با نقد بازی God Of War همراه شما خواهیم بود تا بگوییم که چرا جدیدترین دستاورد سانتامونیکا تجلی هنری است که یک نسل از بازیها باید داشته باشد.
شاید اولین باری نباشد که ارزش لحظات یک اثر هنری در واژه نمیگنجد، اما قطعا از محدود دفعاتی است که جنون و هیجان را اینگونه در مغز استخوانتان احساس میکنید. تجربه God Of War جدید درست مانند دریافت بلیط تماشای صد فیلم بلاکباستری درجه یک است که داخل پکیج ۳۰ ساعتهای جمعآوری شده و ضمن آن که تنها ۶۰ دلار قیمت دارد، منتظر مانده تا درب پکیج کذایی را باز کنیم و یکی از فراموش نشدنیترین ماجراجوییهای نسل حاضر را رقم بزنیم. موج نگرانیهای ما دقیقا از بطن معرفی این بازی شروع شد و همزمان با نزدیک شدن به تاریخ انتشار اثر اوج گرفت. طبیعی بود؛ چرا که دستپخت جدید سانتامونیکا هیچ شباهتی به آن خدای جنگی که میشناختیم نداشت. بر روی کاغذ تقریبا تمام ویژگیهایی که هویت God Of War را تعریف میکرد دیگر وجود نداشتند. نکته منفی ماجرا این است که حقیقت دارد؛ دیگر شاهد آن تمدن کلاسیک مجموعه نخواهید بود، در عین حال که بزرگترین نکته مثبت بازی نیز همین است.
نقطهای که بر سرانجام سهگانه God Of War در یونان قرار گرفت تقریبا چیزی از آن تمدن و اسطورههایش باقی نگذاشت. کریتوسی که احتمالا به پایان خط داستانیاش رسیده، بار و بندیلش را جمع میکند و به گوشهای از جنگلهای اسکاندیناوی پناه میآورد تا در کنار فرزندش شروع دوبارهای را تجربه کند. در بازی God Of War هدفی بیشتر از انتقام و کلیشههای همیشگیاش انتظارتان را میکشد. نیمهخدایی که طعم تباهی را به زیر لب اسطورههای یونان کشاند، حالا مسافر سرزمین جدیدی است که اتفاقا با قاتلین خدایان میانه خوبی ندارند. شاید داستان بازی به سادگی رساندن خاکستر یک مرده به بالاترین کوه این سرزمین بوده باشد، اما ظاهرا این ماجرا حکم همان «نقطه سر خی»ـی را دارد که صفحه جدیدی در سناریوی خداوندگار جنگ باز کرده است.
ویژگیهایی که دنیای جدید بازی God Of War را تعریف میکند به نوعی از فرهنگ تمدن اسطورههای نورس نشات میگیرد. شاید در طول روایت داستان با خدایان زیادی برخورد نکنیم، اما به طور قطع شناخت کاملی نسبت به آنها خواهید یافت. آترئوس تنها با هدف تحول گیمپلی طراحی نشده است و تاثیر مستقیمی بر روند روایت بازی میگذارد. او به طور مداوم در خصوص این و اسطورههایش به کریتوس و طبعا به بازیکنان اطلاعات میدهد و درک بهتر این جهان را در ازای اندکی کنجکاوی برایتان سادهتر میکند. شخصیتهای داستان از جهات بسیاری شما را به یاد کاراکترهای The Last Of Us میاندازند و روند شکلگیری هویت جدید کریتوس و صدالبته آترئوس جنبههای فوق العادهای به روایت داستان بخشیده است. اگر چه این اجازه را ندارم که در خصوص داستان بازی اطلاعاتی را فاش کنم، اما یقین دارم در انتهای این ماجراجویی کاملا به اصالت این داستانپردازی یقین خواهید یافت.
