انیمه Violet Evergarden یکی از انیمههای فصل زمستان بود که تحسین زیادی را به دنبال داشته و یکی از آثار مناسب و ارزشمند سالهای اخیر به شمار میرود. در این مقاله، سری به این اثر زده و آن را به زیر ذرهبین نقد میکشیم.
اگر اهل دنیای انیمه، خصوصاً ژانر رومنس باشید، ممکن است به آثار غالباً بیمحتوای آن برخورد کرده باشید. در ژانر رومنس مخصوصاً در مورد انیمههای سریالی، به زحمت میتوان اثری را یافت که ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد و همان محتوای کلیشهای و ساده گذشته را ارائه ندهد. این مسیر را بسیاری از انیمههای ژانر مذکور طی کردهاند و بیشتر آنها الگوی مشابهی را با روایت داستانی مشابه دنبال کرده و حتی حاضر نیستند دست به کوچکترین تغییری بزنند! زمانی که شما به تماشای یک انیمه رومنس مشغول میشوید، از ابتدا میدانید انتظار چه چیزی را داشته باشید؛ یک مدرسه، دختر و پسری با اختلافاتی در میانشان یا لجبازیهای الکی دو طرف و این شامل کل محتوای انیمه میشود که گاهی قسمتهای طولانی صرف آن میشود و پایان نیز اکثراً همان پایان کلیشهای و بیمعنای درست کردن اخلاقیات و مشکلاتشان است! در این میان، نسبت به آثار ژانر رومنس شکهایی ایجاد میشود که به مخاطب نوعی حس نامطمئنی نسبت به آثار دیگر انتقال میدهد. برای مثال، خود من هنگام معرفی Violet Evergarden تنها مجذوب طراحیهایش شدم و چیز زیادی از داستان برایم جذاب نبود. نمیدانستم قرار است با آن چه کنند و یا چگونه فضایی داشته باشد ولی وقتی به تماشای انیمه نشستم، قسمت به قسمت بیشتر مجذوب داستان آن میشدم. جادویی خاص درون این اثر نهفته است که باعث میشود هر لحظه بیشتر و بیشتر با آن درگیر شوید و شخصیتهای آن را درک کنید!
انیمه Violet Evergarden رومنسی است که نوآوری در آن موج میزند. انتظار داستانی ساده، احمقانه و تا حدی بچگانه را نداشته باشید زیرا انیمه حتی به این سمت نزدیک نیز نمیشود! نوآوریهایی که این اثر در خود ایجاد کرده، عامل اصلی موفقیت آن است. یکی از ماهرانهترین کارهایی که در این اثر صورت گرفته است این است که تمام عناصر آن در خدمت داستان قرار دارند. شخصیتپردازی بینقص و زیباست کاملاً در خدمت داستان، پیشبرد آن و افزایش کیفیت درک مخاطب از آن قرار گرفته است. شخصیت پردازی وایولت (Violet)، یعنی شخصیت اصلی، بسیار کامل است و همین وی را به شخصیتی بسیار مناسب تبدیل میکند که با او بودن، نه تنها شخصیتهای دیگر انیمه را به شگفت وا میدارد بلکه رگههایی از تعجب و تحسین را در صورت مخاطب نیز مینشاند! داستان این انیمه در مورد دخترکی کم سن و سال به نام وایولت است که در دوران جنگ توسط فردی از خانواده بوگنویلیا (Bougainvillea) یافت شده و او این دختر را به برادرش به عنوان یک غنیمت جنگی هدیه میدهد تا از او به عنوان یک جنگجو و سلاح جنگی استفاده شود! این امر تا حد زیادی به واقعیت میپیوندد و دخترک که آن زمان حتی اسمی نیز نداشت، متوجه میشود در موقعیتی قرار گرفته است که تنها بایستی از دستورات گیلبرت بوگنویلیا پیروی کند. برخلاف دیگر افرادی که با آنان سروکله زده، سرگرد گیلبرت فردی احساسیتر است که توجه ویژهای به او دارد و علیرغم دستورات مافوقهایش بر استفاده از این دختر به عنوان یک سلاح جنگی، وی به او توجهی ویژه دارد و نمیخواهد به ماشین کشتار تبدیل شود. در همین راستا به او نام وایولت را داده و سعی میکند به او احساس داشتن و انسان بودن را بیاموزد. البته طولی نمیکشد که جنگ به پایان رسیده و گیلبرت نیز در جریانات آن کشته شده و وایولت به شدت زخمی میشود و دستانش قطع میشود! انیمه با بستری شدن او در بیمارستان شروع شده و ما شاهد این هستیم که به جای دستهای خودش، دستانی مکانیکی دارد و از این پس، بایستی با آنان سر کند. سپس مردی مو قرمز آمده که گویا رفیق گیلبرت است و میگوید که قرار است از این به بعد او از وایولت مراقبت کند. البته، وایولت خود اطلاعی ندارد که گیلبرت کشته شده است و مرد مو قرمز نیز دلش نمیآید حقیقت را بازگو کند. در نهایت، شروع داستان با این همراه خواهد بود که وایولت به شغلی به نام «عروسک خاطرات خودکار» آشنا شده که در آن برای مردم با دستگاه تایپ نامه مینویسند و میخواهد از طریق این شغل معنی آخرین سخنان گیلبرت را بفهمد.
