تاکنون مقالههای زیادی در رابطه با بهترین بازیهای ویدیویی منتشر شده در تاریخ یا بهترین پایانها در بازیهای ویدیویی و بهترین شخصیتها در اینترنت منتشر شدهاند و بازیکنان بدون شک با اکثر آنها آشنایی کافی دارند. اما گروه دیگری از بازیکنان نیز وجود دارند که بازیهای تحسین شده و به اصطلاح جریان اصلی بازار را اغراق شده مینامند و احساس میکنند که منتقدان و یا طرفداران، برخی از بازیها را بیشتر از آن چیزی که لیاقتش را دارند، مورد تعریف و تمجید قرار میدهند. در این مقاله قصد داریم به ۱۰ بازی ویدیویی که بیشتر از همه، محکوم به بزرگنمایی هستند، بپردازیم. با دومین و آخرین قسمت از این مقاله، همراه ما باشید.
- Call of Duty: World At War
اول از همه بهتر است این نکته را یادآور شویم که به غیر از بازی Call of Duty: World At War قسمتهای دیگری هم از مجموعه ندای وظیفه وجود دارند (مانند Call of Duty: Ghosts) که باید در این لیست قرار میگرفتند، اما تصمیم گرفتیم تا مخصوصا این عنوان را در لیست بازیهای ویدیویی اغراق شده قرار دهیم چرا که Call of Duty: World At War در زمان انتشار، تقریبا تمامی دست آوردها و خاطرات خوش Call of Duty: Modern Warfare را از بین برد.
استودیوی سازنده این بازی تیراندازی اول شخص تصمیم گرفته بود تا به دوران جنگ جهانی دوم (ریشههای اصلی مجموعه ندای وظیفه) بازگردد و در تلاش خود برای رسیدن به این هدف، برخی از مکانیزمهای جذاب گیمپلی را به کلی از بازی حذف کرد. جدای از این مورد، پس از انتشار بازی Call of Duty: World At War، بستههای الحاقی بسیار زیادی که هر کدام قیمت بالایی نیز داشتند، برای این عنوان منتشر شد به گونهای که بدون خرید و نصب آنها، این احساس به بازیکنان دست میداد که با یک بازی ناقص طرف هستند. هر چند مجموعه بازیهای ندای وظیفه به لطف عملکرد بسیار خوب قسمتهایی از جمله Call of Duty: Modern Warfare و Call of Duty: Black Ops همیشه در میان بازیکنان از ارزش والایی برخوردار هستند، اما این دلیل نمیشود که همه قسمتهای آن (هرچند ضعیف) با نقدهای مثبت منتقدان و استقبال کم نظیر بازیکنان همراه شوند.
- The Sims 3
به طور کلی بازی The Sims 3 شرکت EA هیچ مشکل بزرگی ندارد. این بازی به عنوان یک شبیهساز زندگی است که در آن بازیکنان باید شخصیتهای دستساز خود که Sims نام دارند را کنترل کنند و در همه اوقات مراقبشان باشند تا زندگی خوبی را سپری کنند. این بازی توانست در زمان انتشار نمرات بسیار درخشانی را از طرف منتقدان کسب کند و جالبتر از آن این است که موفق شد در هفته اول به یکی از پرفروشترین بازیهای تمام دوران شرکت EA تبدیل شود.
با این تفاسیر شاید این سوال در ذهن شما به وجود باید که با همه این موفقیتها چرا نام این عنوان در جایگاه چهارم لیست بازیهای ویدیویی اغراق شده به چشم میخورد. مسئله مهم این است که بازی The Sims 3 با قسمت قبلی خود هیچ تفاوت معناداری ندارد. هر دوی این عناوین از مکانیزمهای کاملا مشابهی بهره میبرند و قسمت سوم به غیر از موارد جزئی هیچ پیشرفتی را به خود ندیده است و نکته بارزی نسبت به قسمتهای قبلی در آن وجود ندارد.
فراموش نکنیم که بستههای الحاقی گران قیمتی نیز برای این قسمت از بازی منتشر شدند که نسبت به قیمت خود، محتوای ارزشمند چندانی را به بازی اضافه نمیکردند. همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بازی The Sims 3 فروش بالایی را تجربه کرد و منتقدان نیز یک صدا به تعریف و تمجید از آن پرداختند، در حالی که به نظر ما نباید عنوانی که هیچ تغییر محسوسی نسبت به قسمت قبلی خود نداشته است، با چنین استقبال کمنظیری مواجه شود.