سلاح اصلی کریتوس بزرگترین تغییر بازی God Of War است و به دنبال آن، تقریبا تمامی اجزای گیمپلی نیز متحول شدهاند
سلاح اصلی کریتوس بزرگترین تغییر بازی God Of War است و به دنبال آن، تقریبا تمامی اجزای گیمپلی نیز متحول شدهاند. قابلیتهای سلاح جدید کریتوس که لویاتان نام دارد هیجان انگیز و تکرارنشدنی است. احتمالا آن را به هر سلاحی که پیشتر طی نسخههای قبلی در دستان کریتوس بوده ترجیح خواهید داد. اینبار دیگر تمرکز بازی بر روی تعداد سلاحها نیست و در طول بازی سلاحهای بسیار کمی در اختیارتان قرار خواهد گرفت که البته بخش بزرگی از آنها نیز صرفا ویژگی و جنبه جدیدی به لویاتان اضافه میکند. البته که تعداد پایین اسلحههای بازی توجیه قابل قبولی دارد. اینبار مغز متفکر سانتا مونیکا دریایی از کومبوهای تماشایی را در اختیار بازیکنان قرار داده است تا به طور کامل تعداد پایین اسلحهها فراموشتان شود. علاوهبر آن که تمامی کمبوهای سلاح اصلی، زره و تیرکمان آترئوس در کنار یک مورد که نمیتوانم توضیح دهم، کاملا قابل ارتقا بوده شما به توانایی ویژهای تحت عنوان «Runic Attack» نیز دسترسی دارید. این حملات معمولا ضربات سنگین و سریع ویژهای هستند که آسیب بیشتری به دشمنان وارد میکنند و علاوهبر آن تنوع فوق العاده بالایی هم دارند.
تغییرات در سلاح بازی یک تحول کاملا مثبت و جذاب است. وعده سازندگان برای حضور آترئوس در نبردهای بازی کاملا به حقیقت میپیوندد. آترئوس اگر چه در ابتدا نقش پررنگی ندارد، اما رفته رفته و با افزایش ویژگیهای او سیستم مبارزات کاملا زیر و رو میگردد. در واقع آترئوس یک هوش مصنوعی نیست، بلکه خود جزئی از گیمپلی محسوب شده و تا حد زیادی قابل کنترل است. او نیز از تیر و کمان خود برای حمله به دشمنان استفاده کرده و در کنار آن یک Runic Attack ویژه نیز دارد که البته تنوع آن در مقایسه با حملات ویژهِ کریتوس ناچیز است. وجود آترئوس جنبههای تاکتیکی به مبارزات بازی بخشیده و باعث میشود که شما سبک خاصی برای سلاخی دشماننتان انتخاب کنید. با توجه به تنوع فوق العاده بالای کمبوها و ترکیب آنها با یکدیگر، احتمالا هر بازیکن شیوه خاصی در مبارزه با دشمنان خواهد داشت و به این ترتیب، احتمالا هیچیک از بازیکنان تجربه یکسانی از نبردهای بازی بدست نخواهند آورد. علاوهبر موارد گفته شده کریتوس در حالتی که لویاتان را پرتاب کرده، با دست خالی نیز ضربات و کمبوهای زیادی در اختیار دارد که باعث میشود میزان اعتیادآورشدن مبارزات بازی در عددی دو رقمی ضرب شود.
شاید تحول سلاح اصلی در کنار نبردهای تاکتیکی بازی هیچ جنبه مثبتی نداشتند اگر سازندگان «تنوع دشمنان» را دست کم میگرفتند. به شکل عجیبی در طول مراحل شاهد دشمنان متنوعی هستید و آنها تا حد قابل توجهی فکبرانداز هستند. البته اگر پای قیاس با سهگانه خدای جنگ در میان باشد، احتمالا بازی God Of War صرفا در حد همان عناوین گذشته ظاهر میشود. با این تفاوت که دوربین جنس نبردهای بازی God Of War را عوض کرده و تکه تکه کردن دشمنان از نزدیک واقعا لذت آن را دوچندان میکند. البته به شخصه گفتههای سانتامونیکا در خصوص خلوتتر شدن مبارزات را قبول ندارم و باید بگویم که همچنان نبردهای بازی نسبتا طولانی و پر از موجودات اساطیری است. این موضوع وقتی شما تحمل کنترل دوربین را ندارید شاید اندی سخت شود. چون حالا برخلاف نسخههای قبلی کنترل دوربین کاملا به دست بازیکنان افتاده و در نبردهایی که دشمنان زیادی حضور دارند احتمالا کمی تغییر زوایای دوربین بازی سختتر خواهد شد. البته سانتامونیکا فکر اینجا را هم کرده و شما با استفاده از دکمه خاصی میتواند بلافاصله پشت سرتان را نگاه کنید. یادآوری کنم که در طول مراحل به ندرت پیش میآید که شما ضربهای را از پشت دریافت کنید.