اگر انیمه Mushishi را دیده باشید، میدانید که این اثر مجموعهای از داستانهایی است که هر کدام در یک قسمت روایت میشوند و شخصیت اصلی و دنیایشان مشترک است. انیمه Violet Evergarden نیز در اواسط به چنین چیزی تبدیل میشود و ما شاهد سفرهای مختلف وایولت و ملاقاتش با افراد مختلفی هستیم که وی سعی میکند برای هر کدام نامهای متناسب با شخصیتشان و آن چه در دل دارند بنویسد. داستان این اثر پر از احساس است و به جرات میتوان گفت یکی از احساسیترین آثاری است که خلق شده است. داستان شخصیتپردازی بینظیری دارد و حتی شخصیتهای فرعی نیز که ممکن است در یک یا دو قسمت حضور داشته باشند، به خوبی طراحی شده و بیننده با آنان به خوبی ارتباط برقرار میکند. این ویژگی، موفق شده است انیمه را به اثری استثنایی و فراموشنشدنی تبدیل کند که هر قسمتش پتانسیل تماشای دوباره (حتی بیشتر از دو بار!) را داشته باشد. به شخصه این حجم از احساس را در انیمهای این چنینی ندیده بودم و هنگام تماشای هر قسمت، به قدری احساسات شخصیتها جاری میشد که حس میکردم خود در آن موقعیت قرار دارم و شخصیت مذکور، انسانی حقیقی است! با این اوصاف، مطمئن باشید که با یک شخصیتپردازی کمنظیر روبرو هستید که قطعاً ارزش وقتتان را از جنبه داستانی خواهد داشت.
انیمه Violet Evergarden نهایت طراحی و زیبایی را در یک انیمه نمایش میدهد. جزئیات صورت شخصیتها بینظیر است و کوچکترین تغییرات احساسی به طور وسیعی قابل مشاهده است. البته شخصیتها کوچکترین بخش طراحی این اثر هستند؛ محیطهای فوقالعاده زیبا و کمنظیر که جزئیات در تک تک آنان بیداد میکند بخش اصلی را تشکیل میدهند. ما شاهد خانههای مجلل، قصرها، باغها و گلستانهای زیبا، مناطق و کوهستانهای برفی و … هستیم که هر کدام به قدری ماهرانه و زیبا طراحی شدهاند که حس میکنید خودتان به راستی در آن جا حضور دارید! طراحی این اثر نیز تا حدودی در خدمت داستان است. چنین محیطها و چنین طراحی شخصیتهایی قطعاً به درک و دریافت بهتر از داستان کمک کرده و روایت آن را بهتر و واقعگرایانهتر میکند. شاید این نیز یکی از دلایلی باشد که هنگام تماشای انیمه، به کل خود را غرق در آن حس میکردم! به جرات میتوان گفت Violet Evergarden توان آن را دارد که به یکی از آثار با طراحی بینظیر تبدیل شود. اگر گرافیک برایتان مهم است، قطعاً این اثر، مناسب شما است. البته در این میان تفاوت اساسی این اثر با دیگر آثار با طراحی زیبا آشکار میشود. در این انیمه، تنها طراحی نیست که قدرتمند کار شده است بلکه داستان مناسب و درگیر کنندهای نیز در طول آن شما را همراهی خواهد کرد. البته، آثاری که هم طراحیهای زیبا و هم داستان بینظیر داشته باشند نیز کم نیستند که از نمونههای آنان میتوان به شاهکار Re:Zero و آثار ماکوتو شینکای (Makoto Shinkai) معروف اشاره کرد که اگر این آثار را دیده باشید، منظورم را درک خواهید کرد. به طور قطع نمیتوان Violet Evergarden را در سطح آنها دانست ولی این اثر نیز خود به خوبی توانسته است جایگاهی مناسب در میان آثار دیدنی دنیای انیمه بیابد!
