقعی پشت این مسئله وجود دارد، اگر فیلم نولان در میان ۲۵۰ فیلم قرار نگیرد، یکی سری از طرفداراناش خودکشی میکنند. در نتیجه آیا کار درستی بود که میانستارهای در میان ۲۵۰ فیلم برتر قرار نگیرد و جان مردم جهان در خطر بیافتد؟ احسنت به این تفکر انساندوستانهی جناب نولان و رفقا.
۵- پایان فیلم باید مثبت و امیدوارانه باشد. چون فیلم اورجینال است، اگر پایان منفی باشد، نمیفروشد. پس امید کاذب بهتر از واقعیت تلخ است. البته ما که نمیدانیم، شاید پایان بشریت همینگونه شود.
۶- چه کسی گفته سکانس اکشن فیلم باید سراسر هیجان باشد؟ «میانستارهای» نشان میدهد که در اوج حساسیت، گرفتن کامل ریتم و سوئیچ کردن به یک سکانس درام و تکرار این عمل، بسیار هم حرکت نوآورانه و جذابی است.
۷- دیگر لازم نیست در فیلم خود چیزی را نشان بدهید، کافی است فقط آن را به زبان بیاورید. مثلا اگر فیلمی ساختید و راجع به زمان بود، کافی است بگویید: «اونجا زمان زودتر میگذره». مگر سینما در مورد نشان دادن انتزاعیات است؟ نخیر.
۸- اگر خواستید پایان جهان را نشان بدهید، چند تا وانت اجاره کرده و رویش خاک بریزید تا کثیف شود. چهار نفر را آن پشت سوار کرده و در جاده؛ از آنها فیلم بگیرید. اینگونه به راحتی آخرالزمان را به شکلی «ملموس» به تصویر کشیدهاید.
۹- میتوانید از «ادیسه» کوبریک تقلید کنید، اما یادتان باشد که حتما بگویید این «الهام» است. همچنین برای کلاس گذاشتن بیشتر، میتوانید آن را «ادای دین» نامگذاری کنید. جناب نولان هم که میدانید، عاشق الهام و ادای دین است. همین فیلم «اینسپشن»، لعنتی این فیلم آنقدر از فیلمهای «ماتریکس» و «شهر تاریک» الهام گرفته که آدم از ذوق کشته میشود.
۱۰- حتما لازم نیست از فیزیک و فضاشناسی و اینگونه چیزها مطلع باشیم و شاید از نفهمیدن بعضی از دیالوگهای فنی و تخصصی فیلم ناراحت شوید، اما چه کسی اهمیت میدهد؟ فیلم را «نولان» ساخته قربانت شوم.
۱۱- میتوانید یک عنصری یا یک چیزی در فیلم قرار دهید تا اگر در روایت یا باز کردن گرههای داستان گرفتار شدید؛ از آن استفاده کنید. مثلا در این فیلم هرگاه مشکلی پیش میآید، گفته میشود کار «آنهاست». یادتان باشد که در زندگی شخصی شما هم هر اتفاقی افتاد، میتوانید با «آنها» توجیهاش کنید. مثلا اگر پدرتان مچ شما را در حین انجام یک عمل زشت گرفت، بگویید «کار آنهاست». استدلال از این بهتر؟ خیلی آسان، خیلی راحت.
۱۲- برای دراماتیک کردن فیلم، گریه و زاری «متیو مک کانهی» (Matthew McConaughey) کافی است.
***
به پایان ششمین شماره از فیلمشات: تحلیل طنز اخبار و حواشی سینما رسیدیم. امیدواریم که مانند شمارههای قبلی از خواندن آن لذت کافی برده باشید. مانند همیشه، پذیرای ایدهها، نظرات و پیشنهادات سازندهی شما هستیم.
همچنین با فیلمشاتهای قبلی بشاتید:
فیلمشات (شماره پنجم)
فیلمشات (شماره چهارم)
فیلمشات (شماره سوم)
فیلمشات (شماره دوم)
فیلمشات (شماره اول)
نظر شما در مورد ششمین شماره از فیلمشات: تحلیل طنز اخبار و حواشی سینما چیست؟ در مورد فیلم جوخه انتحار چه فکری میکنید؟ نظرات خودتان را با ما در میان بگذارید.
تهیه شده در تیم گیمشات