- Grand Theft Auto IV
بازیکنان بسیار زیادی وجود دارند که فکر میکنند کل مجموعه Grand Theft Auto اغراق شده است و قسمتهای مختلف آن به غیر از ترویج خشونت، مسائل جنسی و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی چیزی برای عرضه ندارند، اما از سوی دیگر افراد بسیار زیادی نیز هستند که با تک تک لحظات این مجموعه بزرگ خاطره داشته و از آن به عنوان یکی از بهترین مجموعهها در تاریخ بازیهای ویدیویی یاد میکنند.
در هر صورت، چه جزو دسته اول باشید چه دسته دوم، نمیتوانید این حقیقت را انکار کنید که قسمت چهارم این مجموعه که با نام Grand Theft Auto IV در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، یکی از اغراق شدهترین بازیهای این مجموعه (و شاید تمام دوران بازیهای ویدیویی) به شمار میرود و بازیکنان و منتقدان بهتر از چیزی که Grand Theft Auto IV لایقش بود، با آن برخورد کردند.
این بازی پس از مدتها انتظار و تبلیغاتی که نوید یک اتفاق بسیار بزرگ را میداد، سر انجام در سال ۲۰۰۸ برای کنسولهای پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ منتشر شد. شاید در آن زمان هایپی که پیرامون این بازی وجود داشت، باعث میشد تا بازیکنان و منتقدان نتوانند قضاوت منصفانهای درمورد آن داشته باشند، اما اگر اکنون به بازی Grand Theft Auto IV نگاه کنید، متوجه تمامی نقاط ضعف و پسرفتهایی که نسبت به قسمت قبلی خود داشت (مانند فعالیتهای فرعی محدود، نقشه کوچکتر و فاقد محیطهای متنوع، ارزش تکرار پایین و…)، میشوید.
- L.A. Noire
بازی L.A. Noire که توسط استودیوی راکاستار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، نمونه بارز یک پتانسیل به هدر رفته است. این بازی دارای داستان پرجزییات و تجربهای منحصر به فرد بود که بنا به دلایل نامعلومی، استودیوی سازنده (که بعدها ورشکست شد) تمایلی نداشت از آنها برای جذابتر کردن گیمپلی بازی استفاده کند.
داستان این بازی که در دهه ۴۰ و شهر لس آنجلس اتفاق میافتد، بازیکنان را در قالب یک سرباز تازه از جنگ برگشته به نام کول فلپس قرار میدهد که به خاطر هوش و ذکاوت بالایی که دارد، در کار خود پیشرفت کرده و از مامور ترافیک به درجه کارآگاهی میرسد.
بازی L.A. Noire به بازیکنان این اجازه را میدهد تا با زندگی روزمره و مشکلات پیش روی یک کارآگاه آشنا شوند. سازندگان به کمک تکنولوزی پیشرفته ضبط حرکات موفق شدند طبیعیترین انیمیشنهای صورت و حرکات چشم در بازیهای ویدیویی را تا آن زمان به وجود بیاورند که کمک بسیاری به تشخیص متهمان از بیگناهان (یکی از المانهای گیمپلی) میکرد.
متاسفانه همه این ویژگیهای جذاب در بازی نهایی با یک گیمپلی بسیار خسته کننده، یکنواخت و ابتدایی همراه شدند که همین موضوع باعث شد، مخاطب آنطور که باید و شاید نتواند از داستان و گرافیک منحصر به فرد L.A. Noire لذت کافی را ببرد.
- Assassin’s Creed
اعتراف میکنیم که ایده اصلی بازی Assassin’s Creed بسیار جذاب است و ما عاشق این هستیم تا به کمک یک دستگاه وارد بازههای زمانی مختلف تاریخ شده و بتوانیم مهمترین وقایع تاریخی را دستخوش تغییر کرده و یا حتی از وقوع جنگهای چند ساله و خونین جلوگیری کنیم، اما به وجود آوردن یک ایده جذاب با پیاده کردن آن در یک بازی ویدیویی ۲ معقوله بسیار متفاوت هستند و دلیل نمیشود که یک عنوان به خاطر ایده جذابی که دارد، به بازی جذابی نیز تبدیل شود.