به طور کلی میتوان گفت انیمه Violet Evergarden در دسته آثاری قرار دارد که دیدنشان خالی از لطف نیست. ممکن است با داستانی بسیار عمیق و پیچیده طرف نباشید، ولی از طرفی با موجی از احساسات طرف هستید که نبود داستان پیچیده را به خوبی جبران خواهد کرد. برای دوستداران ژانر رومنس بدون شک این اثر میتواند بسیار جذاب و لذتبخش باشد. البته برای لذت بردن از این انیمه، نیازی نیست طرفدار ژانر رومنس باشید بلکه تنها تماشای یک یا دو قسمت کافی است که تا جادوی آن اثر کرده و شما را در خود ببلعد! زیبایی این انیمه را احساسات گم شده و یا ناتوانی شخصیتها در بیانشان ایجاد میکند که این نیز در نوبه خود میتواند بسیار سرگرم کننده، آرامبخش و جذاب باشد. دیدن این اثر به انیمهدوستان و افرادی که میخواهند نوع جدیدی از رومنس را تجربه کرده و یا با انیمهای متفاوت از روال عادی روبرو شوند، بسیار پیشنهاد میشود.
10 دیدگاه
REZA
انیمه بسیار زیبا و هر قسمتش یه حال و هوا انسان رو نشون میده در شرایط مختلف با روح آدم بازی میکنه پیشنهاد میکنم انیمه رو ببینید
مثل Guilty Crown یا Clannad احساسی
سامرند قهرمانی
دقیقاً. بسیار خوشساخت و ارزشمند هست دیدنش میتونه بسیار لذت بخش باشه.
آثاری Guilty Crown هم خوبه، گرچه یه ذره عجیب و غیرمنتظره تموم میشه.
Clannad حرف نداره! مخصوصاً After Story.
Alireza22
باید ببینمش حتما
oldboy
این انیمه ها یه دنیای دیگه ن خیلی ممنون اگه میشه یه لیت ده تایی یا بیست تایی ا انیمیشن های ژاپنی خوب تهیه کنید خیلی گشتم نتونستم بیشتر از پنج تا گیر بیارم
ابوالفضل
نتونستی گیر بیاری واقعا شوخی میکنی دیگه نه؟
https://www.pastemagazine.com/articles/2017/01/the-100-best-anime-movies-of-all-time.html
https://www.imdb.com/list/ls004037854/
https://www.highsnobiety.com/2017/04/06/best-anime-movies/
https://www.ranker.com/list/best-anime-movies-and-films/reference
https://www.ranker.com/crowdranked-list/best-anime-series-all-time
https://www.imdb.com/list/ls057577566/
اینا لیست بهترین انیمه های سینمایی و سریالی هستن برو کیف کن تازه خیلی بیشتر از ایناست تازه این یه ذره از دنیای بی کران انیمه هاست
Rosa
خیلی فکر کردم که چی بنویسم ولی هیچ جمله ای نمیتونه توصیف کنه که چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم .
حسام
سلام، من حس می کنم که گیلبرت زنده ست.
چون که در آخر انیمه، وایولت به طور فوری به یه سفر برای انجام سفارش میره، وقتی به مقصد میرسه در می زنه و شروع به معرفی خودشو می کنه و بعد با دیدن شخص تعجب می کنه و جمله شو قطع می کنه، لبخندی می زنه و بعد ادامه میده. از این صحنه میشه نتیجه گرفت که سرگرد رو دیده باشه، حالا اینکه چرا سرگرد اونجاست و خودشو به دیگران نشون نداده سوالیه که لابد خودمون باید براش یه جوابی پیدا کنیم.
Mitsoha
گیلبرت زندست. اگه توجه کرده باشید توی فیلم جند بار تکرار می شه که گیلبرت جزو سرباز های مفقود شده هست.
بهار
شرکت سازنده Violet Evergarden از فصل جدید این انیمه خبر داد. انیمه Violet Evergarden که از TV Anime پخش میشد با سیزده قسمت به کار خود پایان داد. با این حال ، با توجه به توئیت رسمی نشان میدهد که این اخرین باری نیست که ما Auto Memory Dolls را میبینیم چون انیمه ای جدید در حال ساخته شدن است. Violet Evergarden از سری لایت ناول های پرطرفدار Akatsuki Kana’s است. این داستان در مورد یک زن قهرمان است که در گذشته سرباز بوده است و الان به Auto Memory Dolls تبدیل شده، شغل او نوشتن نامه برای مردم است به خیال اینکه درک بهتری از احساسات انسان ها کسب کند یا به صورت واضح تر او به دنبال معنای کلمات اخر فرمانده اش است. جزئیات بیشتری هنوز اعلام نشده ولی به خاطر داشته باشید که این انیمه ی جدید یک پروژه ی کاملا متفاوت خواهد بود
Missblack
سلام ببخشید میشه بگید وایولت کجایی بود؟
زبان عجیبی مینوشت
روسیه ای بود؟