بازی مجموعا چهار درجه سختی دارد که در سه حالت ابتدایی آن تقریبا همان تعریفی را دارد که سه واژه «آسان»، «متوسط» و «سخت» ارائه میکنند. شما در طول بازی هر زمان که نیاز داشتید میتوانید این درجات سختی را تغییر دهید. اما یک حالت دیگر هم در بازی وجود دارد که تمام کردن را برایتان تقریبا غیر ممکن میکند. اما یک نکته جالب در درجه سختی «Give Me God Of War» وجود دارد و آن هم این است که تقریبا تمامی معادلات شما را در نبردها برهم میزند. دشمنان تنوع بیشتری پیدا کرده و در نهایت ضرباتشان هم تنوع بیشتری پیدا میکند. به همین دلیل احتمالا کسانی که بازی را به صورت صد در صد تمام میکنند، مقصد بعدیشان این درجه سختی خواهد بود که تجربه تقریبا جدیدی از مبارزات بازی را ارائه میدهد. این درجه سختی به هیچ وجه قابل تغییر نبوده و بازیکنان برای آسانتر کردن بازی در این حالت باید آن را دوباره و از صفر شروع کنند.
یکی از بهترین ویژگیهای بازی God Of War طراحی مراحل فوق العاده جذاب آن است. طراحی مراحل این بازی من را در اکثر اوقات به یاد Resident Evil 4 میانداخت و به لطف حضور آترئوس، دست سانزدگان در خلق موقعیتهای متنوع بسیار باز شده است. این موضوع حتی در رابطه با طراحی معماهای بازی هم صدق میکند. نمیتوان گفت که پازلهای بازی به اندازه نسخه دوم (به دلیل آن که کارگردان آن کوری بارلوگ بوده است) چالشبرانگیز خواهد بود، اما میتوان گفت که تا حد قابل توجهی درگیر کننده و متعادل هستند. در کنار پازلها و روند مراحل بازی، باسها نیز از جذابیت غیر قابل انکاری بهره میبرند. اگر چه انتظار میرفت درست همانند نسخههای قدیمی پس از کشته شدن هر باس، سلاح و ویژگی جدیدی به کریتوس برسد، اما اینبار سانتامونیکا تصمیم گرفته که از این موضوع چشم پوشی کند. اضافه کنیم که تنوع این باسها در قیاس با گذشته قابل احترام است، اما از لحاظ تعداد کافی به نظر نمیرسد. اگر چه در مراحل فرعی گاها مینی باسهای جدیدی انتظارتان را میکشد که همین موضوع باعث میشود برای تمام کردن آنها حسابی کنجکاو شوید.
هنوز هم صحنههای دکمهزنی در بازی وجود دارد. اما اگر واقعبین باشیم، حضور این صحنهها در قیاس با گذشته کمرنگتر است.
شاید بزرگترین ایراد بازی God Of War در رابطه با بخش قایق رانی آن باشد. به گونهای که کاملا این وسیله صرفا برای جا به جایی در محیط طراحی شده است. در نتیجه تقریبا هیچ تفاوتی بین قدم زدن بر روی خشکی یا استفاده از قایق وجود ندارد. انتظار میرفت که چالشهایی هم در مناطق آبی وجود داشته باشد، اما به واقع این ویژگی یک المان کماهمیت است. آن هم زمانی که ویژگی «Fast Travel» در بازی وجود دارد. نهایتا هم وقتی خط داستانی تمام میشود کمتر کسی برای جا به جایی در محیط از قایق استفاده میکند. البته این در خصوص مناطقی است که استفاده از قابق اجباری نباشد. اگر چه فراموش نکنیم که گاها آترئوس و «میمیر» در مناطق آبی شروع به انتقال اطلاعات ارزشمندی در خصوص افسانههای نورس میکنند که شاید برای عدهای جالب باشد. هنوز هم صحنههای دکمهزنی در بازی وجود دارد. اما اگر واقعبین باشیم، حضور این صحنهها در قیاس با گذشته کمرنگتر است. گاها در هیجانانگیزترین لحظات کشته شدن یک باس صحنهها کاملا جنبه سینماتیک پیدا میکنند. اما یک ویژگی بسیار خوب این ضعف را پوشش داده است. آن ویژگی نیز دنیای بدون وقفه است که کنترل کریتوس را حتی در برخی صحنههای سینماتیک به دست بازیکنان میسپارد. تقریبا همان اتفاقی افتاده است که در خصوص بازی Uncharted 4 هم روی داده و صحنههای سینماتیک کاملا جزئی از گیمپلی بازی هستند.