اولین قسمت از بازی Assassin’s Creed در سال ۲۰۰۷ برای پلتفرمهای نسل هفتم منتشر شد و داستان آن به جنگ تمام نشدنی بین تمپلارها و آدم کشها میپرداخت. متاسفانه پشت همه هایپ و وعدههایی که بازیکنان از Assassin’s Creed انتظار داشتند، یک عنوان سندباکس با آزادی کم قرار داشت که پس از مدت زمان کوتاهی هم داستان و هم ماموریتهای آن به شدت تکراری و خسته کننده میشدند.
ماموریتهای این بازی بدین شکل بود که بازیکنان یا باید شخصی را میکشتند، و یا او را تعقیب میکردند و از چشم نگهبانان دور میماندند. این مورد به شکل عذابآوری در همه مراحل بازی تکرار شده به طوری که حتی سر رشته داستان نیز از دست بازیکنان خارج میشد. هرچند قسمتهای بعدی این بازی سعی کردند این ضعف بزرگ را مرتفع کنند، اما تقریبا هیچ کدام از آنها موفق نشدند بدون وقفه از اول تا آخر تجربه هیجانانگیزی را برای بازیکنان به وجود بیاورند. Assassin’s Creed یک بازی بسیار زیبا در زمان خود بود، اما موفق نشد آن آزادی که بازیکنان تصور میکردند را در گیمپلی خود نشان دهد که این موضوع، ارزش تکرار آن را به شدت پایین آورد. اگر همه مشکلات بازی Assassin’s Creed مانند گیمپلی خسته کننده، آزادی عمل محدود، ارزش تکرار پایین و ماموریتهای تکراری را کنار هم قرار دهیم، درمییابیم که این بازی واقعا آن شاهکاری نیست که همه از آن صحبت میکنند.
4 دیدگاه
Behnam
با world at war و the sims موافقم ولی L.A noire یکی از بهترین بازی های عمرم بود
رضوان دشتی
درسته دوست عزیز. این بازی از لحاظ داستان و گرافیک تو زمان خودش واقعا یک سر و گردن از بقیه عناوین بازار بالاتر بود، اما گیمپلی چطور؟ عملا به غیر رفتن از نقطه a به نقطه b و یا انجام چند ماموریت فرعی به شدت کوتاه چکار میتونستیم تو نقشه بسیار بزرگ این بازی انجام بدیم؟!
White.wolf
مقاله جالبی بود ممنون ولی به نظر بنده قرار دادن عنوان سیمز 3 در این لیست یکم بی انصافی هست نمیدونم خودتون چه مدت نسخه های مختلف سیمز رو تجربه کردید ولی اگه نسخه دوم سوم و چهارم سیمز که مایع ننگ این سری بود رو تجربه کرده باشید تحولات و تغیرات بین هر 3 نسخه رو متوجه میشید و هر کدوم یه تجربه متفاوت نسبت به دیگری داره که خاص ترینشون سیمز 3 هست. درباره قیمت بالای بسته های الحاقی هم کاملا حق با شماست حتی EA این روند عرضه بسته الحاقی های زیاد و گران قیمت رو در نسخه چهارم هم ادامه داد ولی باز از نظر بنده این دلیل خوبی نیست که این بازی در لیست چهارم این مقاله قرار بگیره به هر حال نظرات همه با هم متفاوته ممنون بابت مقاله.
رضوان دشتی
چیزی که باید بهش توجه بشه اینه که بازیهای این لیست به هیچ وجه عناوین بد و یا فرضا ناامید کنندهای نیستند. بلکه خیلی هم محبوبند. هدف مقاله اینه که بگه بعضی از این بازیهای محبوب و پرطرفدار نواقصی دارند که هم منتقدان و هم بازیکنان به خاطر نکات مثبت دیگه شون اصلا به اونا اشارهای نکردن هیچ چه بسا که همین نقاط ضعف رو به نقطه مثبت تبدیل کردند. به همین خاطر میگیم اغراق شده. برای هر بازی هم فرق میکنه. مثلا خشم کریتوس، مراحل تکراری اساسینز کرید، گیم پلی ضعیف ال ای نوار، شبیه بودن بیش از حد سیمز ۳ به قسمت قبل، پسرفتهای gta iv و… همین نکاتی هستند که همه خیلی راحت از اونا میگذرند و با این وجود باز هم میگند شاهکارند.
امیدوارم متوجه منظورم شده باشی دوست عزیز و ممنون از وقتی که گذاشتی.