جلوههای بصری بازی God Of War بدون هیچ تردید و شکی لقب «خیره کنندهترین» المانهای گرافیکی نسل را به خودش اختصاص میدهد. تنوع فوق العاده بالایی شامل حال محیطهای بازی شده و به این ترتیب ویژگی «فوتوماد» (البته این ویژگی در هنگام بررسی این بازی در دسترس نبوده است) احتمالا یکی از سرگرمکنندهترین قابلیتهای بازی خواهد بود. تنوع محیطها، مناظر و جلوههای بصری در پس زمینه که گاها موجودات غولآسایی را به نمایش میگذارد چیزی فراتر از تعریف واژه «خیره کننده» است. این موضوع حتی در خصوص طراحی چهره شخصیتهای بازی هم صدق میکند و جالب است که حتی قطرههای خونی که به صورت کریتوس ریخته میشوند هم از بافتهای گرافیکی باکیفیتی بهره میبرند. البته شاید کمبودهایی در بافت گرافیکی دریا و بعضا درختان احساس شود و باید بگویم که این کمبودها صرفا به دلیل فوق العاده بودن سایر بافتهای گرافیکی به چشم میآیند. از جلوههای مهمتر، دنیای اساطیر نورس است که حتی جلوههای بصری را هم در جیب پشتی خود میگذارد. حدودا ۶ منطقه اصلی در بازی وجود دارد که هر کدام یک طبیعت و تمدن جدید از این سرزمین را به نمایش میگذارد. جلوههای بصری زمانی که بازی را به اتمام میرسانید، نقش مهمی برایتان پیدا میکند؛ چرا که پس از اتمام خط داستانی دقیقا با یک بازی جهان باز طرف هستید.
بازی God Of War توسط فروشگاه گیمشیرینگ در اختیار گیمشات قرار گرفته است. برای خرید سریع و مطمئن این محصول میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
به تمامی موضوعاتی که در این نقد و بررسی به آن پرداختیم اضافه کنید که بازی God Of War همچنان دهها موضوع و ویژگی غیر قابل توضیح دارد که ما به دلیل جلوگیری از فاش شدن روند بازی قادر به گفتن آنها نبودیم. God Of War دقیقا همان شصت دلاری است که این روزها باید با خیال راحت پرداخت کنید و تا سالها از آن لذت ببرید. کوری بارلوگ نهتنها موفق به خلق یک خدای جنگ تمامعیار شده است، بلکه ماجراجویی جدیدی را برایتان آغاز کرده که احتمالا از آن یک سه گانه بسازد. و سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ چرا که داستان بازی God Of War مصداق بارز پتانسیل و فوروان ایدههای جنونآمیز است. تجربه این بازی را به هرکسی که یک پلی استیشن ۴ در خانه دارد پیشنهاد میکنیم و یقین داریم که تا مدتها از تجربه آن لذت خواهید برد. البته که کار ما با این مجموعه تمام نشده و بازی God Of War تازه شروعی بر یک ماجراجویی خاطرهانگیز است.
نکات مثبت: سیستم مبارزات هیجان انگیز و اعتیادآور – شخصیتپردازی بینظیر کاراکترها در بطن داستانی درگیرکننده – جلوههای بصری فرانسل هشتمی
نکات منفی: –
7 دیدگاه
سیامک
بجز کم بودن باس فایت ها و تکراری بودن چندتاشون مشکل دیگه ای نداره این سبک گیم پلی جدید باعث میشه مبازرات رو از نزدیک تر دید که خیلی لذت بخشه بنظرم سختی بازی کمی بیشتر از پیش شده چون بیشتر دشمن های کریتوس الان هرکدوم قدرت های خاص خودشونو دارن ولی بازی قبلی همونطوری گله ای حمله میکردن که راحت کشته میشدن
Behnam
سماق در دهان میمکم…
اصلا مگه میشه فوق العاده نباشه این بازی همه نسخه های GOW بینظیرن
ممنون از بررسی
farhad001
یه بازی شاهکار با یه پایان بندی شاهکارتر
Dreams
چه گرافیکی داره بازی
کی فکرشو میکرد بازیا به این وضوح و کیفیت برسن
چند سال دیگه هم احتمالا همین حسو نسبت به بازیای جدیدتر داریم
DarkDevill
تشکر بابت بررسی
میثم
من امشب بازی رو تموم کردم.
خیلی چیزا رو کلا گذاشتن برای قسمتهای بعد
حتی اودین و ثور رو هم نشون ندادند
یک مقدار زیادی هم گیج کننده شده مراحل جانبیش
اما در کل تجربه بی نظیریه
mohamadi poor for ever
مقالهاتم مثل خودت عشقن